گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

دیوانگی در بروکلین

شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ

هوالمحبوب

سلام و عید مبارکی و اینا:)

قبلا یادمه که چند کتاب از پل استر رو تو وبلاگم معرفی کردم و توضیح دادم که استر یکی از نویسنده های محبوب منه. دیوانگی در بروکلین تو لیست عیدانه ی امسالم بود که امروز خوندمش.

نام اثر: دیوانگی در بروکلین، ترجمه ی خجسته ی کیهان، نوشته ی : پل استر، تعداد صفحه:357، نشر:افق

خلاصه ی داستان: کتاب داستان زندگی مردی به نام ناتان گلس است، مردی که نزدیک شصت سال سن دارد، کارمند بازنشته ی بیمه است، از همسرش به تازگی جدا شده، سرطان ریه دارد و در نهایت به دنبال مکان دنجی است که روزهای آخر عمرش را در آن سپری کند! ناتان که مدتها از خواهر زاده ی خود بی خبر است در نهایت تعجب او را در پیشخوان کتابفروشی هری برایتمن می یابد. تام که سالهای پایانی دوره ی دکتری ادبیات را ناتمام رها کرده به بروکلین آمده مدتی راننده ی تاکسی بوده و حالا توی کتابفروشی براتمن شغلی دست و پا کرده.

این دیدار اتفاقی زنجیره ای از روابط و اتفاق ها را در پی دارد که داستان شیرین این کتاب را تشکیل می دهد.

تحلیل کتاب: استر بی پروا مینویسد این را از همان کتاب اولی که از او خواندی متوجه میشوی و حالا که من ششمین اثر او را در دست دارم دوباره به آن اذعان میکنم! اما این بی پروایی حداقل در اثر ترجمه شده به سخنان رکیک کشیده نمیشود.

کتاب ماجرای شیرینی دارد و در طول خواندنش لذت بخش به نظر می رسد و پایان خوشی دارد. اشاره هایی به مدینه ی فاضله یا همان آرمان شهر یا اتوپیا در کتاب وجود دارد که نویسنده آن را به شکلی ظریف پرورانده و از زبان هری(صاحب کتابفروشی براتمن) نام هتل اگزیستانس بر آن نهاده است. شهری رویایی که شخصیت های اصلی قصد دارند باقی عمرشان را در ان سپری کنند. هرچند این هدف متعالی هیچ گاه محقق نمی شود.

ایده های بکری که در طول کتاب شاهدش هستیم پرداختن به نویسنده های مشهور جهان، بحث های ادبی ناتان و تام، پرداختن به جهان بینی تام و پر و بال دادن به این رویا از بخش های جذاب کتاب است.

حفظ زنجیره های خانوادگی در آثار استر را دوست دارم. نه اینکه بگوییم او به حفظ کیان خانواده خیلی معتقد است نه برعکس، که معتقد است هیچ ازدواجی تا ابد دوام نخواهد یافت!

اینکه ارتباط های دایی با خواهر زاده ها، برادر و خواهر، پدر و دختر، مادر و دختر به خوبی شکل میگیرد و به خوبی حفظ می شود انسان را به آینده ی خانواده امیدوارم میکند!

دیوانگی های ناتان برایم جذاب است، ایده هایش را برای نویسندگی دوست داشتم، گریز تام از دانشگاه آن هم در سالهای پایانی دوره ی دکتری برایم ملموس بود. اینکه خانواده«روری» خواهر تام را در سیاهی و تباهی رها نمیکند برایم قابل ستایش بود.

در کل کتاب عزیز و دوست داشتنی بود خواندنش را به همگی توصیه میکنم مطمئنا از بودن با این کتاب لذت خواهید برد!

بخش های زیبایی از کتاب را به صورت گلچین در ادامه  ی مطلب میخوانیم:


 

 دنیای پیرامون ما چه با سرعت تغییر می کند . با چه سرعتی یک مشکل جایگزین مشکل دیگری می شود ، به طوریکه لحظه ای بیشتر فرصت نداریم بابت پیروزی ها به خود تبریک بگوییم .

 آخرین باری که با هم حرف زدیم ، به فکر بچه دار شدن بودی ، می گفتی ترنس مرده ی این است که پدر بشود . آن هم نه هر پدری ، بلکه پدر بچه ی تو . این حرفی است که وقتی مردی عاشق زنش باشد می زند .

 بعضی چیزها همانند که هستند و آدم چاره ای جز پذیرفتنشان ندارد


  پوزش خواستن کار دشواری است ، حرکتی است ظریف که میان غرور خشک و ندامت توام با اشک و آه قرار دارد و اگر راه گشودن قلب خود را به سوی دیگری صادقانه نیابیم ، همه عذرخواهی ها به نظر توخالی و کاذب می آیند .


 

وقتی کسی این شانس را دارد که در ماجرایی زندگی کند و در دنیای خیالی به سر برد ، دردهای دنیای واقعی ناپدید می شوند .

 

از بدبختی های جهان نمی توان گریخت .

 

  وقتی از کسی که دوستش داری ناسزا می شنوی ، پس از سخنان تحقیرآمیزی که همچون پتک بر مغزت فرود می آید ، مگر روحیه ای هم باقی می ماند؟

 

اگر آنچه می دانیم برای ممانعت از ویرانی زندگی دوستی به کار نیاید ، دانستن به چه درد می خورد ؟

 

نانسی مازوچلی های این جهان نادر و استثنایی هستند و اگر بخت با مردی یاری کند و قلب چنین زنی را به دست آورد باید هر چه می تواند انجام دهد تا آن را نبازد . بدبختانه مردان موجودات احمقی هستند .

  

با او نجنگیدم و وقتی به این ترتیب هر چه او می خواست پذیرفتم ، زندگی مشترگمان را رفته رفته به نابودی کشاندم .

  

در زندگی آدم چه چیز از "با وجود این " اسرارآمیزتر است ؟

  

 وقتی مردی تصور کند با مرگ فاصله ای ندارد ، با هر که مایل به شنیدن باشد صحبت می کند


هرگز نباید نیروی کتاب را دست کم گرفت .

 


  • ۹۵/۰۱/۰۷
  • نسرین

کتاب بخوانیم

نظرات  (۴)

واقعا جای تشکر داره بانو کارتون و وقتی که میذارین برای معرفی کتابها

مرسی نسرینم مثل همیشه عالی
پاسخ:
ممنون از حضور گرمت شیرین جان
مرسی
چوخ گوزل
پاسخ:
ساغولون!
اولین پست فروردینی مختص به معرفی کتاب
این یعنی من کاملا هیجان زده شدم
این یعنی تو امسال بیشتر و بیشترتر از قبل میخونی
علاقه ت به خوندن و خوندن آثاری که مشهوره فوق العاده س نسرین .
معرفی ت شیرین بود مو به مو / توام با کتاب داری زنده گی می کنی بهت تبریک میگم هم عید رو و هم آرامشت رو با کتاب

پاسخ:
ممنون این یه قراره با خودم که امسال انسان بهتری باشم نسبت به سال قبل!
کتاب بیشتر بخونم بیشتر برم دنبال علایقم!
ان شالله که نزنم زیرش
د ر  ادامه ی مطلب

هرگز نباید نیروی کتاب را دست کم گرفت .


خیلی پسندیدمش / خیلی
پاسخ:
ممنونم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">