برادری کردن صدا و سیما
هوالمحبوب
شاید قبلا هم گفته باشم من عاشق فیلم دیدن و سریال نگاه کردنم. قبلا اونقدر اعصابم فولادین بود که هر چیز مزخرفی هم که پخش می شد نگاه میکردم صرفا به این خاطر که بدونم تهش چی میشه! چون دوست داشتم یکی باشه برام قصه تعریف کنه این ریشه داره تو ضمیر ناخودآگاهم که عاشق ادبیاته!
ولی چند سالیه به دلیل رشد شعور و عقلانیتم دیگه هر چیزی رو نگاه نمیکنم و خدا رو شکر صدا و سیما هم با این سیر نزولی در سریال سازی داره کمک میکنه که من بیشتر از وقتم حفاظت کنم!
امسال فک میکنم فقط دو تا شبکه سریال داشتن واسه ماه رمضون. پادری شبکه یک و برادر شبکه دو.
پادری رو که کلا ندیدم. به جز چن تا سکانس که همه ی بازیگراش داشتن جیغ و داد میکردن. انگار این دور تکرار قرار نیست دست از سر دنباله سازی ها برداره. هر چقدر دودکش شیرین و نمکین بود پادری رو اعصاب بود و کلیشه ی نخ نما!
اما برسیم به سریال فاخر برادر!
یک ماه مونده به ماه رمضون شرکت برنج محسن و آپ میزبان یعنی #733* زنگ میزنن به تهیه کننده ی محترم و میگن بیایین ما کلی پول میدیم بهتون برین یه سریال سرهم کنین ماه رمضونی جواب میده.
میگن خب طرح و ایده از کجا بیاریم آخه؟! میگن کاری نداره که. یه بابای آدم حسابی داریم که تاجر برنجه دو تا پسر داره یکی مثبت یکی منفی. از اونجایی که حاجی مثبته به تنهایی نمیتونه بار درام قصه رو به دوش بکشه باید یک بابای منفی هم با یه دختر شر وجود داشته باشه که اینها بتونن بیوفتن به جون هم تا برنج ایرانی محسن خوب دیده بشه. وسطش هم هر جا شارژشون تموم شد آپ کنن!
حالا فرقی نداره ها بعد یه دعوای حسابی باشه، یا وسط بیمارستان،یا تو خونه، یا تو ماشین باید هی آپ کنن. برنج محسنم باید هی وسط لوکیشن رژه بره و بای بای کنه برامون.
بعدش قصه چی باشه؟! قصه ی برنج- واردات برنج- صادرات برنج- برنج قاچاق- برنج ایرانی- تاجر برنج و کلا برنج دیگه.
ایرانی های روزه دار باید یاد بگیرن که برنج محسن بخورن و هی آپ کنن و مام هی آب ببندیم به سریال برادر بلکه خدا خواست و بعد ماه رمضون بیننده ی بالای 90 درصد داشتیم و رضایت 100 درصدی.
تازه صدا و سیمای عزیز هم دعوت مون میکنه بهمون جایزه میده و میگه آفرین که برنج ایرانی رو آوردین سر سفره ی ملت روزه دار!
بازیگراشم خوشحال که تو ماه مبارک یه سریال ارزشی بازی کردن و مهمون خونه های مردم شدن.
کارگردانش هم خوشحال که به به بدون فیلم نامه و هیچ دردسری نشستیم برادر ساختیم تازه رکورد بیننده ها رو هم زدیم. فقط حیف که کاش کیمیا رو هم میاوردم که قصه بیشتر دیده بشه.
این گونه بود که صدا و سیما و عوامل برادر نشستند دور هم به ریش ملت روزه دار خندیدند و برنج محسن به خانه بردند و هی آپ کردند.
- ۹۵/۰۴/۱۶