گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

یه سلام عاشقونه

شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ
هوالمحبوب


یه سلام عاشقونه
اول صحبت ما بود
توی چشمای دو تا مون،
حس شاعرونه کم بود
اومدی از پشت ابرا
 زیر سایه سار غم ها
عاشقونه های گرمت
 شده بود ورد زبونم
دیگه نه غم، نه غصه
باهمیم تا ته قصه
 شده بودیم عین ماهی
توی غم توی تباهی
رفتنت یه جور شکسته
حالا هر چی غم نشسته
توی چشمای من و تو
جای عشق، آه و غصه
رفتی و باور من بود
زیر پاهای تو میشکست
پشت اون لحظه ی خواستن
علف هرزه نشوندم
گریه میکنم شب و روز
میشه باشی و نمیری
حتی تو خاطره ها هم؟!


  • ۹۵/۰۹/۲۷
  • نسرین

یاد بعضی نفرات

نظرات  (۱۰)

  • مداد کوچک
  • شانه های آفتاب ، شاخه های بید نیست

    شانه های معبد است

    گرم

    سوزان

    مقدّسْ

    کتاب ، آفتاب است .


    مداد کوچک

    پاسخ:
    زیباست مینای عزیز ممنونم:)
  • مداد کوچک
  • چه ترانه ی قشنگی
    اگه از خودته قشنگ تررررررر


    فدای زمزمه هات
    پاسخ:
    مینا!!!
    من عادت ندارم از کسی چیزی تو وبلاگم بذارم
    و قطعا اگر از کس دیگه ای باشه منبع داره زیرش.
    بعدشم از شدت ضعف کار مشخصه که از خودمه
  • کمی خلوت گزیده!
  • :'(
    :)
    شعر و تصویر عجب هماهنگی دلنشینی داره ..
    پاسخ:
    چه خوووب
    شما اولین نفری که به هماهنگی شعر و تصویر اشاره میکنی:)

    خیلی زیبا بود
    مرسی.دوباره...دوباره
    پاسخ:
    باید اون حال خراب دوباره بیاد که بشه این ترانه تکرار بشه
    ممنون از ابراز محبت تون:)
    نسرین جان با تمام احترامی که برای کارهات و نوشته هات قائلم
    این یکی ضعیف بود

    به امید بهترها و بهترین ها..
    پاسخ:
    ممنون از نقدت شیرین بانو
    شدت و ضعفش رو میدونم
    فی البداهه بود و باید روش کار بشه
    فدات بشم که اینقدر خوبی و نقدم میکنی:)
    راستش اگر ناراحت نمی شی باید بگم که شعر ضعیفی رو برای پست کردن انتخاب کرده بودی .
    خیلی بده که من از راه نرسیده و اولین باره که اینجا میام و چنین نظری هم در نهایت پر رویی می دم . البته شعر هنره و به نظر من ضعیف و قوی نداره . ولی بعضی جاهاش حس کردم که یه جوری بود

    یه سوال که از بقیه دوستان پرسیدم از شما هم می پرسم
    چرا وبلاگ نویسان بیان به بقیه وبلاگ ها در دیگر سرویس ها کم محلی می کن؟
    آیا در بقیه سرویس ها وبلاگ نوشته نمیشه؟
    پاسخ:
    سلام و خوش آمدید:)
    نه ناراحت نمیشم
    من از آدم های با جنبه ای هستم که از نقد منطقی استقبال میکنم.
    میدونم ضعیفه و کلی ایراد وزنی داره ولی معمولا تمام نوشته هام رو توی وبلاگم میذارم
    حداقلش اینه که نقد میشم و ایراد کار دستم میاد
    سعی میکنم بیشتر کار کنم روش.
    درباره ی سوالت باید بگم همه رو نمیدونم ولی من خودم شخصا بیشتر به اون بلاگ هایی سر میزنم که نویسنده هاشون رو چند ساله میشناسم یا از دوستای نزدیکم هستن. از میان کسایی که جزو این دو گزینه نیستند هم به بیانی ها سر میزنم چون به روز شدن شون رو از طریق بلاگم میفهمم وگرنه دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه.

    سلام
    ممنونم که سر بهم زدی .راستش من خیلی وقته که از وبلاگ و وبلاگ نویسی به دور بودم و محددا باز گشتم . توی این مدت هم تو وبلاگ های زیادی توی سرویس های متعدد چرخیدم و نظر گذاشتم و از همشون پاسخ گرفتم و آمدن و لطف داشتن به من .
    ولی متاسفانه در بیان انگار خاک مرده ریختن .
    یه نوعی هستند که قابل گفتن حتی نیست .
    برای همین از شما که بیانی هستی پرسیدم . که چرا واقعا اینطوری هستن.. گاهی رفتار های اجتماعی ما بی احترامی محسوب میشه .
    و بعضا متوجه میشم که بعضی ها توانایی درک این مساله رو ندارن
    به هر حال ممنونم که آمدید
    پاسخ:
    سلام
    سلامت باشی
    نمیدونم چی بگم
    چون تا حالا برام پیش نیومده که از کسی دعوت کنم بیاد وبلاگم برای همین نمیتونم جواب قانع کننده ای بدم بهتون
  • صحاف امین
  • امیدوارم در ترانه سرایی    موفق باشی
    پاسخ:
    سپاس
    واقعا زیبا بود. ازتون فوق العاده سپاسگزارم.
    پاسخ:
    ممنونم لطف دارین:) 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">