گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

خشم و هیاهو

چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۶ ب.ظ

هوالمحبوب


نقد و معرفی فیلم سینمایی خشم و هیاهو


شناسنامه ی اثر: کارگردان: هومن سیدی

بازیگران: نوید محمدزاده(خسرو )، طناز طباطبایی(حنا) ، رعنا آزادی ور(تینا) ، سعید چنگیزیان(بازپرس) و دیگران


فیلم سینمایی خشم و هیاهو بعد از فیلم های  «آفریقا»، «سیزده» و «اعترافات ذهن خطرناک من» چهارمین اثر سینمایی هومن سیدی در مقام کارگردان است.


دیروز این فیلم رو تو سیما دیدم. البته این فیلم جزو اکران های نوروزی محسوب میشه ولی خب توی شهر ما همه ی فیلم ها یکم دیرتر اکران میشن.


خلاصه ی داستان: زندگی به من آموخت که هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست.

این خلاصه ی تک جمله ای تنها چیزی است که تهیه کنندگان فیلم قبل از اکران عمومی منتشرش کردند. اما در واقع این فیلم برداشتی آزاد، از زندگی ناصر محمدخانی و شهلا جاهد است.

تنها تفاوتی که در اصل قضیه رخ داده اینکه که شخصیت اصلی فیلم سیدی یک خواننده ی معروفه نه یک فوتبالیست.

اقتباس توی عالم سینما زیاد اتفاق میوفته. حالا چه از روی کتاب یا از روی اتفاقات واقعی. اما چیزی که میتونه یک اثر رو شاخص جلوه بده؛ اتفاقات دراماتیکی است که توی فیلم میوفته و جنبه ی نمایشی به اثر میده. که به نظرم من سیدی در این زمینه خیلی موفق عمل نکرده است.


نقطه قوتِ بارز این فیلم، بی شک بازی های درخشان نوید محمدزاده و طناز طباطبایی است. بازیگرانی که هر دو نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگری شده بودند اما هیچ یک موفق به دریافت آن نشدند.


چند ابهام بعد از دیدن فیلم برای مخاطب باقی می ماند:  اگر بپذیریم که این فیلم اقتباسی از زندگی ناصر و شهلاست (که گزاره های مختلف آن را تایید میکند) پس می توان اینگونه حساب کرد که همون طور که حنا به خاطر عشق بی حد و حصرش به قتل نکرده اعتراف کرد شهلا هم همین کار رو کرده بود؟

اینکه تصادف تینا کار کی بود ؟پرسشی که در طول فیلم پاسخی بهش داده نمیشه.

خشم و هیاهو ابهامات احتمالی که ممکن است برای مخاطب پیش آورده را در فیلمنامه پاسخ نمی دهد، زیرا اساسا ابهامات از طریق کارگردانی ایجاد شده اند و در همانجا هم باید جواب بگیرند. ابهامات با چند دکوپاژ گره افکنی می شوند و با مرور دوباره به سکانس (اعتراف به قتل کاراکتر زن و کنتراست بین مونولوگ و تصویر) و یا سکانسی که زن به طرف پنجره های میله ای به دنبال برف میرود و یا سکانس التماس مرد به زن که منجر به اعتراف دروغین به قتل میشود و یا سکانس پایانی زنی که به سمت اعدام می رود و مردی که به عکس مرموز خود خیره است میتوان پاسخی برای ابهامات خود یافت.  علاوه بر این دوربین و زمانبندی فیلمنامه سمپاتی با زن دارند و آن در تمامی عناصر فیلم با تکنیک های مختلف قابل رویت است.


صحنه ی بازسازی قتل توسط حنا، کاملا بر بی گناهی او صحه میگذارد. برای بازشدن گره های داستانی باید این سکانس را با دقت و البته چند باره دید.


*وقتی از سینما خارج شدم نه احساس شکست داشتم نه پیروزی. دیدن فیلم تجربه ی خوبی بود هر چند نمی توان اسم شاهکار بر روی آن گذاشت اما در این برهوت داستان گویی در سینما واقعا فیلم نمره ی قبولی میگیرد.


  • ۹۵/۰۴/۰۲
  • نسرین

فیلم بازی

نظرات  (۳)

  • مداد کوچک
  • اینها را که می نویسم از مجله همشهری جوان برگرفته شده : خوراک این روزهایمْ



    یکی از ویژگی های فیلم خشم و هیاهو بازی هومن سیدی با رنگ است ، رنگ فیلم با شروع رابطه ی حنا و خسرو ، پررنگ است اما با مرور زمان با شروع اتفاق ها ، رنگ ها کم و کم تر می شود ، زمانی که حنا وارد خانه خسرو می شود و از تینا پرستاری می کند ، رنگ ها در کمترین میزان خود هستند ، در واقع ترس ، نگرانی و حجم بالای اتفاقات ناامید کننده است که رنگ را به حداقل می رساند تا این که در صحنه های پایانی کاملا با فیلمی سیاه و سفید روبرو هستیم ، بدون هیچ رنگی .


    زمزمه بانو همیشه از پس معرفی ها خوب بر می آیی و من نیز از بازی طناز طباطبایی لذت می برم . خیلی ممنون که خاطره ی سینما را برایمان به یادگار گذاشتی .




    پاسخ:
    یادش بخیر یه روزهایی خوراک منم بود ولی طبق معمول رابطه مون به هم خورد:)
    توصیف جالبی بود از فیلم
    خیلی چیزها بود که میخواستم بگم ولی میدونی بدی سینما اینه که فیلم رو فقط یه بار میتونی ببینی و نمیتونی عقب جلوش کنی!
    المان های اینجوری زیاد داشت مث عینک قرمز رنگ خسرو که یه جاهایی دائم رو چشمشه ولی اواسط فیلم خبری ازش نیست ولی آخرای فیلم دوباره نشسته رو صورتش. میدونی حس میکنم یه جور ماسک یا نقاب رو صورت خسروه
  • مداد کوچک
  •  

    پـُر از حرف‌های سفیدم.

     

    از آن برف‌هایی که بی من
    از آن بادهایی که بی تو

    از آن کوچه‌هایی که بی ما.

     

    از آن بی تو باران

    از آن بی تو رؤیا

     

    از آن لحظه‌هایی که سنگین‌تر از شاخه‌های درختان

    از آن ردپاهای پوشیده از برف

    از آن دست‌های فرو رفته در جیب.

     

    از آن کافه‌هایی که بی من

    از آن میزهایی که بی تو

    از آن قهوه‌هایی که بی ما.

     

    من از جمعه لبریزم اینجا

    مرا شنبه کن از حضورت.

     

     

    میرافضلی

    پاسخ:
    :)
    مرسی مینایی مهربون
  • بهارنارنج
  • به به بعد مدت ها یه نقد فیلم خوندم:) مثل همیشه عالی نسرینی

    من نمی دونستم این فیلم اقتباسیه و تا حالا هیچ کدوم از فیلم های سیدی رو ندیدم ولی خیلی دوس دارم ببینم
    فقط یه نکته اونم اینکه فک نمی کنم تو این فیلما همه چی باید شبیه واقعیت باشه

    چند ابهام بعد از دیدن فیلم برای مخاطب باقی می ماند:  اگر بپذیریم که این فیلم اقتباسی از زندگی ناصر و شهلاست (که گزاره های مختلف آن را تایید میکند) پس می توان اینگونه حساب کرد که همون طور که حنا به خاطر عشق بی حد و حصرش به قتل نکرده اعتراف کرد شهلا هم همین کار رو کرده بود؟

    جواب منفی به همون دلیلی که بالا گفتم خخخ
    این قضیه شهلا جاهد رو یه چیزاییش یادمه ولی زیاد نه همون که زن دوم بود هست؟؟

    پاسخ:
    درسته همه چیز نباید عین واقعیت باشه
    کا اینکه ناصر محمدخانی موقع قتل همسرش المان بوده و کلا متهم هم نشده ولی توی فیلم خسرو شیش ماهم زندانی میشه و کاملا مورد اتهام بوده!

    اره شهلا زن صیغه ای نادر محمدخانی بوده

    ولی تو فیلم خسرو ، حنا رو مجاب میکنه که اعتراف کنه و قتل رو گردن بگیره

    کاملا واضح و مبرهنه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">