گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

اولین زنگ انشا...

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۷ ب.ظ

هوالمحبوب


اولین زنگ انشا در کلاس ششم:

موضوع: من....


هدفم از طرح این موضوع آشنایی بیشتر با بچه ها و زندگی هاشون بود. اطلاعاتی که خیلی راحت میتونستم از لابه لای زندگی شون کشف کنم؛ ولی وقتی شروع کردن به خوندن انشا واقعا ذوق زده شده بودم...تعدادی از بچه ها واقعا قلم شون معرکه بود. چیزهایی رو نوشته بودن که من حتی بهش فکر نکرده بودم. از آرزوهاشون، از اسم های خاص و لقب های خاصی که بین فامیل بهش معروفن. دانش آموزی دارم به اسم «زهرا» که توی فامیل به نویسنده ی کوچک معروفه و تخیل قویی داره و مطمئنم یه روزی توی نویسندگی حرفی برای گفتن خواهد داشت.

تصمیم دارم هر کدوم از انشاها که خیلی توجهم رو جلب کرد؛ توی وبلاگم بذارم تا شما هم بخونید. حالا اگه شما بخوایین با موضوع پیشنهادی انشایی بنویسید چی میگید؟!


  • ۹۵/۰۷/۱۴
  • نسرین

من و دانش اموزانم

نظرات  (۲۰)

  • سید حسین سادات رضوی
  • سلام.
    وب خوبی داری.
    اگه موافق باشی با هم تبادل لینک کنیم.
    در ضمن اگه تصویر زمینه یا والپیپر و یا بکگراند خواستید در خدمتم.
    ایام محرم بر شما تسلیت باد.

    پاسخ:
    سلام
    اگر دوست دارید دنبال کنید
    اگرم دوست ندارید دنبال نکنید
    محرم بر شما هم تسلیت باد
  • کمی خلوت گزیده!
  • من حال ندارم...!
    پاسخ:
    ای بابا...
    سلام خانم معلم خداقوت به شما.

    چ حس خوبی داری ک با بچه ها هستی,
    این استخدامی آموزش پرورش هم ک امروز و فردا میشه,تکلیفو مشخص نمیکنه ک چکار کنیم خلاصه:-(

    از انشاء ی بچه ها بذار مخصوصا زهرا نویسنده کوچک,

    پاسخ:
    سلام
    پاییز جان
    ممنونم
    دلت رو به استخدام دولت خوش نکن
    اینها باز هم کفگیرشون خورده ته دیگ
    وگرنه دلشون واسه من و تو نسوخته!
    چندین میلیارد پول میگیرن آخرشم معلوم نمیشه کی استخدام شد!
    مگه از قبولی های پارسال خبر ندارین؟
    دفترش رو یادم رفت بیارم ان شاءالله شنبه چشم:)
  • رشته خیال
  • یادش بخیر راستش یادش اصلا به خیر نیست :))من متنفر بودم از انشا :)))
    به نظرم سعی کنید موضوعی ندید که بچه ها مجبور بشن زندگی شخصیشونو تعریف کنن...مثلا وقتی موضوع بود تابستان خود را چگونه گذراندید حس سرخوردگی شدیدی به من دست میداد....
    پاسخ:
    من برعکس شما چون تخیل قوی داشتم خیلی زیاد زنگهای انشا رو دوست داشتم.
    قرار نبود از تابستونی که گذروندم بنویسم
    من از تابستونی که دوست داشتم بگذرونم مینوشتم
    حس سرخوردگی مال نسل ما بود که سال تا سال مسافرت و گردش نمیرفتیم
    نسل الان مسافرت کوچیک شون ترکیه است!
    البته چون تو مدارس بالاشهرم اینجوریه ها
    البته که پایین شهر بچه هایی  از جنس ماهم پیدا میشه:)
    آروم آروم بخون و فقط تصورش کن قشنگ ترین لحظه توی این دنیا... ⬅بهت بگن بیا بریم کربلا... ⬅وسط بین الحرمین سلام بدی.... ⬅ندونی بری حرم عباس یا حسین... ⬅پای برهنه توبین الحرمین راه بیافتی.... ⬅برسی ورودی حرم عباس.... ⬅پشت در حرم بشینی و سلام بدی.... ⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخونی.... ⬅بلندشی و بری روبروی ضریح بایستی.... ⬅سرتو بندازی پایین و باخجالت بگی فکر نمیکردم بیاریم حرم.... ⬅به عباس بگی خیلی آقایی.... ⬅بری یه بوسه به ضریح بزنی و اشک بریزی.... ⬅بیای عقبتر و یه زیارت بخونی.... ⬅بهش بگی اجازه میدی برم پابوس داداشت.... ⬅دوباره پابرهنه توبین الحرمین راه بیفتی و زیر لب بگی"از حرم تا قتلگه زینب صدامیزد حسسسسسسسین"... ⬅اشک.... ⬅برسی ورودی حرم و ناخداگاه بشینی رو زمین دست برسینه سلام بدی.... ⬅اشک.... ⬅از باب القبله وارد حرم بشی.... ⬅نگاهت بیفته به ایوون طلا و ضریح... ⬅خجالت زده ای.... ⬅چشمت بیفته به قتله گاه.... ⬅از عشق حسین مجنون بشی... ⬅آخرروضه رو درک کنی.... ⬅یه دل سیر گریه کنی... ⬅یادت بیاد چقدر حسرت رفتن به حرم رو میخوردی.... ⬅آروم آروم باسر کج بری جلو ضریح,,,,,,, الهی به حق سه ساله‌کربلا هرچه زودتر زیارت شش گوشه نصیب هر کسی که این متنو میخونه بشه???? حرم.فقط.کربلا
    پاسخ:
    ممنون نوشته ی دلچسبی بود
    آن شاءالله نصیب همه ی مشتاقان آقا بشه:)
    خیلی موضوع جالبیه
    خیلی مشتاقم انشاهای بچه هارو بخونم مخصوصا زهرا خانم
    در توصیف من ،فقط این که شعر و موسیقی را بیشتر از هر چیز دوست دارم.. 
    پاسخ:
    حتما در اسرع وقت
    سلام دوباره
    نمیدونم چرا دل خوشم ب استخدامی این سری,
    حتی بهم گفتن ک بیشتر ظرفیت برا ی استان مرزی هست, خودم میگم هرجا باشه میرم ولی خانواده نمیذارن(چون خطرناکه)
    یکی از دوستای خانوادگی مون پسرش میگفت بی خیال , 
    حالا نمیدونم چقد غیر بومی میخوان,
    البته امیدم ب خداست, هرچی صلاحم باشه می پذیرم,
    شایدم نشد,
    و اینکه از همه جا بهم میگن ثبت نام کنی ها, وقتی میگم حالا ک سامانه باز نشده ,تعحب میکنن, چون فقط شنونده خبر هستن نمیدونن چی شده,
    اگه هم این سری رشته و شهرم بخواد ,آخرش مشخص نمیشه ک ماندگاریم یا نه.
    سال گذشته ک استانم نیرو میخواست, ولی مدیر کل ,بخشنامه ها را از کارتابل مدارس جمع کرد, فقط نورچشمیای خودشو برد,
    من و امثال من دستمون کوتاهه,
    قبولی های پارسال چی شدن مگه؟!

    پاسخ:
    سلام
    ما که کلا دست مون تو کاره هم امیدواریم هم عصبانی!
    چون سری قبلی کل نیروها از قبل میدونستن که جذب میشن
    خیل یعده  یمعدودی از طریق ازمون جذب شدن که اغلب هم آقایون بودن
    فعلا هم نرفتن سرکار هنوز!
    توکل به خدا
    خدای مام بزرگه
  • مداد کوچک
  • من کتابدار خواهم شدْ . نقطه سرِ خطْ

    .
    پاسخ:
    انشاءالله عزیزم:)
  • رقَـیـه ..
  • یعنی موضوع انشا رو پیشنهاد بدیم؟

    من که پیشنهاد می کنم موضوع انشا باشه چطور اعتماد به نفس داشته باشیم؟
    پاسخ:
    موضوع خوبیه
    روش فکر میکنم
    نه منظورم اینه که راجع به موضوع داده شده انشا بنویسید در چند خط
  • بهارنارنج
  • خیلی دوس دارم انشاهاشونو بخونم:) لطفا برامون بذار:)

    خانوم معلم ما بازم انشامونو ننوشتیم:(

    نمیدونم چرا فراری بودم از انشا! دوس نداشتم بهم تحمیل کنن در مورد فلان چیز بنویس
    پاسخ:
    عجب آدم تنبلی هستی تو!
    حالا که اینجور شد باید برای دفه ی بعدی انشایی حداقل در چهار خط درباره ی موضع داده شده بنویسی وگرنه سر کلاس راهت نمیدم
    پدر، موضوع خوبیه برای نوشتن.
    پاسخ:
    هوووم بسیار خوووب
    یادمه پارسال حتی از بچه ها خواسته بودم پدرهاشون براشون انشا بنویسن یه بار و چقدر هم عالی شده بود
  • صحاف امین
  • سلام


    منتظر خوانش این نوشته های زیبا می مانم

    پاسخ:
    سلام
    ممنون
  • فرناز فرزان
  • سلام
    خسته نباشید خانم معلم مهربون
    موضوعاتی که قوه ی تخیل بچه ها رو قوی می کنه خیلی خوبه، اما اکثراً موضوعات تکراری و کلیشه ای به بچه ها میدن. 
    ممنون از پست خوبت منتظر خوندن انشاهای قشنگ بچه ها هستم


    پاسخ:
    سلام
    فدات
    من موضوع کلیشه ای اصل انمیدم به بچه ها اغل هم تخیلی هستش موضوعام
    چقدر خوب..کاش با دست خط خودشون عکس بگیرید بذارید اینجا
    پاسخ:
    متاسفانه این امکان رو ندارم :)
    حالا نپرسید چرا چون لو میره با چه سیستم داغونی دارم پست میذارم:)
    سلام خوبید؟
    عزاداریاتون قبول,اجرتون با خانم فاطمه زهرا,

    بلاخره دفترچه اومد ولی چ فایده رشته منو آقا میخواد تو شهرم,
    شهر دیگم ک نمیشه رفت چون بومی بودن تاثیرگذاره,
    در کل برا بقیه مبارک باشه
    پاسخ:
    سلام عزیزم خوبم خوبی؟
    من که گفته وبدم قبلا خیل یدل نبندید به این ازمون
    مثل پارسال کلی جوون رو امیدوار میکنن آخرشم از خودی ها بر میدارن
    ازمون بهانه است
    مگه میشه یه استان معلم نیاز داشته باشه فقط 3 نفر اونم؟!!
    امیدمون به خدا باشه گلم:)
  • مجتبی مطوری
  • منم میخوام شرکت کنم
    موضوع جدید چیه(:
    بگید اماده بشیم(:
    پاسخ:
    هنوز روش فکر نکردم همین جا اطلاع رسانی میشه

  • ر. کازیمودو
  • کلاس چندمن؟
    پاسخ:
    ششم
    سلام عزاداریاتون قبول,
    استخدامیا برا خودشون ,من ک دیگه نمیخوام
    پاسخ:
    سلام
    عزاداری های شمام قبول
    دل بد مکن رفیق
    خدای مام بزرگه
    من میخواستم معلم شوم ولی نشد,
    خداکنه دوستام بتونن
    پاسخ:
    ان شاء الله
    خدا بزرگه برای رسیدن به خواسته ها هیچ وقت دیر نیست
    "انشاء یک دانش آموز دبستانی با موضوع آیا تلگرام خوب است"

    به نظر من تلگرام چیز خوبی است.
    در تلگرام همه آدم‌ها خوبند!
    همه چیزهای خوب و با مزه می‌نویسند!
    من فامیل‌های تلگرامی خود را بیشتر از فامیل‌های واقعی‌ام دوست دارم!!

    مثلاً دایی عزت که به قول بابایم اخلاقش خیلی گند است،
    و زورکی جواب سلام ما را می‌دهد،
    کلی جوک‌های خنده‌دار در تلگرام می‌گذارد و ما را می‌خنداند!!

    یا عمه ناهید که چشم دیدن هیچکدام ما را ندارد، یک پا شاعر شده است
    و مرتب از مهربانی و گذشت حرف می‌زند...!
    من نوشته‌های عمه ناهید را خیلی دوست دارم.

    بابایم می‌گوید مردم در تلگرام متفاوتند! اما من معنی متفاوت را نمی‌دانم...
    به نظر من بهشت جایی مثل تلگرام است، 
    همه با هم خوبند و حرف‌های خوب می‌زنند!!

    وقتی بزرگ شدم می‌خواهم با یکی در تلگرام عروسی کنم!
    و صبح تا شب با او در تلگرام زندگی کنم!
    ای کاش همه بتوانیم با هم در جایی مثل تلگرام زندگی کنیم...!
    «این بود انشای من درباره‌ی تلگرام»

    پاسخ:
    اره خونده بودم اینو
    ممنون از یاداوری اش:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">