گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

تلۀ مهرطلبی

جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۳ ق.ظ

هوالمحبوب


هر چقدر هم که کتاب روان‌شناسی بخوانی و با دوستان مشاورت بحث کنی، باز هم یک جایی توی یک رابطۀ غلط گیر می‌کنی و نمی‌دانی چه غلطی کنی. شاید مشکل اصلی من این باشد که رها کردن را بلد نیستم، یاد نگرفته‌ام وقتی آدم‌ها خطوط قرمز رابطه را رد می‌کنند خیلی راحت اخطار دهم و بعد با یک کارت قرمز اخراج‌شان کنم.بارها و بارها فرصت مجدد می‌دهم تا جایی که حالم از خودم و رابطه به هم بخورد. آدم‌های زیادی هستند که حالم را بد کرده‌اند، بارها به خاطر رفتار سردشان گریه کرده‌ام، اما هنوز هم توی لیست مخاطبانم هستند و حتی گاهی هم‌کلام هم می‌شویم.
شاید به من یاد نداده‌اند که خودم را بیشتر از تمام هستی دوست بدارم و وقتی کسی ناراحتم می‌کند، رک و راست به رویش بیاورم. توی آخرین مکالمه‌مان به من گفت، تو عادت داری توی فاز مظلومیت و ناراحتی بمانی تا بقیه دلشان به حالت بسوزد.
چند دقیقه با ناراحتی به گوشی زل زدم، خواستم یه جواب دندان شکن برایش بنویسم ولی بعد دیدم چقدر درست است این جمله. چرا وقتی برای اولین بار حالم را بد کرد کنارش نگذاشتم و بارها به او فرصت بازی کردن دادم؟
تنهایی گاهی کشنده است، زمانی که تک‌تک استخوان‌هایت، درد می‌کند و برای شنیدن یک نغمۀ دلنشین، شرحه‌شرحه می‌شوی، امکان خطا بالا می‌رود. نکته درست اینجاست که نباید اجازه دهی بدنت تا این حد تشنۀ محبت شود. دوستانی که دور و برت را گرفته‌اند هیچ کدام نمی‌توانند خلا عاطفی تو را پر کنند. توقع بی‌جایی است که از دیگران بخواهی برای غمت گریه کنند و وقت‌هایی که سرشکسته و مغموم خزیده‌ای زیر لحافت، با صدایشان، دردهایت را پر بدهند.
غم‌ها توی دلم هوار شده‌اند و توی این روزگار سیاهی و تاریکی، از استخوان درد و بی‌کسی و تنهایی، گریه‌ام گرفته. اما باور دارم که دوباره می‌توانم برخیزم و روی دو پایم بایستم و لبخند بزنم. غم‌ها مهمانان همیشگی نیستند. 
قول داده‌ام امروز را فراموش نکنم، تا وقتی دوباره توانستم روی پاهایم بایستم، اشتباه دقیقه نود را تکرار نکنم.


+آنفولانزا مرض وحشتناکی است.

+ماجرای دادسرا به خیر و خوشی ختم شد و حکم تبرئه را هفته پیش به من ابلاغ کردند.

+مراقب خودتان باشید، بیماری توی هوا پرسه می‌زند.

+امروز ساگرد حماسۀ ملبورن است.
+تنهایی خیلی بهتر از بودن با عوضی‌هایی است که درکتان نمی‌کنند!

  • ۹۸/۰۹/۰۸
  • نسرین

از دغدغه هایم

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.