گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

آبان 86

جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ب.ظ

هوالمحبوب

یادم است درست هشت سال پیش بود درست هشت سال پیش هشتم آبان ماه سال 86. سر کلاس مسعود سعد نشسته بودیم ردیف آخر. دکتر «ن» وارد کلاس شد حالش مثل همیشه نبود لبخند کجکی همیشگی را روی لبهایش نداشت.نشست و چند لحظه ای به سکوت گذشت و بعد به ما دانشجوهای ترم سومی تسلیت گفت. گفت متاسفم که خیلی زود قیصر را از دست دادیم. او هنوز خیلی کارها میتوانست خلق کند برای ادبیات ما.

من جوجه دانشجوی ترم سومی ادبیات دهن کجی به استاد کردم و بی اهمیت از کنار موضوع گذشتم.  فکر میکردم قیصر امین پور یک شاعر معمولی است یک شاعر انقلابی که شعرهایش به درد همان کتابهای مدرسه میخورد و یه درد چاپ شدن در نشریات دولتی. شعرهایی که همه بوی کهنگی میدهند و از دم انقلابی و جنگی و مذهبی است.

من 19 ساله آن روزها ساده انگارانه طرفدار سهراب بودم و با عطر شعرهای او به وجد می آمدم. روز و شبم با یواشکی فروغ خواندن شب می شد و چیزی از قیصر امین پور نمیدانستم.

چند ماه بعد  وقتی م.ط کتاب «دستور زبان عشق » را به کلاس آورد؛ کتاب دست به دست بین بچه ها گشت تا رسید به دست من. کتاب را دست گرفته بودم که به دکتر «ن» ثابت کنم معیارهایش برای ارج نهادن به شاعران معاصر ایراد اساسی دارد اما....

روزهای جوانی روزهای تغیر و پختگی است روزهایی است که امروزت با دیروزت فرق اساسی می کند. امروز که دارم این پست را برای سالگرد قیصر امین پور مینویسم تغییرات فاحشی کرده ام. هشت کتاب سهراب سالهاست توی قفسه ی کتابهایم خاک میخورد دیوان فروغ را شاید سالی یک بار تورق کنم اما «آینه های ناگهان» ،«گلها همه آفتابگردانند»، «دستور زبان عشق» جزو همدم های همیشگی ام شده اند.

نمیدانم این مرد چه عصاره ای در اشعارش می دمیدکه اینقدر با روح و روان و دل آدمیزاد بازی می کند. شعرهایش نوشته هایش، مقاله هایش در سروش همگی نمایانگر همان یک شعر بلند است. « درد های من نگفتنی /درد های من نهفتنی.....»

خوشحالم که حداقل بعد از مرگش به شناخت درستی از او و افکارش برسم و ناراحتم به عنوان یک ادبیاتی خیلی دیر شناختمش. اما دارم سعی میکنم دانش آموزانم را با آثار او بیشتر آشنا کنم و آنها هم عجیب شیفته ی نوشته های  قیصر شده اند. بی شک یاد و نامش همیشه برای دوست دارانش گرامی و عزیز است.

  • ۹۴/۰۸/۰۸
  • نسرین

شعر بخوانیم

نظرات  (۱۱)

.خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
پاسخ:
:) خواهش میکنم البته اگه میخوندین بهتر تر نبود؟؟؟
قیصر شاعر دهه ی 60
همیشه عاشق شعرهایش بودم .همیشه
عالیست / چه خوب که یادش را ........
و قاف حرف اخر عشق است
انجا که نام کوچک من آغاز می شود /
پاسخ:
قیصر شاعر همه ی دهه هاست نه فقط دهه ی شصت:)
  • ایزابلا ایزابلایی
  •  قیصرو دوس دارم منم خیلی...
    پاسخ:
    :)
  • مجید شفیعی
  • یاد سید حسن حسینی افتادم و ...

    تو کل مطلبت موهای تنم سیخ بود و من مشتری سید حسن حسینی ام

    تو که میدانی!!!


    یاد این سه گانه بخیر
    یاد سلمان
    یاد سید
    یاد قیصر

    @}-----
    :)

    یادم اون روز سه تا از شاگردای قیصر اومدن تو کتابفروشی ما و یکیشون سفت بغلم کرد و گریه کرد و کمی از قیصر گفتن و رفتن

    بعدش یکی از دوستام اومد تو بغلم گریه کرد و گفت سه بار رفتن به کلاسش رو عقب انداختم تا دیگه ندارمش

    اون سه شنبه کتاب فروشی ما تو چهار راه کالج ماتم سرا بود

    درهای او گرچه درد مردم زمانه نیست، درد مردم زمانه است ....
    پاسخ:
    یادم و مرضیه بانو طرفدار قیصر:)
    من راستش از سید چیز زیادی نخوانده ام
    پیشنهاد بدهید بروم دنبالش
    شاید طرفدارش شدم:)
    چقدر داره بهتون حسودی ام میشه بابت کتابفروشی تون و کافه تون
    چقدر ما آدم ها حسرت داریم تو زندگی هامون
    منم این حسرت رو برای شفیعی کدکنی دارم
    که حداقل یه بار تو کلاسش بشینم
    میشه یا نمیشه با خداست
    فقط دعا میکنم من حسرت به دل نشم مث خیلیا

    من

    سالهای سال مردم

    تا اینکه یک دم زندگی کردم

    تو می توانی

    یک ذره

    یک مثقال

    مثل من بمیری؟

    ( قیصر امین پور )

    پاسخ:
    آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
    حق با سکوت بود
    صدا در گلو شکست
    تا آمدم با تو خداحافظی کنم
    بغضم امان نداد و صدا در گلو شکست
    و من همیشه عاشق شعر های قیصر بودم ..اولین کتابی هم ازش خریدم همین دستور زبان عشق بود که هنوز هم تو کتابخانه اتاقم هست ...
    خدا بیامرزدش ..
    پاسخ:
    چقد خوووب
    خدایش بیامرزاد:)
  • مجید شفیعی
  • سلام


    سفرنامه گردباد

    و گنجشک و جبرئیل

    و از شرابه های روسری مادرم

    و نوشداروی طرح ژنریک

    :)
    @}-----

    خب پاشو برو و یه جلسه تو کلاسش بشین :/
    پاسخ:
    سلام
    ممنون:)
    گفتنش راحته خب
    تهران رفتن برای من خیلی مسئله ی پیچیده ای هست!!
    منم چیز زیادی نخوندم ازش...اصلا خیلی وقته سری به کتابخونه نزدم!!

    دوس دارم بخونمش...ممنون عزیزم بابت این یادآوری قشنگ:) ما آدما همش منتظر یادآوری دیگرانیم
    پاسخ:
    حتما برو سراغش ارزشش رو داره زیاد:)
  • صحبتِ جانانه
  • خدایش بیامرزد
    پاسخ:
    الهی آمین:)
    سلام
    اعتراف می کنم که درک درستی از شعر ندارم اونم فکر می کنم به خاطر کم اطلاعاتی من از صنایع ادبی باشه
    به هر حال با این وصف کتاب آینه های ناگهان رو خوندم و به نظرم خیلی قشنگ بود
    الان دوباره دلم خواست که برم کتابی از امین پور بخونم
    ممنون
    پاسخ:
    سلام
    من برخلاف شما اعتقاد دارم درک شعر اصلا ربطی به صنایع ادب ینداره.
    اگر یادتون باشه قبلا هم این بحث رو داشتیم باهم.
    به نظرم شعر زیباست و خواندنی حتی اگر معنای خیلی از آرایه ها راد ندانی:)
  • از دیار حسن صباح
  • سلام
    گفتین شعر,
    یاد عزیزم افتادم که چندسالی میشه که دیگه نیست, صدایش هنوز تو گوشمه, 
    چندهفته قبل از روز معلم رفتم دیدنش,قرار گذاشتیم با بچه ها روز معلم هم ب دیدنش برویم,ولی من نتونستم و شد حسرت برام.
    روزی که بهم خبر دادن ,کاملا هنگ کرده بودم, نمیدونستم چکار کنم,اولین امتحان ترم دوم دانشگاهم بود,مرور میکردم که روز بعد برا امتحان آماده باشم.
    ولی گریه امونم نمیداد, 
    چقد دلم تنگ شده براش, نمیخواست که ماها ناراحت بشیم,وقتی باهاش صحبت میکردم نگفت که بیمارستانه, 

    آخرین پیامکشون بهم:بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است,
    خدا بیامرزتشون,
    آخرین سال دبیرستان روز معلم رفته بودیم خونشون, اصرار داشت که ناهار بمونیم,گفتیم سری بعد میایم,گفت تشریف بیارید,ولی باید خودتون آماده کنید.
    انگاری میدونست که میخواد بره,سفارش بچه هاش را کرده بود,گل پسرش خیلی کوچولو بود,
    :-(
    پاسخ:
    سلام
    حسرت های سختیه که همیشه ی عمر باهاته
    خدا معلم گرانقدر شما رو هم بیامرزه.ممنون از قدم رنجه تون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">