گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

روزهایی که گذشت

جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

هوالمحبوب

وقی هفته ی پیش شارژ اینترنتم یک هفته قبل از موعد تموم شد میتونستم یه حجم ترافیک بخرم و تا تمدید دوره ازش استفاده کنم ولی تصمیم گرفتم چند روز نباشم تا کتابهایی رو که خریدم بخونم!
تو این یه هفته سه تا کتاب خوندم که کاملا راضی ام نکردن با اینکه دو تاش رمان های برگزیده ی سال بودن.نمیدونم رمان های ایرانی چرا همش بوی تکرار میدن!زنهای خانه داری که کارشون بشور و بسابه و شوهرهای بیخیالی که بعضا خیانت هم میکنن! اینهمه موضوع این همه شادی این همه عشق توی جامعه هست چرا همه باید تلخی ها رو به تصویر بکشن؟
رمان اشک سبلان رو که یه رمان دوجلدی است خوندم البته فقط جلد اولش رو. یه رمان تاریخی است راجع به قیام فرقه ی دموکرات در آذربایجان. چون در جلد دوم قضیه میرسه به مبارزات همین گروه با شاه دیگه حوصله ام نکشیده بخونمش! اون جذابیت جلد یک رو نداره دیگه خیلی شعاری و جو زده شده سبک نویسنده!
توی ین یه هفته خانواده بازهم بزرگ تر شد و یه عروس تازه به جمع ما اضافه شد.پسرعمه ام امروز عقد کنان اش هست و همگی دعوتیم! خدا رو شکر برای عقد هیچ وقت مشکل لباس چی بپوشم نداریم!چون تجربه ثابت کرده که داماد دست از سر ما برنخواد داشت که بتونیم لباس مجلسی بپوشیم و قر بدیم:)
راستی خواهرزاده ای هم که در راه داریم پسره و این یکم تو ذوق ما زده کلا! نه اینکه ناشکری کنیما نه ولی عجیب دختر دوستیم کلا! دیروز با مامانم رفتم خرید جلوی یه مغازه ی طلا فروشی ایستاده و با حسرت میگه: دیگه نمیتونیم براش گوشواره بخریم... منم اولش نفهمیدم منظورش کیه تازه دوزاری ام افتاده میگم اشکال نداره پلاک میگیریم براش!
کلا حسرت لباس صورتی خریدن و موهاش رو خرگوشی بستن موند به دلمون:)
ولی خدا کنه سالم باشه خوشگل باشه اشکال نداره که پسره:)

  • ۹۴/۰۳/۲۲
  • نسرین

کتاب بخوانیم

نظرات  (۸)

سلام نسرین عزیز


وای نسرین خوش به حالت ، میگم بیا همسایه بشیم قبول نمیکنی !


خاله جون پسرهم واسه خودش دنیاییه ایشالاه وقتی بیاد میبینی که چقدر نازه


خدا مادر وبچه رو براتون نگه داره وایشالاه قسمت خودت .

پاسخ:
سلام!
والله من مشکلی ندارم با شما همسایه بشم ولی مامان اینا نمیخوان بفروشن برن:)
راستش بیشتر کتابهایی که میخونم رو امانت میگیرم از کتابخونه چون واقعیتش خرید همه ی کتابها برام مقدور نیست بانو:)
برای شمام که نزدیکه کتابخونه الانم تعطیلاته میتونین راحت استفاده کنین از کتابخونه
هر چند اگه قرار بذارین من با کمال میل کتابهامو امانت میدم:)
چه خبرای خوبی
عقد کنون
مبارک قدمی عسل ِ پدر ؛ قند ِ ماماش
مبارکه جفتشون
خیر و برکته امسال
برا من که خوب بوده تا الان
به به کتابای جدید
معرفیشون کن کلّی /
ممنونم نسرین
پاسخ:
وایییییییییی چقدر خوش گذشت عقدکنون اونقدر کیف کردیم:))))
 ممنونم عزیزم
تو طعم جفتش رو چشیدی هم برادر زاده هم خواهر زاده هم دختر هم پسر
کدومش بهتره کدوم شیرین تره؟؟
عرفان؟مهدیس؟ ثمین؟ یا باران؟؟
میکشمت مینا به خاطر مسیج های صبحت!!!
فک کن من مزاحممم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخ
سلام نسرین عزیز ایشالا به سلامتی
منم خیلی دوس دارم برادرزادم دختر باشه
بر عکس بابای بچه که میگه هر پسری باشه سالم باشه
پاسخ:
سلام شیوایی
بابای پسر مام دوست داشت پسر باشه!!!
ولی خدایی دختر یه چیز دیگه اس محبتش خوشگلی اش دستگیر مادر بودنش:)
خواهرم از الان به فکر دومیه به امید دختر شدنش:))
سلام بانو
کتاب خوندن عالیه ، کاری که اصلاً انجام نمیدوم ، الا به زور اساتید عزیز :)
عروسی فامیل و خاله شدن هم مبارک ...
ان شاءالله به خوشی و شادی ...
یعنی ما پسر حقیقتاً مظلومیم :)
علی یارتون
پاسخ:
سلام آقا سید حسین
برعکس من که زمان امتحانا هم کتاب های غیر درسی از دستم نمیوفتاد!
ممنون از تبریکتون
قطعا از جنس ذکور مظلوم در نمیاد آقا:)
عزیزمی همیـــــن/
عمه شدن عالمیه
اصلا"‌یک چیز دیگه ست
خاله شدن هم که واقعا" وصفش سخته نسرین
جفتشون قشنگا"

پاسخ:
همه میگن حسی که آدم به برادر زاده اش داره خیلی متفاوت از حسش به خواهر زاده اش هست انگار آدم هم خونش رو بیشتر دوست داره همیشه! ولی من که تو عمه هام این حس رو ندیدم!:) ممنون عزیزم
سلام نسرین خانومی خوش اومدی:*:)

ای جان پسره؟مبارک باشه ایشالا ما هم خیلیییی دختر دوستیم دلمون میخواست نوه دومی یعنی امیرسام هم دختر بود کلا حسی نداشتم قبل دنیا اومدنش چون میدونستیم پسره ولی ماشالله انقد که شیرین و شیطونه از صدتا دختر واسمون با ارزش تر شده قربونش برم:)

ولی بازم دختر یه چیز دیگست..

فک کردم خودتون عروس گرفتید:) مبارکشون باشه خوشبخت شن

راستی اسم کتابه اشکه سبلامه؟ یا سبلان؟
پاسخ:
سلام عزیزم سلامت باشی:)
میدونم که بعد دنیا اومدن حتما شیرین خواهد بود مخصوصا که اولین نوه است
ولی به بعدش که فکر میکنیم و حسرت لباس های دخترونه و.....
بی خیال ان شالله سالم باشه و صالح دیگه هیچی نمیخواییم:)
داداش من زن بگیره؟؟ من و اینهمه خوشبختی محاله!!!!
دو ساله داریم میریم خواستگاری براش مگه پسند میکنه؟؟؟؟؟
مرسی از تذکرت اشتباه تایپی بود عزیزم:)
  • مجید شفیعی
  • سلام
    :)))))))))))))))))

    نامردا

    :)
    @}----

    مبارکه

    @}----
    پاسخ:
    سلام:)
    نه میخوام ببینم جای لیلا الان یه پسر کنارتون بود بازهم به ما میگفتین نامرد؟؟؟
    ممنون!
  • مجید شفیعی
  • آره میگفتم

    بیا الان میگم

    نامردا

    :D

    @{-----
    پاسخ:
    نه که الان لیلا اونجا نیست!!!
    قبول نیست آقجون قبول نیس
    شما پدر یک دختر هستین و این بزرگترین موهبت خدا به شماست
    نمیتونین انکارش کنین!
    پسر داشتن اندازه ی دختر داشتن جذاب نیست
    حتی اگه مرد باشین!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">