دنیای تنهایی های پرهیاهو
هوالمحبوب
دیروز به طور اتفاقی تصمیم گرفتم تلگرام نصب کنم. میخواستم یکم ملموس تر باشه درک این فضا برام. نصب کردن این نرم افزار چت همانا و اد شدن توی چند تا گروه همانا. وارد که شدم دیدم چقدر جای من خالی بود اینجا همه هستن الا من!
هیچ کس ازم نپرسید که دوست داری توی این گروه باشی یا نه. آدم هایی که نه اونها منو میشناختن و نه من اونها رو هیچ جذابیی برام نداشت. در طول 24 ساعت گذشته بیش از هزار تا عکس و فیلم دریافت کردم.بی شمار شعر و داستان و متن به دستم رسیده.
واقعا آدم های عجیبی شدیم! عکس بچه هامون رو میذاریم توی پروفایل مون ولی وقتی همون بچه گریه میکنه، گشنه میشه، نق میزنه وقتی نداریم که صرفش کنیم یعنی کلا حوصله اش رو نداریم چون داریم آخرین مدل های لباس و آرایش رو از بقیه ی خانوم ها دریافت میکنیم! فرقی هم نمیکنه کجای شهر بشینی بالای شهر- پایین شهر، فرقی نمیکنه چقدر سواد داری همین که بتونی بنویسی و بخونی برات از نون شب واجب تره که تلگرام داشته باشی که عقب نمونی از قافله ی به روز شده ها!
نمیدونم چند تا لبخند رو از دست دادیم وقتی در حال لایک زدن بودیم...
نمیدونم چقدر لحظه هامون هدر شدن پای حرف زدن با غریبه های مجازی در حالی که میتونستیم به چهره ی پدر و مادرمون خیره باشیم، میتونستیم برادرو خواهرمون رو تماشا کنیم، میتونستیم غرق بشیم توی خنده های همسرمون، میتونستیم قربون صدقه ی بچه هامون بریم....
چقدر دنیای بدی ساختیم برای خودمون. دنیایی که توش تنها و تنهاتر میشیم و از بهترین لذت های خدا که خانواده باشه دور و دور تر میشیم....
چقدر راحت میتونیم تغییر کنیم ....
ولی خدا رو شکر که اهلش نیستیم...از صد در صد فقط 20 % ش شاید مزیت باشه باقیش چیزی جز ضرر نیستن این شبکه ها