یک جرعه کتاب
هوالمحبوب
سلام
گاهی وقتها آدم از حرف پره و گاهی هم حرفی برای گفتن نداره این چند روز گذشته حرف زیادی برای گفتن نداشتم.
کتابهایی دارم در لیست معرفی ولی فعلا دست و دلم به نوشتن نمیره.
دوشنبه های آخر هرماه توی کتابخونه نشستِ کتاب خوان داریم. نشستی که در اون کتابدارها، اهالی فرهنگ و رسانه و همچنین اعضا، کتابهای مورد علاقه ی خودشون رو برای بقیه معرفی میکنن.این ماه من هم شرکت کردم با کتاب کنسرو غول.
دلم میخواست کتابی که معرفی میکنم به شغلم مربوط باشه ودیدم چی بهتر از یک رمان نوجوانانه ی جذاب...
اگه قسمت شد و ارائه دادم حتما براتون نتیجه ی کار رو خواهم نوشت. مثل همیشه برای این کار دلیلی غیر از کتاب هم دارم که به دلم مربوط میشه.
امروز با بچه های دنیای مجازی جمع شده بودیم تو کتابخونه دوستانی از جنس کتاب و شعر و ادب. جشن کتاب یکی از دوستان نازنین بود. بانو صحاف کتاب شعرشون چاپ شده و این دور همی برای جشن گرفتن این اتفاق خوب بود.
کتاب شعر شمیم خیال که به همگی ما هدیه شد. امیدوارم که همیشه شادکام وسر زنده باشن.
همه جا نشست کتابخوانان دارن الا کتابخونه ما!!
به خانوم صحاف هم تبریک میگم:)