خبرت نیست
جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ
هوالمحبوب
میدونی شبیه چیه حال این روزای من؟
شبیه فرار کردن
کلی حرف توی سرم زوزه میکشن برای نوشتن
کلی شعر هجوم میارن توی سرم که مجبور بشم دوباره از تو بنویسم
ولی من مدام دارم مقاومت میکنم
از فکر کردن بهت دارم فرار میکنم
میدونم که یه جایی بالاخره کم میارم و میشینم به نوشتن یه جاهایی آدم سر ریز میکنه
این روزها از کاغذ و قلم فراری ام
چند روز پیش یه کاغذ گذاشته بودم کنار دستم که نت برداری کنم کتاب جدیدی که میخونم رو
اما همش پر شد از نوشته هایی برای تو
دارم خودم رو تحریم میکنم
از فکر کردن از خیره شدن به یه نقطه
از زل زدن به صفحه ی مانیتور
از قدم زدن از پیاده روی روی برف ها
از کتاب خوندن حتی
میدونی که حاشیه ی کتابهایی که دوست نداشتم پر از خط خطی های عاشقانه بود
همه ی معلقات سبعه رو که ورق بزنی دیوان شعری شده برای خودش
خبرت هست که بی روی تو ارامم نیست
دیگه برام بی مفهومه
زندگی داره میدوه منم دنبالش
زندگی بدون خاطره رو عشقه
میدونی شبیه چیه حال این روزای من؟
شبیه فرار کردن
کلی حرف توی سرم زوزه میکشن برای نوشتن
کلی شعر هجوم میارن توی سرم که مجبور بشم دوباره از تو بنویسم
ولی من مدام دارم مقاومت میکنم
از فکر کردن بهت دارم فرار میکنم
میدونم که یه جایی بالاخره کم میارم و میشینم به نوشتن یه جاهایی آدم سر ریز میکنه
این روزها از کاغذ و قلم فراری ام
چند روز پیش یه کاغذ گذاشته بودم کنار دستم که نت برداری کنم کتاب جدیدی که میخونم رو
اما همش پر شد از نوشته هایی برای تو
دارم خودم رو تحریم میکنم
از فکر کردن از خیره شدن به یه نقطه
از زل زدن به صفحه ی مانیتور
از قدم زدن از پیاده روی روی برف ها
از کتاب خوندن حتی
میدونی که حاشیه ی کتابهایی که دوست نداشتم پر از خط خطی های عاشقانه بود
همه ی معلقات سبعه رو که ورق بزنی دیوان شعری شده برای خودش
خبرت هست که بی روی تو ارامم نیست
دیگه برام بی مفهومه
زندگی داره میدوه منم دنبالش
زندگی بدون خاطره رو عشقه
که سراپا برفم
تو سراپا غنچه
خبرت هست هنوز
که سراپا بغضم
تو سراپا خنده
خبرت هست هنوز
خبرت در راه است ....
من شنیدم که سکوتت همه را زمزمه کرد
من چشیدم که لبت زمزمه کرد
خبری در راه است .