ابریشم خیال
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ
هوالمحبوب
اینقدر نبودنت تکراری شده است که
من برای همه
از بودن های ناتمامت قصه های دروغ می بافم!
صدایت را قصه میکنم
لبخندت را نقاشی
و آغوشت را غزلی عاشقانه
با ترجیع بند امید
صدایت را روی گوش هایم حک میکنم
لبخندت را روی لبهایم
مهرت را بر دلم
تا مبادا روزی از یادم برود چگونه برایم میخواندی
چگونه برایم میخندیدی
و چگونه برایم جان میدادی
عشق که کم باشد
عشق که دور باشد
عشق که نباشد
عاشق دروغگو می شود
عاشق قصه پرداز می شود
عاشق گریه میکند
عاشق جان میبازد....