گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

دلم تنگ می شود حتی ....هنوز هم

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ب.ظ

هوالمحبوب

برایم نامه بنویس از دردهای یهویی که می پیچد توی سرت از دردهایی که ناآرامت میکند برایم نامه بنویس از روزهای تنهایی از شب های تا صبح بیدار مانی.از جمعه های کش دار از تلخی های بی پایان از کتابهای جدیدی که خوانده ای از نقاشی های جدیدی که کشیده ای از پرتره های جدیدت بگو از روزهای ترش و ملس بهاری بگو از تخت یک نفره ات از اتاق بی کولر و شب های داغ کویری بگو.

برایم حرف بزن از تست زنی هایت بگو از درصد های جدیدی که به دست آورده ای از عیدی هایت بگو از روزهای خوبی که سپری کرده ای از شب هایی که مرا به یادآورده ای از لحظه هایی که با درد گذشته از روزهایی که با خنده شروع شده از اخبار جدید شهر از جنگل های ابر از شره های باران برایم حرف بزن از تمام لحظه هایی که بی من و با یاد من گذرانده ای از لحظه هایی که بی من و بی یاد من طی کرده ای از همه چیز برایم بگو از فوران غم ها از غدد اشک ریز چشم چپت که هنوز هم مقاوت میکنند در برابر شوری اشکهایت از قاب سیاه عینکت بگو که قرار بود تغییر کند. بگذار دنیا بخوابد بگذار گوش های نامحرم کر شوند چشم های نامحرم کور شوند بگذار دوباره نجواهای دونفره مان گوش فلک را کر کند برایم بنویس روزهایت چگونه شب می شود از آوازهای عاشقانه ای که تازه گی ها از بر شده ای از شعرهایی که تنها به یاد من زمزمه می کنی برایم بنویس کجای این دنیای بی صاحب نشسته ای ایستاده ای خوابیده ای که من ندارمت؟ بنویس از هر چیز که دوست تر می داری تنها یک چیز را نگو، ننویس... تنها نبودنت را.....

دلم تنگ می شود حتی ...هنوز هم....

 


  • ۹۵/۰۲/۱۶
  • نسرین

او جان

نظرات  (۱)

بنویس
آه
چه کلمه ی دلربایی

نوشتن از کسی که هنوز هم تکه هایش بر ذهن و ذره هایش بر دل حک هست
چقدر ستودنیست

نویسا قلمتْ
پاسخ:
ممنونم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">