گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

با جسم و روح شرحه‌شرحه شده

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۶ ب.ظ

هوالمحبوب


در بلاتکلیف‌ترین حالت ممکن به سر می‌برم. از یک سو شروع مدرسه و تغییر پایه و مقطع، از ابتدایی به دبیرستان، آماده شدن برای مواجهه با نوجوان‌هایی که در بحرانی‌ترین دوران بلوغ به سر می‌برند، از یک سو، هماهنگ کردن برنامه‌های مدرسۀ ابتدایی، همان درگیری‌های همیشگی با طرح درس و غیره. از طرف دیگر پروژۀ جدیدی که برای محتوا‌نویسی گرفته‌ام و از دیگر سو، وسوسۀ قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش که احتمالا آخرین شانسم برای رسمی شدن باشد.
مدت‌هاست که درست و حسابی کتاب نمی‌خوانم و همه چیز را رها کرده‌ام به امان خدا. هیچ کدام از برنامه‌های تابستان به جایی که دلم می‌خواست نرسید. بی‌برنامگی و تنبلی همیشه با من هست، علی‌رغم اینکه تمام روز مشغول کارم، اما هیچ وقت برنامۀ مدونی برای زندگی ندارم که بتوانم به تک‌تک کارهایم برسم و از خودم راضی باشم. من همانقدر که در برنامه‌ریزی ضعیفم در مدیریت مالی هم ضعیفم. همین که پولی به حسابم واریز می‌شود نقشۀ خرج کردنش توی سرم شکل می‌گیرد. هوس خریدن ماشین چند وقتی‌است که به جانم افتاده ولی در مقابل میل بی‌اندازه به ولخرجی نمی‌توانم مقاومت کنم. دلم یک خاله لویزای سختگیر و ترجیحا بداخلاق می‌خواهد که مدام گوشم را بابت کارهای بد و وقت‌های تلف شده و پول‌های به هدر داده، بکشد بلکه من توی سی و یک سالگی، راه و رسم پس انداز کردن را بیاموزم. 
امیدوارم این تلاش جانکاه برای درس خواندن، به جایی که دلم می‌خواهد برسد. امیدوارم سال بعد این موقع از دل یک روستای خوش آب و هوا برایتان پست بگذارم و بگویم بالاخره شد آنچه که سال‌ها در آرزویش بودم. بگویم بالاخره می‌توانم معلمی باشم که همیشه دلم می‌خواست. 
  • ۹۸/۰۷/۰۵
  • نسرین

نظرات  (۱۵)

سلام

من دارم کتاب خرده عادت ها رو می خونم. برخلاف کتاب های رایج دیگه واقعا مفید و کاربردیه.

برای رسیدن به اهداف، ترک عادت های غلط. فهمیدن علت انجام ندادن کارهامون و...

 

یه ترجمه دیگه هم از این کتاب موجوده با عنوان عادت های اتمی. گویا نسخه این ترجمه بهتره

پاسخ:
سلام
ممنون بابت پیشنهاد کتاب، امیدوارم بتونم بخونم و استفاده کنم :)

امیدوارم سال بعد چنین پستی ازت بخونم :))

پاسخ:
الهی آمین :)
ممنونم از دعای قشنگت 

درباره ارزوهات که انشالله به همشون برسی.

اما در خصوص پس انداز خیلی غصه نخور الان چون مسئولیتی نداری اینطوره. منم عین خودت بودم. گاهی ولخرجیم واقعا برای خودمم اذیت کننده بود. ولی خب علتش این بود که آدم خودشه و خودش و پولش مال خودشه و مسئولیت دیگه ای نداره راحت خرج میکنه. اما بعد ازدواج قول میدم صدوهشتاد درجه عوض میشی. کل زندگیت میشه حساب و کتاب کردن و برنامه ریزی. البته یه راه خوب برای پس انداز وجود داره اونم اجباره. یعنی خودتو توی یه اجباری پ

مثل قسط، یا وام خونگی قرار بده. مثلا وام بگیر مجبور بشی هرماه قسطشو بدی. یا چیزی بخر و قسط بده. یا وام خونگی ثبت نام کن هرماه مجبور بشی مقداری از پولتو بدی. همه اینام نبود مثلا با خواهری برادری مادری بشین بگید ماهی پونصد مثلا من پونصد تو بذار ببریم بذاریم بانک. اینجوری به هوای اون طرف مقابل مجبوری هرماه اونی که توافق کردی رو پس انداز کنی.

ضمن اینکه به قول همسر من پس انداز همیشه سخت بوده و به راحتی اتفاق نمیفته. واقعا هم همینه. هدف گذاری اگر کنی درست میشه‌. مثلا بگو تا اخر تابستون باید مثلا سه تومن جمع کنم فلان چیزو بخرم و هرجور شده یه بخشی از پول و حقوقتو توو ماه بذار واسه اون قسمت. یا اگر مییینی خرج میکنی پولتو بده دست کسی برات نگه داره. 

پاسخ:
ولی خب مجردی هم خرج خودش رو داره، چون اولا معلوم نیست که ازدواج خواهم کرد یا خیر، بنابراین برای آیندۀ نامعلوم باید پس انداز داشته باشم برای خرید خونه و ماشین.
دوما برای کسی که تمام صفر تا صد زندگی‌اش رو خودش هندل می‌کنه پس انداز خیلی مهمه.
آره از این قسط‌ها زیاد می‌ذارم، الان سومین دور رو شروع کردیم از مرداد ماه. تقریبا ماهی هشتصد تومن قسط می‌دم. این خوبه.
ولی تابستون من خیل درآمد داشتم شکر خدا، ولی می‌تونم بگم همش رو دود کردم رفت!
هرچند قسط هم می‌دادم ولی توقع داشتم حداقل چند میلیون کنار بذارم از درآمد تابستونم که متاسفانه نشد.قسطی که تو مدرسه گذاشتیم این ماه به اسم منه، خواهرم از الان تهدیدم کرده که پول که اومد تو حسابت انتقال بده به کار من، برات نگه دارم بریم طلا بخریم:)) آره امسال دیگه هر جوری شده به پیشنهاد تو عمل خواهم کرد قول می‌دم:)

چقدر شبیهیم😭 منم دقیقا تو همین شرایطم از صبح تا شب میدوم ولی نه چیزی مینویسم و نه کاری میکنم دلم شغل دوم میخواد ولی همتش رو ندارم🥴 یعنی وقتشم ندارم هر روز ساعت هفت ، هفت و نیم میرسم خونه‌. دلم پس انداز میخواد ولی ظرف سی ثانیه پولاپو خرج میکنم ...

پاسخ:
خب تو شغل دوم می‌خوای چیکار دختر؟ خسته و هلاک می‌رسی خونه که
من تصمیم گرفتم پولامو بذارم تو قلکی چیزی:))
چون تو کارت که باشه مدام وسوسه می‌شم براش

وسوسه چیه? مگه ثبت نام نکردی هنوز? 

پاسخ:
وسوسه برای ثبت نام نیست، برای درس خوندن واسه آزمونه :)

برای کنترل دخل و خرج میتونید از اپ های حساب کتاب شخصی استفاده کنید.. با اینکه رو اعصابه و آدم گاهی واقعا دلش میخواد پاکش کنه و بزنه به در بیخیالی ولی برای زمانی که به یه خاله لویزای سختگیرنیازه که گوش آدم رو بکشه خوبه :) بعدا هروقت پس انداز کردید میتونید خاله لویزا رو دیلیت کنید :))
من از اپ فارسی nivo استفاده میکنم. رابط کاربری ساده و امکانات خوبی داره.

پاسخ:
چقدر جالب، نشنیده بودم همچین چیزی رو.
حتما دانلود می‌کنم، مرسی لنی جان
من حقیقتا به این اپ بی‌اعصاب نیاز دارم :))
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • تنبلی و بی‌برنامگی-_- منم همینطور. آی حرصم می‌گیره از دست خودم!

    پاسخ:
    امیدوارم استارت برنامه‌ریزی رو از همین اول مهر بزنیم قوی و محکم :)
  • حامد سپهر
  • چند روز پیش که اول مهر بود گذرم به یه مدرسه افتاد البته به واسطه ی یه دوستی و از نزدیک دغدغه های معلم ها و مشکلات اول مهر رو میدیدم

    چند روز که بگذره وضعیت سفید میشه ایشالا و میتونی برنامه ریزی بهتری بکنی

    پاسخ:
    وضعیت مدرسه فعلا در سفیدترین حالت ممکنه:)
    چون همه پر انرژی هستن و صد البته بچه‌ها خوشحالن که دوباره من معلم ادبیات‌شون شدم:)
    مشکل از جایی شروع می‌شه که اولین امتحان رو بگیرم و نمرات رو اعلام کنم :)
    متاسفانه معلم سخت‌گیری هستم و نمی‌تونم مثل خیلی‌ها سوالات سطح پایین به بچه‌ها بدم و با نمرات بیست خودم رو راضی کنم که کارم خوب بوده.
    من خیلی برای تدریس انرژی می‌ذارم و طبعا از بچه‌ها زیاد کار می‌کشم و در مقابل هم توقع دارم همه خیلی درس بخونن.

  • مریــــ ـــــم
  • باید بگم من مقام معظم تنبلی و بی برنامگیم

    از از خودم‌بگم باید بیایین جلوم لونگ‌بندازین

    خیلی آرزوی خوب و مهربونی داری و مطمعنم بهش میرسی

     

    پاسخ:
    ارادت داریم خدمت معظمٌ له:)
    ممنونتم مریم جان، امیدوارم این تنبلی مانع پیشرفت مون نشه:) 

    سلام خوبین؟:)

     

    یه اتفاق جالب افتاد..

    من با وجودی که تا حالا کامنت نذاشته بودم اینجا و بیشتر کامنتای شما رو تو وبلاگ های دیگه فقط دیدم و شناختم کم بود. با وجود این چند شب پیش خواب شما رو دیدم:))

     

    کلا ذهنم مشغول ازمون استخدامی بود شبش و چند تا سوال داشتم

    . بعد شب خواب دیدم یه حسی میگفت نسرین معلمه برو از اون بپرس..

    :))

    الان مطمعن شدم معلم هستین:دی

    پاسخ:
    سلام یسنا سادات

    وای چه با مزه:))

    جالب بود آدم خواب کسی رو ببینه که نه دیده و نه می‌شناسه بله معلمم، حالا اگه واقعا سوالی در دنیای بیداری داری من در خدمتم :)

    من هم مدتی هست که مشغول جمع کردن پول هستم برای اینکه یک لپ تاپ قوی بگیرم ولی پول ماهیه و دست مام لیز ...

    به نظر من بی برنامه‌گی خودش بهترین برنامه‌ست . برنامه بذاری خیلی بی‌برنامه‌گی پیش میاد . مثل من باشی باری به هرجهت به همه برنامه ها میرسی .فقط باید بدونی که نباید بیکار باشی

    یکی از علت هایی هم که زیاد اینستاگرام و توییتر هم نمیرم و وبلاگ‌هام دیر به دیر سر میزنم همینه . نباید بیکار بشم .

    پاسخ:
    من زمانی که بی‌برنامه هستم خیلی از خودم ناراضی‌ام، 
    من عاشق کارهای یهستم که روی روال انجام می‌شه و اخر شب تیک می‌خوره:)
    امیدوارم بتونم از پسش بربیام.
  • ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
  • توکل برخدا

    ان شالله که موفق باشید 

    پاسخ:
    ممنونم الهی آمین :)

    انشاءالله که سی و یک سالگی ات سرشار از نتایج خوب خوب باشه هم کاری هم عاطفی خلاصه همه چی :)

    پاسخ:
    ان شالله عزیزم:)

    امیدوارم از کنار یه آبشار، تو یه هوای بهاری، کنار بچه‌های روستا برامون پست بذاری، اصلا سلفی بذاری و بگی "من و بچه‌های مهربونم" :)

    پاسخ:
    وای وای وای
    ان‌شالله :))
    چقدر دلم خواست واقعا 

    اره برای خودمم خیلی جالب بود:))

    البته قبلا یه سر کوچیک زده بودم اینجا اما اصلا یادم نبود معام بودنو:دی

     

    مرسی عزیزم  لطف داری:)

    راستش در باره انتقالی برا ازمون استخدامی سوال پیش اومده بود..اینکه اگه قبول شدی اون دوره یسالشو میشه انتقالی گرفت..یا نه به سوالایی از این دست 

    پاسخ:
    انتقالی لازم نیست، دوست کرمانشاهی من امسال کرج قبول شد ولی کل آموزشش تو کرمانشاه بود، مشکلی نیست در این زمینه :) 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">