گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

ایمی بشی مین‌جی اوباشدان

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۲۶ ق.ظ

هوالمحبوب


سلام محبوب ازلی و ابدی


از اینکه یک سال دیگر فرصت زیستن به من دادی ممنونم، بابت وجود تمام آدم‌های حال‌خوب‌کن در زندگی از تو سپاسگزارم. دوست دارم از اینجا تا آسمان هفتم برایت بوس و بغل بفرستم، از بس که حالم با تو خوب است. دوست داشتن تو مهربان‌ترم می‌کند، روحم را رقیق می‌کند، آتش خشمم از آدم‌ها را فرو می‌نشاند، دوست داشتن تو آخرین مفر من است. 
مرا از دوست داشتن خودت به کار دیگری وا ندار، دوست داشتن تو، همان حس خوبی است که زندگی را زیبا می‌کند.
مهربانم، بابت اینکه به من قدرت شاد کردن بخشیده‌ای از تو ممنونم، از اینکه می‌توانم تمام وجودم را لبریز از محبت کنم، از اینکه می‌توانم زیبایی‌ها را ببینم و درک کنم، از اینکه از چیزهای کوچک شاد می‌شوم، از اینکه هنوز امیدوارم که دنیا جای بهتری برای زندگی شود، از اینکه هنوز امیدوارم عشق نجات‌مان دهد، بابت تمام اینها ممنونم.
حتی بابت آن دسته گل زیبا که بغلش کردم و از بویش مست شدم، بابت آن جعبۀ بزرگ هدیه که هنوز نتوانستم لمس‌شان کنم، بابت آن روسری سبز دلبر، بابت آن پیام‌های محبت‌آمیز، بابت داشتن تمام شاگردانم از دیروز تا امروز، بابت داشتن دوستانم از گذشته تا حال ممنونم رفیق.
شکرت که اجازه دادی زندگی کنم، شکرت که توانستم جایی بایستم که راضی‌ام کند، راهی را بروم که حالم را خوب کند، ادم‌هایی را ملاقات کنم که نور بپاشند به زندگی‌ام. دستم را رها نکن محبوبم، توی تاریک‌روشن زندگی، از تنها رها شدن می‌ترسم. تنها و بی‌کس رهایم نکن. دستت را از شانه‌هایم برندار.


عنوان: بیست و پنجمین سحر
  • ۹۹/۰۲/۳۰
  • نسرین

نظرات  (۴)

این حرفها چیه؟ انجام وظیفه بود، کاریه که از دستم بر میاد D:

پاسخ:
:)))

وقتی دیدم ۲۷تا پست نخونده ازت دارم گفتم اینوریدر داره اشتباه می‌زنه یا چی؟

بعد که شروع کردم خوندن دیدم پست‌ سحرانه می‌ذاشتی:) چقدر خوب بودن... با بعضیاش هم‌ذات پنداری کردم و به فکر فرو رفتم‌...

 

+ یه پست راجع به کتاب گفت‌وگو در کاتدرال هم خوندم ولی انگار الان نیستش احتمالا حذفش کردی [ایموجی چشم‌ ذره‌بینی]

پاسخ:
البته دو روزش رو ننوشتم:)
پست کاتدرال رو غیر فعال کردم، بعد از ماه رمضون دوباره منتشر کنم. بازخورد نداشت زیاد.
خوشحالم خوشت اومده عزیزم:)

بعضی از روزهای سال هست که بهت کلی دلیل برای زنده بودن، زندگی کردن و ادامه دادن میده. این پست هم رنگ و بوی یکی از همون روزها رو داره و پره از زندگی :)

 

پاسخ:
روزهایی که انگار قوی‌ترت می‌کنه برای کارزاری که در پیش داری.
ممنونم :)
روزهای تولدم رو دوست دارم، روزهای عجیبی هستند پر از شگفتی.

چقدر قشنگه این حرف ها و چقدر به پل میشینه این حجم از صمیمیت:)

پاسخ:
ممنونم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">