گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

منو به یاد بیار

چهارشنبه, ۸ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۷ ب.ظ

هوالمحبوب 

حس می‌کنم با اینکه زیاد حرف می‌زنم ولی کمتر اون چیزهای مهم رو می‌گم. حس می‌کنم آدم‌های مهم زندگیم اونجوری که باید، منو نمی‌شناسن. مثلا من می‌دونم خواهرم عاشق رنگ نارنجیه، یا لاک‌پشت دوست داره. می‌دونم دخترک عاشق صورتی وبنفشه و پسرک عاشق طیف‌های مختلف آبی. می‌دونم میم چه حیوونی رو دوست داره، می‌دونم نون عاشق اسبه. می‌دونم مامان کدوم شهر رو دوست داره. می‌دونم خواننده محبوب برادرم کیه. می‌دونم چه کاری آدم‌های نزدیکم رو خوشحال می‌کنه. من حتی می‌دونم نون عاشق پرتقاله. می‌دونم اگر جغد دیدم یاد کی بیوفتم. می‌دونم دوچرخه منو به یاد کیا می‌ندازه. می‌دونم وقتی یه فرش خاص دیدم یاد کی بیوفتم، می‌دونم رنگ زرد تا ابد متعلق به تربچه ست، می‌دونم بنفش منو یاد کی و کی می‌ندازه. من حتی می‌دونم نویسنده محبوب اغلب دوستام کیه.
ولی کی می‌دونه من چه رنگی دوست دارم؟ از چه حیوونی خوشم میاد؟ اصلا آدما با چی یاد من میوفتن؟ با یه سری کلیات؟ که طبیعیه دوسشون داشته باشم؟ آدما چقدر منو می‌شناسن؟ حس می‌کنم هیچ المان خاص و ویژه‌ای برای خودم ندارم. شایدم بقیه سعی نکردن ازش سر در بیارن.
دوست دارم برم از تک‌تک آدما بپرسم منو با چی به یاد میاری؟
و دوست دارم جوابشون یه سری کلیات حال به هم زن نباشه.


  • ۰۱/۰۴/۰۸
  • نسرین

نظرات  (۲۱)

شایدم بدونن و تو ندونی که میدونن...

هوم؟

پاسخ:
دونستن وقتی قشنگه که به یادت بیارن.
وگرنه تو دلمون خیلی چیزا رو نگه داشتیم...
  • دُردانه ‌‌
  • من با کلیدواژه‌های معلم و ادبیات و داستان و اوجان و اردیبهشت و تبریز یادت می‌افتم.

    انقدرم از مستر ژ نوشتی که تو حروف الفبا حرف ژ هم منو یادت می‌ندازه.

    پاسخ:
    ممنونم ازت🙂
    اون مستر ژ خیلی جالب بود:))

    درسته...

    🙁🙁🙁

    پاسخ:
    🙂🙂🙂
  • علیــ ـرضا
  • چیزی که به زبون نیاورده شه چه فایده داره ! 

     

    البته اینکه بیشتر آدم ها کلیات رو میبینن و جزئیات دیدن ما کار هر کسی نیست 

    پاسخ:
    آدما جزئیات کسایی رو که براشون مهمن رو می‌فهمن. 
  • علیــ ـرضا
  • و در ادامه 

     

    سلام بر کسانی که در قلب ما زندگی میکنند 

    بی آنکه بدانند 🙏🏿🌱

    پاسخ:
    چرا باید بهشون سلام بدیم؟ 
  • بهارنارنج :)
  • کامنت چشم گیری برا متن به ذهنم نیومد اما برای جوابت به کامنت اقای علیرضا:

    سلام نده فحش بده فحش😁

    پاسخ:
    سلام:))
    فحشم خوبه😁

    متاسفانه این چیزی که نوشتی خیلی بده...

    یا انقدر بودنت برای دیگران عادیه که نمیبیننت یا انقدر توی خودتی که دیگران توی واقعی رو نمیبینن یه حالت دیگه هم هست... شاید واقعا خودت هم جواب این سوالا رو نمیدونی! و این از اون دو تای قبلی بدتره...

    امیدوارم هر چی که هست خیلی زود اونجوری که دلت میخواد تغییر کنه

    پاسخ:
    نمی‌دونم شاید یه چالش ذهنیه فقط.
    شایدم می‌دونن ولی ابرازش نمی‌کنن باید ازشون بپرسم.
    کامنتت یکم ترسناک بود راستش:(
  • علیــ ـرضا
  • در جواب بهار نارنج 

    + فحش هم خوبه 😁

     

    سلام ندیم یعنی ! غرض از سلام این بود که اون اشخاص بفهمند که چقدر نفهمند 😂

    پاسخ:
    تجربه ثابت کرده که برای آدمای نفهم باسلام یا بی‌سلام هیچی تغییر نمی‌کنه:)
    فلذا خودتو خسته نکن هموطن.

    ببخشید که کامنتم این مدلی بود... آخه اون لحظه خودمم داشتم به این چیزا فکر میکردم شاید مخاطب اصلی کامنت خودم بودم:(

    پاسخ:
    نه بیشتر تلنگر بود برام.
    خواهش می‌کنم:)
    امیدوارم توام به نتایج مثبتی برسی عزیزم.

    چون حافظه کوتاه مدت من افتضاحه آدمهای زندگی من بیشتر با موقعیت خاص تو ذهنم بولدن، مثلا ایستگاه بی آرتی فلکه دانشگاه تا ابد برا من یادآور تو هست، کنار غذا ترشی سیر میبینم تصویرت جلو چشامه. تو موقعیت طنز دوستانه به شکل جدی "صالحی" خطاب غیرممکنه یادت نیافتم. روسری و شال رنگی منگی هم حتی منو یاد نسرین میاندازه.

    پاسخ:
    احتمالا هیچ کس جز تو ندونه که چقدر عاشق سیر و سیر ترشی‌ام. 
    خیلی حس خوبی داشت برام:)
    یادش به‌خیر تو فرهیختگان این تبدیل به یه سنت شده بود دیگه:))
    مرسی که نوشتی برام پری.

  • علیــ ـرضا
  • پس دیگه گلایه کردن هم دردیو دوا نمیکنه 

    پاسخ:
    گلایه کردن برای دوا کردن دردهامون نیست. برای خالی کردن خودمونه.
    نشخوار آدمیزاد حرف است و اگر حرف نزدند می‌ترکد.
  • نسیم صداقت
  • معلم مهربون روستا 🥰

    و عاشق بچه ها 

    طبیعت دوست 

    روسری قرمز هم دوست دارین😎

     

    پاسخ:
    ممنونم نسیم عزیزم🥰🥰🥰
    روسری قرمز؟😅
    ندارم اصلا
    چطوری به این رسیدی؟ 
    برام جالبه
  • نسیم صداقت
  • سلام عزیزم، تصویر پروفایلتون:))

    پاسخ:
    عه چون خودم نمی‌بینمش یادم رفته بود.😅
    تو این عکس یه روسری صورتی کمرنگ سرم بود و تو طراحی کامپیوتری تبدیل شد به این رنگ:) مرسی از حین توجهت.

    سلام و درود نسرین خانوم عزیز 

     

    نمیدونم چن سال دیگه عمر خواهم کرد ولی بی‌شک تا زمانی ک زنده‌ام نسرین رنجبر منو یاد معلم کلاس اولم ک بر حسب قضا نام‌حانوادگی ایشون هم رنجبر بود (یکی از تاثیرگذارترین انسانهای زندگیم) و مثل خودت معلمی مهربون و دلسوز بود خواهد انداخت . 

    سال هفتادوچهار ک ایران بودم پیداش کردم و شعری رو ک توی دوازده/سیزده سالگیم براش نوشته بودم و بهش نداده بودم با خط نستعلیق نوشتم و یک قاب خوشگل هم براش تهیه کردم و با یک دسته گل رفتم خونه‌اش ، زنگ زدم و یک دختر جوان (خواهرزاده‌اش) درب رو باز کرد و بهش گفتم من از شاگردان سابقش هستم و اومدم ببینمش و تعارف کرد و داخل حیاط شدم .

    وارد پذیرایی ک شدم با خانوم سالخورده‌ای ک در ادامه صحبتهامون فهمیدم سکته کرده و تقریبن نیمی از بدنش فلج شده رو دیدم و وقتی خودم رو معرفی کردم در کمال تعجب یادش بود حتی جایی ک توی کلاس می‌نشستم و وقتی تابلو رو باز کرد گفت : خط خودته دیگه ؟

    تعجب کردم وتصور نمی‌کردم ک خط خوبم یادش مونده باشه و جواب مثبت دادم ....

    خلاصه کنم تا نیمه شب نگذاشت برم و کلی باهم حرف زدیم ، با هم شام نون و پنیر و انگور خوردیم و ازش خداحافظی کردم و قول دادم سال بعد هم بدیدنش برم ک دو سال بعد ک رفتم سراغش متاسفانه فوت کرده بود . 

    این خاطره رو برات نوشتم ک بدونی ضرب‌المثلِ / هرک از دیده برفت از دل برود ، همیشه صدق نمیکنه ! 

    اگر خیلی‌ها توی این شلوغی و سرعت زندگی امروزه فرصتی نکنن ک سراغی ازت بگیرن ب این معنا نیست ک از یادشون رفتی !

     

    شاد و سلامت باشی الهی 

    پاسخ:
    سلام 
    خاطره‌تون اشکی‌ام کرد.
    امیدوارم روح‌شون در آرامش باشه.
    از ته‌ته‌ته دلم آرزو می‌کنم یه روزی منم به یاد بیارن شاگردام با کلی خاطرۀ خوب.
  • علیــ ـرضا
  • بازم منطقی بود 🙏🏿🌱

    پاسخ:
     خدا رو شکر
  • نسیم صداقت
  • قربانت :))

    پاسخ:
    ❤️❤️

    من با داستان دنباله‌دار هم یاد شما میفتم هم جناب مترسک. 

    خیلیا دنباله‌دار نوشتن ولی من یاد شما میفتم. 

    وقتی میخوام برای شخصیتی اسم انتخاب کنم یه ذره حسادت گونه یاد شما میفتم که چه اسمهای قشنگی پیدا میکنید. 

     

     

     

     

     

     

     

    پاسخ:
    چه حال خوب کن بود کامنتت میخک.
    ممنونم.
    هیچ وقت فکر نمی‌کردم کسی انتخاب اسمم رو دوست داشته باشه:)
  • مسعود کوثری
  • چقدر منم این حس شناخته نشدن توسط دیگران آزارم میده :(

    پاسخ:
    پس همدردیم:(

    من با شکوفه‌های سفید شما رو به یاد میارم.

    پاسخ:
    چه رویایی😍😍😍
    دلیلش چیه؟

    فکر می‌کنم اولین بار که چهره‌ی زیباتون رو دیدم، عکس پروفایلتون، عکس با شکوفه‌ها بود.

    پاسخ:
    لطف داری شما.🥰🥰🥰
    ولی پروفایل کجا؟

    سلام

    انشاءالله که زنده بمونی و همیشه خوب بنویسی .🙂

    پاسخ:
    سلام.
    سپاس از مهرتون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">