گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

دوباره لبخند می‌زنیم

چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۵۴ ب.ظ

هوالمحبوب 


حالم توی مدرسه خوب است. مخصوصا اگر رهایم کنند که کل روزم رو با دوازدهمی‌ها بگذرانم. دختران هفده سالهٔ جذابم همهٔ انگیزهٔ این روزهای منند برای ادامه. برای تسلیم نشدن، برای خم به ابرو نیاوردن، برای پس زدن غم‌ها و برای دوباره خندیدن. 

این روزها که توی برزخ می‌گذرد، صبح‌ها با هر جان کندی است خودم را لباس می‌پوشانم، پودر به چشم‌های گود افتاده‌ام می‌مالم و غصه‌های جامانده از شب را پس می‌زنم. 

این روزها شنیدن صدای رفیق جانی، از پشت تلفن سرحالم می‌کند، دیدن پیام‌های مهرآفرین رفیق زیبارو، رمق به پاهایم می‌بخشد و روشنی روز از همین منفذها به رگ و پی‌ام می‌دود. 

این روزها با پسرک قصهٔ کاوه آهنگر می‌خوانیم و غرق لذت می‌شویم. پسرک از همان بچگی، علاقه عجیبی به شاهنامه نشان می‌داد و حالا کنار من می‌نشیند و به نقالی‌هایم با جان و دل گوش می‌دهد. 

چند روزی بود که روتین زندگی در هیاهوها گم شده بود. حتی خلوتگاه گریه کردن را هم از دست داده بودم. ولی حالا اوضاع بهتر است. راحت‌تر کتاب می‌خوانم،راحت‌تر غرق فیلم‌ها می‌شوم و راحت‌تر می‌نویسم. 

از اینکه دارم برای زنده ماندن می‌جنگم خوشحالم، از اینکه دارم به تک‌تک بهانه‌های زندگی امیدوارانه چنگ می‌زنم خرسندم. 

از اینکه هنوز مرگ در نمی‌زند و نیمه جانی دارم برای ادامه، خوشحالم. دلم می‌خواهد، از همهٔ این روزهای دود گرفته بگذرم و در آینده‌ای سبز و روشن، تمرین خندیدن کنم. 

این روزها حس می‌کنم قوی‌تر شده‌ام. برای تو دهنی زدن به دهان یاوه گویان و ملغمه کنندگان که نه تاریخ می‌خوانند و نه از سیاست چیزی سرشان می‌شود و تنها حربه‌شان، مفت حرف زدن و حرفِ مفت زدن است. 

تمنای تو دهنی دارم برای تمام آدم‌هایی که صدای حق‌خواهی را به هرزگی و طلب  آزادی را به بی‌بند و باری تقلیل می‌دهند و و زن را عنصر فساد می‌دانند. برای همهٔ آنانی که آلت سرگردانند و از زن چیزی جز اندام جنسی‌اش را نمی‌بینند! والله که هیچ انسان سالمی با دیدن موی زن تحریک نمی‌شود و قوای جنسی‌اش به کار نمی‌افتد! 

ما که سی و اندی سال توی جامعه‌ای متشکل از زن و مرد، رفتیم و آمدیم، درس خواندیم و کار کردیم و هیچ کدام‌مان، مرد را به آلت مردانه‌اش تقلیل ندادیم! 

در عجبم که چطور می‌شود این حجم از بیماران جنسی، توی یک مملکت باهم روی کار آمده باشند. حقیقتا بدنهٔ دولت نیاز به بازنگری‌های روانشناختی دارد! 

به قول آسیه باکری، تقصیر خودمان است که خیلی قبل‌تر توی دهان بعضی‌هایتان نزدیم و سر جایتان ننشاندیم‌تان تا حالا شاهد یاوه‌گویی‌های‌تان نباشیم. 



  • ۰۱/۰۷/۲۰
  • نسرین

نظرات  (۸)

خداروشکر نسرین جانم. گفته بودم بهت که یکی از مواهب زندگی که گیر هر کسی نمیاد اینه که عاشق شغلش باشه؟

انقدر واسشون بدیهیه این قضیه، که فکر کنم اگه حجاب آزاد بشه، اینا افسار پاره کنن و به دخترا توی خیابون حمله کنن. بخاطر همین فکر میکنن بقیه هم مثل خودشونن و سعی دارن همه رو سرکوب کنن!

پاسخ:
آره جان دلم، خیلی ارزشمنده که نصف روزمون رو تو کار با عشق و علاقه بگذرونیم.😊❤️
آخه جالبه که امثال رائفی‌پور بی‌خاصیت که حرف‌هاش حتی دولتیا رو هم به واکنش واداشته، اینجام خایمال دارن:)) 
اگر حجاب اختیاری باشه، اون موقع افسار برای بعضیا اجباری می‌شه نگران نباش:))

اشتباه میکنید خانم!

هم شما اشتباه میکنید، هم حضرت علی ع و پیامبر ص و ... در زمان حمکمرانیشون اشتباه میکردن (نعوذ بالله)

فقط مسئولین میفهمن حجاب باید چطور باشه

 

تلاش های ما برای حالی کردن حرف حق به مسئولین فقط با عبارت "کسی که خودش رو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد" قابل توصیفه

پاسخ:
هووووف🥺🥺🥺

خوشحالم که حالت خوبه نسرین، خوشحالم که امیدواری و خوشحال‌تر به اینکه ادامه میدی.

کاش یک روز فرصت می‌شد توی دهنشون بزنیم, کاش یک روز فرصت می‌شد برای این همه تحقیری که توی کلامشون بود انتقام بگیریم، یا نه... من این روزها دلم نه انتقام میخواد نه تلافی نه هیچی, فقط دلم یه مملکت شاد و خوب میخواد بدون اینها، یه مملکت که بهای زندگی انقدر توش گرون نباشه.

پاسخ:
قربانت😊
این مدت اونقدر رویا بافتیم که امیدوارم تهش واقعا ببینیم اون روز رو.
روزی که مثل یه آدم زندگی کنیم به دور از کینه و عقده و همه چیزهایی که بهمون تحمیل میشه. 
  • فاطمه نیکروی
  • سلام نسرین جان

    منو یادته؟؟؟

    خوبی؟ خوشی؟ 

    همه متنو خوندمااا فقط ذهنم رفت طرف اون پسرکی که باهاش قصه کاوه اهنگر میخونی😄 کیست عایا؟

     

    پاسخ:
    وای وای وای
    فاطی مشهدی😍😍😍😍
    چقدر خوشحال شدم دیدم کامنتت رو.
    کجاهایی تو؟ 
    می‌دونی چند ساله بی‌خبریم؟
    کامنت خصوصی بذار لطفا😊

    سلام و درود نسرین خانوم عزیز 🌹

     

    خدا رو شکر ک خوبی خانوم معلم مهربون ! 🙏

    وقتی از این دست خاطره نوشت‌هات با شاگردانت رو می‌خونم اونقدر ذوق می‌کنم😍 ک اگر نزدیکم بودی بغلت می‌کردم ! 🤗

    🤍دخترجان [(احمق) ناآگاهِ نادان 😞 و گاهی آگاهِ نادان😵 امثال رائفی‌پور و عباسی] همه جا وجود داره ، حتی‌الامکان دوری از اینها ؛ از واجباته ک آرامش‌ات رو بهم نریزن ! 😊

     

    با آرزوی رهایی دختران سرزمینم از جبر و زور 💜 و آرامش و سلامتی برای تو و ایران خانوم ! 💙🙏

    پاسخ:
    سلام جانان بزرگوار
    خودمم وقتی می‌نویسم حالم خوبه:)
    من که نمی‌رم این مرخرفات رو ببینم و بشنوم قطعا. 
    منتها وقتی یه زری می‌زنن کل مدیا بهش واکنش نشون می‌دن و منم در جریان قرار می‌گیرم. 
    الهی آمین. 

    سلام نسرین جان چون میدونم با مترسک در ارتباطی یه زحمتی برات داشتم که این پیغام منو بهش برسونی. ببین بیزحمت بهش بگو نمیدونم فقط برای من اینطوره یا همه خواننده هاش. اول اینکه اصلا مطالب بالا نمیاد. حالا اینسری خودش لینک داده بود تونستم ببینم. بعد اینکه قسمت نظراتم اولا باز نمیشه توو سایتش دوما بعد اینکه با مشقت باز میکنی حتما ایمیل میخواد برای ثبت نظر که خب یکی مثل من گذاشتن ایمیل براش مقدور نیست و فکر کنم خیلی از وبلاگ نویسام اینطور باشن نخوان ایمیلاشونو بنویسن‌ برای همین عملا من نمیتونم نظر بدم.

    بعد اینکه چون سایتش کرده اصلا نمیشه وارد قسمت دنبال کرده ها کرد و خلاصه اینکه از طرف من بهش بگو این چه وضعیه؟:دی توو همون وبلاگ مینوشت چی میشد اخه؟ مارو هم حیرون نمیکرد:دی

    خلاصه اینکه میخوام بهش بگی شاید خیلی ها مثل من به مطالبش نتونن دسترسی داشته باشن با این تغییر و تحولاتی که داده و شاید خودش ندونه‌.

    پاسخ:
    سلام عزیزم.
    درسته که کامنتت عمومیه و احتمالا ببینه خودش ولی من واتساپ هم براش فرستادم. 
    جوابش هم میام اون ور می‌گم یا به خودش می‌گم بیاد.‌

    من بعید میدونم امثال رائفی پور و حسن عباسی به حرفای خودشون اعتقاد داشته باشن..اینجور حرفا رو صرفا برای جلب توجه و عواید جلب توجه مطرح مبکنن...اینها مثل طبل، تو خالی هستند اما پر از صدا

    پاسخ:
    مشکل اینجاست که این تهی مغزها تریبون دارن و یه عده ساده و زودباور شدن پاممبری اینا! 

    چقدر این خوشبختی، که شغل تون رو دوست دارید و ازش معنا میگیرید، خوشبختی و لذت بزرگیه😍

    پاسخ:
    حقیقتا ده ساله بزرگترین خوش‌شانسی زندگیم کارمه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">