گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

برشی از این روزها

شنبه, ۳ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۳۶ ب.ظ

هوالمحبوب 


آخر شب بود که میان خواب و بیداری، فیلترشکن وصل شد و دیدم الی نوشته، دیشب عقدکنون مریم بود. به پهنای صورت خندیدم. نمی‌دانم به پهنای صورت خندیدن چطوری است ولی من دیشب واقعا به پهنای صورت خندیدم. الی قدیمی‌ترین رفیقم است. از آنهایی که شاید سالی چند بار همدیگر را ببینیم ولی کیفیت رابطه‌مان هرگز افت نمی‌کند و هیچ وقت نگران از دست دادن هم نیستیم. می‌دانی؟ توی رفاقت باید به این نقطه برسی که مدام دلت شور از دست دادنش را نزند که اگر یک روز رفت، فرو نریزی. 
القصه، مریم خواهر بزرگتر الی است که پریشب عقد کرد. دختری که شاید اندازۀ نون جان دوستش دارم و رنج‌هایش برایم آشناست. اینکه تو جنس رنج کسی را بشناسی خیلی فرق دارد با آنکه تو جنس شادی‌های یکی را بلد باشی.
مریم توی لباس عروسش واقعا دلبر شده بود. فکر می‌کنم مریم جزو آخرین نسل از کسانی بود که عروسی‌شان می‌توانست اینقدر نشاط‌‌‌‌ انگیز باشد.
امروز آخرین روز تمرین رانندگی‌ام بود و واقعا این دوازده روز کیف کردم از پشت رل نشستن. تجربۀ شگفت‌انگیزی بود که خیلی به تاخیرش انداخته بودم.من تجربۀ رانندگی را خودم به خودم هدیه دادم. یک روز باید ما زن‌ها یاد بگیریم که از منتظر ماندن هیچ چیز عایدمان نمی‌شود و باید بلند شویم و راه بیوفتیم بلکه ترس‌مان از تجربۀ جدید ریخت:)
بالاخره رفیق برای یکی از ترانه‌هایم آهنگ ساخت. شب یلدا برایم زد و من توی آسمان‌ها بودم از خوشی. چیز لامصب شیرینی است رفاقت با این آدم. چیزی که به وصف نمی‌آید بس که خواستنی است. 
خیلی مسخره است که از الان دارم غصۀ رفتن نهمی‌ها و دوازدهمی‌ها را می‌خورم؟ سخت است جدا شدن از شاگردانی که به عشق‌شان روزت را شروع می‌کردی. حتی سخت‌تر از سال‌های قبل هم هست چون می‌دانم سال آینده چه کسانی جایگزین‌شان می‌شوند:)
دیروز یک آدم نابالغ بود که یک بحث فرسایشی مسخره را شروع کرد. آدمی که از زور دلتنگی زده بود به جاده خاکی و تهش هم چیزی جز خواب آشفته و روز پر استرس و صد البته انتظار عایدش نشد. کی قرار است یاد بگیرم بالغانه رفتار کنم؟ 
خستگی و لهیدگی این روزها را دوست دارم. حتی گریه‌های آخر شبش را هم، حتی سختی‌های تجربۀ دوری و جدایی را. چون حس می‌کنم میوۀ شیرینی خواهد داشت.

  • ۰۱/۱۰/۰۳
  • نسرین

نظرات  (۶)

  • ‌Arash Pakravesh
  • مبارک باشه...

    سفید بخت بشن...

    پاسخ:
    ممنونم، انشالله:)

    عروسی مریم مبارکه، ایشالا یه روزی ببینم که واسم عکس خودت توی لباس عروس رو فرستادی.

    پاسخ:
    ممنونم هوپ عزیزم.
  • سیاه مست
  • معلمی

    ادبیات

    و روستا

    سم محض 

    بنویس تا عشق کنیم

    خوش به حالت

    پاسخ:
    سم محض عبارت معکوس بود دیگه؟:)
  • سیاه مست
  • ها چه  میدونم

     

    زن و بچه اینجا رد میشه والا چیزای فولکولوریک رسا تری هم بود که وجدم رو برسونم

    پاسخ:
    :)

    آخ اینی که میگی رفاقت باید به این نقطه برسه که دیگه هی ترس از دست دادنش رو نداشته باشی قشششنگ می فهمم. منم یه دوست قدیمی و صمیمی دارم که قبلا همدیگه رو خیلی می دیدیم و بعد از ازدواجش به خاطر دوری راه دیگه نشد قرار بذاریم و هیچ وقت این مسئله باعث کم شدن رفاقتمون نشد

    پاسخ:
     ازدواج مسبب خیلی از دوری‌هاست متاسفانه.
    مخصوصا وقتی رفیقت رو تو دانشگاه پیدا کرده باشی.
    و همشهری نباشین.

    سلام و درود خانوم معلم عزیزم

     

    خوشبحال الی خانوم و دوستیتون پایدار !  

    گاهی هزاران کیلومتر هم نمی‌تونه مانع رسیدن اون امواج خوب و لذت بخش بهت بشه !  

    همینکه خودت برای این تجربه(مهارت) ک در عصر پرسرعت امروز ما یکی از بایدهای زندگی شده اقدام کردی خودبخود خیلی‌خیلی هم خوبه ! (من اون روز رو هم می‌بینم ک با دوستی در سفری و این حرف من یادت می‌افته و لبخند می‌زنی) خودشیفته هم نیستم :)

    "خــــداونــــدا"

    حواس‌ات هست ؟

    من هنوز مقرب درگاه قرار نگرفتم ! :(

    اگر دستم ب آن پردیس صفتِ قزوینی رسد 

    دامنش می‌درانم تا برایم بازخواند :)

    سزاوار نیست ک من ترانه‌هات رو نخونده باشم ! 

    بدان و آگاه باش ؛ جنس سخت این جدایی‌ها هیچ‌وقت تلخی‌اش رو از دست نمی‌دهد ! 

     

    از ته‌ته دلم آرزوی دکتر هوپ عزیز رو برای خودش و تو آرزومندم !

     

    در آرامش و سلامت باشی الهی

    پاسخ:
    سلام از ماست رفیق خوش انرژی راه دور ما:)
    قربان شما.
    دقیقا همینطوره.
    امیدوارم امیدوارم😍😍😍
    :))
    آخه ترانه‌هام خیلی خام و ابتدایی هستن. برای همین خجالت می‌کشم تقدیم شما کنم راستش:)
    ممنونم از محبت‌تون.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">