گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

به قول هولدن...

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۰۲ ب.ظ

هوالمحبوب  


این روزها زیاد به هولدن فکر می‌کنم. شخصیت تخس و ولنگاری که سلینجر با هنرمندی خلقش کرده بود و در هر صفحه از کتاب می‌توانست حرص من یکی را به خوبی درآورد. تمام کارهایی که هولدن در سن نوجوانی از انجامش ابایی نداشت، توی آن سال‌ها برای من تابو بود و برای همین هیچ وفت نتوانستم دوستش داشته باشم. شاید هنر سلینجر هم درست در همین بود. اینکه نوجوان عاصی کتابش کفر خواننده را دربیاورد یعنی او به هدفش رسیده.

هولدنِ قصهٔ سلینجر موقع تعجب، عصبانیت یا هر حس کوفتی دیگری، عبارتی را مدام به کار می‌برد که گوشهٔ ذهنم جا خوش کرده، هربار که زندگی چهرهٔ تنگ و ترشش را نشانم می‌دهد، اول عرائضم می‌آورمش: هی پسر...

هی پسر این چیزی که داریم می‌کنیمش، زندگی نیست...

این روزهای نکبتی که از ترس گرانی خزیده‌ایم توی لانه‌هامان جوانی نیست.

هی پسر من حالم از این‌جور زخم‌های ناسور که می‌سوزاند و کاری نمی‌توانی برایش بکنی به هم می‌خورد....

کاش به میزانی که هولدن بی‌چاک و دهن بود و عریان و بی‌پروا حرف می‌زد، من هم بودم. 

دلم می‌خواهد همهٔ روزهای این سال نحس را یک جا بالا بیاورم.

هی پسر ما واقعا زندگی نکردیم.

  • ۰۱/۱۰/۱۲
  • نسرین

نظرات  (۶)

  • ویــ ـانا
  • هی پسر..

    اینی که وارد ریه هامون میشه هوا نیست!💔

     

    پاسخ:
    هییییی🥲💔
  • شاگرد خیاط
  • هی پسر اینی که شبها میاد سراغمون خواب نیست

     

     

    .

    پاسخ:
    از بنایی خیری ندیدین رفتین سراغ خیاطی؟ 
  • شاگرد خیاط
  • نه اون که اوستای ماست

    ما اسممون رو باهاش ست کردیم

    پاسخ:
    چه جالب!

    هی پسر ما واقعاً زندگی نکردیم و گویا نخواهیم کرد...

    پاسخ:
    هی پسر ناامیدی نداشتیما:)
  • بادر نجبویه
  • دنیا واقعا یک زندگی دیگه به ما بدهکاره، یه عمر دیگه، یه جوونی دیگه...

    سعدی خیلی قشنگ گفته

    عمری دگر بباید بعد از وفات ما را 

    کین عمر طی نمودیم اندر امیدواری

    پاسخ:
    که اونم محقق نمیشه و هممون با هم به فنا میریم متاسفانه!
  • حامد سپهر
  • یادش بخیر هولدن، ایشالا هرجا هست سلامت باشه 

    هی پسر این مرگ تدریجی رویاهامونه، نه زندگی:(

     

    پاسخ:
    آره واقعا.
    یکی از یهویی روندگان بود. :(
    متاسفانه🥲

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">