گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

زن و زندگی

دوشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۵۳ ب.ظ

هوالمحبوب


با وجود اینکه نسرین فعلی، خیلی به برابری و مساوات در زندگی مشترک معتقده، اما هنوز هم اگر کسی برای خواستگاری پا پیش بذاره که جزو ملاک‌های اولیه، شاغل بودنم رو قید کنه، در جا ردش می‌کنم! شاید از دید خیلی‌ها این حق مسلم اون آقاست که بخواد همسرش شاغل یا خانه‌دار باشه، همونطور که ما حق داریم، بین خواستگارهایی با مشاغل مختلف یکی رو انتخاب و بقیه رو رد کنیم.
اما از دید من نگاه این قبیل مردها به زن شاغل، نگاه مالیه نه نگاه عاطفی! اینکه کسی بدون شناختن من، صرفا چون شاغلم میاد سراغم یعنی صرفا توقع مالی از این رابطه و شخص من داره. بیشتر دنبال کسیه که یه گوشۀ کار رو بگیره و حالا یه رابطه‌ای هم باهم داریم دیگه!
اغلب این آدم‌ها توی زندگی مشترک، توقع دارن زن شاغل‌شون خونه رو مرتب کنه، غذا رو آماده کنه و صفر تا صد کارهای رسیدگی به بچه رو هم انجام بده. لطفا بهم نگین که نه اوضاع تغییر کرده و همسر و برادر و فلان کس من اینجوری نیست و داره کمک می‌کنه و ....
من دارم از جامعۀ آماری خودم صحبت می‌کنم. زن‌های متاهل شاغلی که از بی‌تفاوتی همسراشون به ستوه اومدن. زن‌هایی که هم بار مالی زندگی رو به دوش دارن و هم صفر تا صد امور خونه رو. زن‌هایی به غایت فرسوده و افسرده و عصبانی که نه می‌تونن زن خوبی باشن و نه مادر پرفکتی! زن‌هایی که احتمالا بیشترین خیانت‌ها در حقشون اتفاق می‌افته.
وقتی هنوزم که هنوزه از کارهایی که مردها توی خونه انجام می‌دن با لفظ کمک کردن، یاد می‌کنیم یعنی هنوز تا برابری واقعی خیلی راه داریم.
مردها توی امور خونه به ما کمک نمی‌کنن، بلکه دارن وظیفۀ خودشون رو اونم در حد خیلی کم انجام می‌دن.
جامعه از ما زن‌ها توقع داره که کار کنیم و در امور مالی سهم برابری با همسران‌مون داشته باشیم، ولی نمیاد به آقایون گوشزد کنه که حالا نوبت اوناست که کارهای خونه رو به نسبت برابر بر عهده بگیرن. حالا وظیفۀ اوناست که با معلم بچه سر و کله بزنن. نگران مجازی شدن کلاس بچه باشن، نگران تکالیف بچه‌ها باشن. خدا وکیلی چند درصد مردها توی دوران کرونا، هم پای همسر شاغل‌‌شون درگیر درس و مشق بچه‌‌ها شدن؟ چند درصد مردها حداقل سه بار در طول هفته غذا درست می‌کنن بدون اینکه فکر کنن دارن شاخ غول رو می‌شکنن؟ استرس و نگرانی مهمونی‌ها چند درصدش روی دوش زن‌هاست و چند درصد روی دوش مردها؟
وقتی زن و مرد هر دو خسته و کوفته از سرکار می‌رسن خونه، اونی که لم می‌ده رو مبل کیه و اونی که مستقیم میره آشپزخونه کیه؟ 
چرا هیچ وقت دغدغه‌های زن‌های شاغل، مادرهای شاغل جدی تلقی نمی‌شه؟
پسرهایی که دنبال همسر شاغل هستن، چند درصدشون قبل از اینکه دخترها سر صحبت رو باز کنن، به مسئلۀ برابری در زندگی اشاره می‌کنن؟ چند درصدشون داوطلبانه سهم مشترکی رو توی زندگی بر عهده می‌گیرن؟ چقدر از شعار تا عمل راه طولانیه!
قبول کنیم که خیلی اوقات، ما خوب حرف می‌زنیم، خوب شعار می‌دیم ولی متاسفانه پای عمل‌مون خیلی لنگ می‌زنه. 
درست مثل این قضیۀ قضاوت نکردنه که تازگی خیلی نخ‌نما شده دیگه، خودمون عالم و آدم رو قضاوت می‌کنیم، خودمون دل می‌شکنیم و کک‌مون هم نمی‌گزه ولی وقتی کسی ما رو قضاوت می‌کنه.....
  • ۰۱/۱۰/۲۶
  • نسرین

نظرات  (۱۱)

آخ چقدر این پست رو می فهمم و چقدر باهات موافقم نسرین

پاسخ:
اغلب‌مون درد مشترک داریم گمونم.

به عنوان یک مرد تایید میکنم . من اوایل رابطه با پارتنرم اصلا به این نکته توجه نداشتم . یه روز در میون قرار بود من مسئول غذا و شستن ظرف ها باشم . چند بار غذا که نوبت من شد غذا رو از بیرون گرفتم و توی ظرفش خوردیم . فکر کنم هفته دوم بود . اولین بحث مون . یادم نیست غذا چی بود ولی یه دفعه قاشق و چنگال پلاستیکی رو شکست و گفت من دیگه خسته شدم . من توی اینا غذا نمیخورم  . خلاصه قهر کرد و آخرش رفت ظرف واقعی آورد غذا رو ریخت توش و گفت یا ظرفای من رو میشوری یا کات میکنیم :)))

 

اون شد بار آخر . بعد از اون غذا هم که سفارش میدادیم توی ظرف واقعی میخوردیم . الان که چند ساله به دلیل مهاجرت از هم دوریم هنوز هم اگر ببینه توی ظرف یک بار مصرف غذا میخورم دعوام میکنه .

 

 

پاسخ:
خوشحالم که تایید می‌کنید ولی در حقیقت غم‌انگیزه این تایید.

درسته . البته آدما از هم یاد میگیرن دیگه . بستگی به طرفین داره که چقدر منطقی باشن

پاسخ:
بله کاش هممون اول بپذیریم که می‌تونیم بهتر بشیم و بعد برای بهتر شدن قدم برداریم.
  • بیست و دو
  • خیلی برای این پستت حرف دارم ولی به شدت چشمام داره از خواب الودگی بسته میشه و نمیدونم چقدر دووم بیارم و بتونم حق مطلب رو ادا کنم:/

    درباره ی قسمت دوم حرفت که اقایون کمک نمیکنن خب حقیقت محضه. آقایون کلا خونه هم باشن ده روز باز خیلی اهل کار خونه نیستن و علاقه ندارن! اما تا حدودیش من فکر میکنم به مدیریت زن هم بستگی داره‌. اینکه بگیم خود مرد باید درک داشته باشه درسته ولی به قول خودت فقط ممکنه قشنگ حرف بزنن و شعار بدن ولی توو عمل هیچی. برای همون من طبق تجربیاتم و دیده هام احساس میکنم مقداریشم( نه همه ش) میتونه با مدیریت زن درست بشه. یعنی یسری کارارو زن تعیین کنه که مرد حتما انجام بده و وقتی انجام نمیده زنم نکنه. چرا میگم با مدیریت زن میشه تغییراتی داد چون که مردها پردازش مغزشون اینه که بری مستقیم بگی این کارو تو باید انجام بدی و اینکه توقع داشته باشی خودش بفهمه نه نمیفهمن:/ زن وقتی یسری کارارو محول میکنه و مرد انجام نمیده بلند نشه بره شروع کنه انجام دادنش. باید از ابتدای زندگی مشترک اونایی که هردو شاغلن وظایفشون رو توو خونه مشخص کنن‌. و در نهایت اینکه منم خیلی از زن ها رو دیدم که دقیقا به خاطر همین مساله که دیدن هم باید توو خونه کار کنن هم بیرون از کارشون استعفا دادن و خانه دار شدن. دوست دارم بگم وقتی زنی میبینه درک نمیشه و حتی با مدیریت و تقسیم وظایفم شوهره درست نمیشه اونم بیرون کار نکنه و خودشو فرسوده نکنه ولی حرف منطقی ای نیست چون میدونم خیلی ها به هزار دلیل نمیتونن از شغلشون بیان بیرون. 

    اما در مورد قسمت اول حرفت. همسر منم شاغل دوست داشت به ظاهر. و البته به خودمم گفت که شاغل دوست دارم. خب من اونزمان شاغل بودم و خودمم دوست داشتم. تا اینکه دقیقا توو همون دوره ی آشناییمون که هنوزم محرم و رسمی نشده بودیم شرکت ما داشت واگذار میشد و زمزمه های اومدن از کار بیرون بود. خب میدیدم اصلا خیلی براش تفاوتی نداره درحالی که  گفته بود شاغل دوست داره. تا اینکه من از اون کار اومدم بیرون و عقد کرده بودیم و بلافاصله میخواستم وارد کار جدید دیگه ای بشم که یادمه میگفت حالا از دورانی که پیش مامان بابات هستی لذت ببر ولش کن کارو. بعدا اومدی سر خونه زندگیت میری دوباره سرکار. بعدشم که اومدم سر خونه زندگیم من همچنان دوست داشتم برم سرکار البته خیلی نه. ولی صرفا جهت اینکه بیکار نباشم بدم نمیومد ولی خیلی تمایلی هم نداشتم و خانه دار بودن رو دوست داشتم و ترجیح میدادم. بعد همسرم همونی که شاغل دوست داشت خودش میگفت واقعا کار برای دختر مجرده ، زن متاهل جز خستگی چیزی براش نمیمونه! و برام یه بار کامل ریشه ی اینکه چرا همیشه شاغل دوست داشت رو توضیح داد. میگفت خب خواهرای خودم شاغل بودن همیشه و فکر میکردم کلا زن باید شاغل باشه! ولی این‌نگاه ادم مجرده و الان میفهمم اشتباه کردم. آدم بعد متاهلی تازه میفهمه زنش اگر شاغل باشه جز پیر کردن خودش چیزی براش نداره. هم کار بیرون هم خونه‌. بعد بچه هم که دیدگاهش شده این که وای با بچه اصلا زن نمیتونه شاغل باشه. و همچنان معتقده شاغل بودن زن نهایت تا قبل از بچه میشه. و حتی الان دلش مثلا برای خواهرزاده کوچیکش که دائم خونه مادربزرگاست میسوزه و همش میگه آخه این چه زندگیه که بزرگ شدن بچت رو نبینی و بچه چند تربیتی بشه و مدام از این خونه به اون خونه سرگردون. حتی جالب تر اینه که میگه خواهرم بیاد بیرون بابا بره بشینه از زندگیش لذت ببره! و مدامم میگه اونایی که زنه با بچه شاغله چجوری زندگی میکنن؟!

    میخوام بگم یه وقت یکی ممکنه شرطش شاغل بودن باشه ولی اصلا نگاهش اونی نباشه که تو فکر میکنی یا حتی اگرم باشه بعدش توو زندگی بفهمه این‌نگاه اشتباهه و زن شاغل داشتن یعنی زنی همیشه خسته که نابود میکنه خودش رو. و گاهی پیرامون طرف یا یسری چیزا توو زندگیش باعث شده نگاهی درش شکل بگیره که اونقدرام نگاهی قوی و راسخ نیست و کمی دیدش باز بشه نظرش عوض میشه‌.

    و ضمن اینکه جز یسری مردهای متعصب که دوست ندارن زن هاشون کار کنن به نظر من الان تمام پسرای ایرانی دوست دارن زن شاغل داشته باشن و همشونم با خودشون دو دوتا چهارتا میکنن که خب اونم یه گوشه کارو میگیره. ولی به نظرم‌ناراحت نشو و تعصب نداشته باش چون نگاه همشون همینه ولو اینکه به زبون نیارن.جالبه من که یه خواستگار داشتم توو جلسه اول آمار میگرفت دقیق که خب توو فاصله ی کارشناسی تا ارشدتون که بینش فاصله افتاده چیکار کردید پس و سرکار رفتید یا نه :| اونوقت آقای چرتکه بنداز خودش یه کار به غایت متزلزل داشت که اصلا نمیشد روی کارش حساب باز کرد. ببین به نظرم اونی که واقعا رفتارش وقیحانه ست و میفهمی شغلتو میخواد که هیچی بشور پهنش کن! ولی مابقی که فقط توو زبون میگن شاغل دوست داریم رو جدی نگیر چون همه دوست دارن با این وضعیت افتضاح اقتصادی زنشونم کار کنه‌. اما خیلی ها نگاهشون اصلا جدی نیست به این مساله و فقط یه چیزیو دوست دارن بدون اینکه زوایای مختلفش رو دیده باشن و درک کرده باشن و وقتی درک میکنن اصلا نگاه خودشونم زیر سوال میبرن. 

    من جات باشم خواستگارامو این مدلی محک میزنم که میگم شاید بعد ازدواج و بچه استعفا بدم و دیگه کار نکنم. همین محک کافیه بفهمی چقدر طرف پولکیه.

    و اینم بگم و برم اونم اینکه اگر پسری همه چیزش برات اوکی بود یا دست کم اکثریت چیزاش و فقط نگاهش اینی بود که تو گمان میکردی مال تو براش مهمه از دستش نده به نظرم! اصلا اصلا اینطوری نیست که بگی مردی میاد جلو برای پول بعدم میگه حالا اونوسط یه رابطه ای هم باشه!! مردها اگر عشق نباشه وارد هیچ رابطه ای نمیشن و زیر بار مسئولیت نمیرن. مثل این میمونه بگیم طرف زن میگیره برای مسائل جنسی!.. خب این یه واقعیته دیگه، بله این بعد برای اقایون مهمه و برای اینم هست که زن میگیره اما آیا یه مردی زیر بار مسئولیت زن میره اونم توو این وضعیت افتضاح مملکت به لحاظ اقتصادی فقط برای مسائل جنسی؟ قطعا نه چون اگر فقط برای این بگیره که اینهمه توو کوچه خیابون ریخته چه نیازی به زن رسمی؟!... پسری هم که شاغل بودن تو براش مهمه اصلا به این معنی نیست که فقط مال براش مهمه. اون میخواد تشکیل زندگی بده در کنارش حالا میگه زنمم شاغل باشه بهتر. گاهی آدم باید یسری چیزارو فدای یسری چیزای دیگه کنه. من اگر جای تو بودم و به فرض کسی اومد که همه چیزشم باب پسندم بود فقط شاغل میخواست باهمون جمله ی بالا محکش میزدم و واقعا توو زندگیمم اگر میدیدم از هرگونه درک و فهمی خالیه و همه ی کارا روی دوش من یا کارای خونه رو رها میکردم یا کار بیرونم رو!

    پاسخ:
    برای بخش اولت حرفت: 
     یه باگی که هست اینه که زن‌ها براساس خواستۀ خودشون و طبق اصول خودشون ممکنه یه چارچوب‌هایی رو تعیین کنن و یک سری وظایف رو به شوهره منتقل کنن.
    وقتی شوهره انجام نده، کسی که اذیت میشه زنه نه مرد.
    پس زن برای اینکه اذیت نشه مجبور میشه خودش انجام بده.
    چون برای اینکه یه چیزی اوکی بشه باید هزاربار یادآور یکنه و این فرسوده‌اش می‌کنه.


    برای بخش دوم حرفت:
    وقتی طرف قبل از اینکه من چیز یاز دارایی و شرایط حقوقی و فلانش بپرسم، خودش شروع می‌کنه به شخم زدن این مسائل و دنبال سابقۀ بیمه و چقدر درمیاری و زیر حکمت چقدره میگرده، مشخصه که مثل همسر شما فکر نمی‌کنه و واقعا روی قرون به قرون پول من حساب کرده و اومده جلو:)
    یه بارم طرف کلی عاشقتم و می‌میرم برات به ریشم بست و تا اومدیم آشنابشیم من گفتم شاید بعد ازدواج نخوام شاغل باشم اون موقع رسمی نشده بودم. گفت پس اگر اینجوری خداحافظ!
    یعنی پول من اولویت بود براش.
    آخه ببین من شاغلم و کسی هم که میاد سراغم اینو طبیعتا می‌دونه. جز آدم‌های وقیح بقیه که به زبون نمیارنش که:)
    من طبعا شغل دولتی رو که نمی‌خوام رها کنم:)

    آره خب منطقی فکر میکنم فقط دسته‌ای که گفتم رو رد می‌کنم.

    مرسی از نظرت عزیزم.

  • دُردانه ‌‌
  • از رنجی که می‌بریم

    درد مشترک

    پاسخ:
    هوووم.
    درد مشترک.
  • پسر انسان
  • حالا من :))

    برم سراغ خود ستایی:


    همسرم با ارشد حقوق دانشگاه تهران تصمیم داشت بره قضاوت

    گفتم این کار پر از سختی هایی است که به روحیه لطیف تو نمی خوره

    علاوه بر اون تو این دم و دستگاه ظلم، حق کی رو از کی میخوای بگیری؟!!
    به استادم زنگ زد، ایشونم تخصصی راهنمایی کرد که حتی اگه همه چی اوکی باشه، شرایط عادلانه باشه، اگه یکی اومد و تو میدونستی حق با اونه اما قانون حق رو به اون نمی داد آخرتت رو چه می کنی؟! و ... .
     

    همه بهم می گفتن دیووووونه کمکش کن بره میدونی چه جهش مالی براتون ایجاد میشه ؟!!!

    اما من معتقدم بودم زن کانون مهر خونه است نه نون آور!

     

    الحمدلله رفت سراغ شغلی که شدیدا دوسش داره، بهش میخوره و شدیدا موفقه و فشار زیادی روش نیست، یعنی معلمی و کلی هم دعام کرد :)) الانم که همش تعطیلن

    پاسخ:
    دم شما گرم:)

    اگر خودشونم انتخاب‌شون همین بوده که عالیه.

  • بانوچـه ⠀
  • خیلی راهه از حرف تا عمل. حتی بعضی از مردهایی هم که کاری انجام میدن اسمش رو میذارن کمک کردن. در صورتی که اگر بیرون خونه دو نفر دارن کار میکنن داخل خونه هم دو نفر باید کار کنن. دیگه کسی به اون یکی کمک نمیکنه بلکه هر دو وظیفه دارن.

    پاسخ:
    مردسالاری خیلی زیاد تو گوشت و پوست‌مون نفوذ کرده متاسفانه.

    راستش را بخواهی من از اینکه کسی به خاطر شاغل بودن ام بیاد ناراحت نمیشم چون منم به هرشغلی نگاه نمی کنم و وضعیت شغلی طرف برام مهم است .

    از خونه داری هم خوشم می اد اما از توقع نه 

    بنابراین مسئله مهم اینه که انتظار نباشه از هیچ کس ..نه زن نه مرد ...

    زندگی هردو باید بچرخونن 

     

    پاسخ:
    اینکه به خاطر شاغل بودنت بیاد با اینکه شاغل بودنت جزو ملاک‌هاش باشه خیلی متفاوته.
    من با دومی مشکلی ندارم.

    تساوی یعنی چیزی که هر دو نفر روش توافق کردن.
    دربارۀ همه چی صحبت کردن.
    درست مثل یه قرارداد.

    اصل مطلب به نظرم خیلی درست و واقعیه، با این حال نوع نگاه افراد هم متفاوته و هستن کسایی که به ماسوی بودن اعتقاد دارن و عمل می‌کنن. هرچند تعدادشون کمه.

    اصولاً برای رسیدن به تساوی واقعی حقوق راه درازی در پیش داریم...

    پاسخ:
    اعتقاد به ماسوی رو نفهمیدم راستش:)

    بله راه خیلی دراز و پر پیچ و خم...
  • مهدیار پردیس
  • چقدر منطق توی این پست بود، یاد گرفتم، ممنونم :)

    پاسخ:
    ارادت:)
  • حامد سپهر
  • منم فکر میکنم زندگی مشترک معنیش همینه که هردوطرف یه گوشه‌ی کار رو بگیرن و منتی هم رو سر طرف مقابل نباشه 

    شاغل بودن همسر این روزا یک امر ناگزیره ‌‌و باید نگاه جامعه هم به طبع اون تغییر کنه و وظایف تعریف جدیدی به خودشون بگیرن 

     

    پاسخ:
    ایدئال‌ترین شکلش همینه.
    ولی خب بعید می‌دونم نظرتون بین مردها عمومیت داشته باشه:)
    البته کم نیستن دخترهایی هم که دوست دارن آویزون جیب پارتنرشون باشن، حتی باوجود شاغل بودن‌ خودشون!
    یعنی یه پروسۀ اشتباه رو هر دو طرف دارن پیش میبرن.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">