گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

رابطه‌ها

جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۱۹ ب.ظ
هوالمحبوب 

می‌گفت: «حرمت رفیق، وقتی حفظ می‌شه که خودش نباشه. یعنی وقتی که حضور نداره، تو پشتش بایستی و بگی رفیقم نیست ولی من که هستم، تو حق نداری پشت سر دوستم، حرف بزنی.»
سین گفت:«نسرین از اون رفیقاست که کسی جرات نمی‌کنه پشت سر رفیقش بدگویی کنه. توی اون پنج سالی که همکار بودیم، یه تنه جلوی همه از تک به تک ما حمایت می‌کرد.»
میم چند روز پیش وسط یه مکالمه یه چیزی پشت سر یکی از دوستام گفت که برگشتم گفتم: «نگو اینجوری.» و اون خوشش اومد که دمت گرم که با وجود اینکه از دستش ناراحتی بازم نمی‌ذاری کسی به دوستت حرف ناروا ببنده.
چند ماه پیش بهم گفت:«فلانی پشت سرت اینو گفت. من خیلی تحمل کردم که نگم بهت.» همون حرف فلانی چند هفته منو از پا انداخت. بهش گفتم:«وقتی اینو می‌گفت نزدی تو دهنش؟» نزده بود.
یه مثلی تو ترکی داریم که معنی تقریبی‌اش می‌شه: « کسی که درد داره، زیاد گله می‌کنه، غر میزنه.»
اسم هر غر زدن و گله کردنی، نمی‌شه بدگویی. وقتی تو رفتی با خود طرف حرف زدی و ناراحتی‌ات رو مطرح کردی و طرف به کتف چپش هم نبود ناراحتی تو و کوچیکترین تلاشی برای حل ماجرا هم نکرده، یعنی رسما اعلام کرده که من عنی بیش نیستم، پس تو آزادی پشت سرم حرف بزنی!
من خیلی گلگی کردم پیش دوستام، دربارۀ چیزهایی که آزارم داده. دربارۀ آدم‌هایی که بی‌دلیل آزارم دادن. آدم وقتی کسی رو اذیت می‌کنه، حقی از کسی سلب می‌کنه، دلش نمی‌سوزه  اگر که طرف هم رفتار متقابلی باهاش داشته باشه. ولی وقتی کلی براش خیر و خوبی خواستی، کلی برای خوشحالی‌اش تلاش کردی، وقت و بی‌وقت دویدی دنبال حل کردن مشکلش، دیگه توقع نداری، بی‌دلیل آزار ببینی. وقتی که همه چیز یه سوتفاهم بیشتر نیست و طرف مقابل جای حرف زدن باهات، تو رو به کتف چپش دایورت می‌کنه، دیگه نباید توقع داشته باشه کسی از گل نازک‌تر پشت سرش نگه:))
چون من معتقدم عن بودن چنین آدم‌هایی رو باید اطلاع‌رسانی کرد که آدم‌ها با دید باز توی دایرۀ امن‌شون واردشون کنن!
خدا رو شکر هر ایرادی هم که داشته باشم، لااقل اونقدر جنم دارم که پاش بایستم و یا عذرخواهی کنم در صورت مقصر بودن، یا برای رفع سوتفاهم گفتگو کنم.
کاش لااقل همۀ آدم‌ها اونقدر جنم داشتن که رک و روشن دشمنی خودشون رو علنی کنن، تا تو بدونی با چند نفر و توی چند جبهه باید بجنگی. جنگیدن با دشمن فرضی و جبهۀ ناشناخته ناجوانمردانه است. 
امیدوارم توی روابط‌مون آگاهانه‌تر، بالغانه‌تر و هوشیارتر عمل کنیم. چون خداوند از حق‌الله می‌گذره ولی از حق‌الناس که شکستن قلبه نمی‌گذره. و من هم بدتر از خدا از حقی که بی‌دلیل ازم سلب شده نخواهم گذشت و خوشحال می‌شم سر پل صراط یه عده رو ملاقات کنم:)
  • ۰۱/۱۱/۱۴
  • نسرین

نظرات  (۱)

آدما گاهی خیلی پیچیده و چند لایه میشن؛ بعضی وقتا برام پیش اومده وقتی چیزی از کسی میفهمم که انتظارشو نداشتم انقد شوک میشم در حدی که تا یه مدت تو فاز انکارم و هی به خودم میگم نه اشتباه میکنی، ولی خب واضحه که درست متوجه شدم! 

کاش مواضع آدما روشن بود. میدونستیم با کی طرفیم.

پاسخ:
اینکه چند لایه و پیچیده باشن، حالا باز قابل تحمله و طبیعی هم هست تا حدی.
چیزی که اذیت کننده است، تغییر صد و هشتاد درجه‌ای شون در عرض کمتر از چند ماهه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">