گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

دوم

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۲۵ ب.ظ

ظهر حوالی ساعت دوازده و نیم وقتی داشتم سرویس بهداشتی رو می‌شستم، یک آن فکر کردم کمرم شکست. البته فقط فکر نبود واقعا شکست. جوری قفل شدم که چند دقیقه تو پوزیشن شلنگ در دست و خمیده فیکس شدم‌. درد پیچید تو کل رگ و پی‌ام. یکم بعد حس کردم هرچی خوردم رو دارم بالا میارم. دلم می‌خواست پاهام و کمرم یاری می‌کرد و می‌تونستم بدوم تو حیاط و هوای تازه رو نفس بکشم. تاتی‌تاتی و به هر جون کندنی بود، خودم رسوندم به حیاط و رو پله‌های زیرزمین ولو شدم. سنگ‌های سرد پله‌ها داشت دردم رو بیشتر می‌کرد. خواهرم که از تاخیرم نگران شده بود اومد ببینه کجام و با دیدن قیافهٔ نزارم ترسید. بعد دیدم با یه لیوان آب‌قند وایساده بالاسرم. می‌گفت صورتت سفید سفید شده. رنگ به رو نداری. دستام البته فقط دست راستم داشت کبود می‌شد. یکم مایعات ته‌موندهٔ سحری رو روی پله‌ها بالا آوردم و شربت قند رو سرکشیدم. خواهرم بعد از اینکه دید شربت قندش معجزه کرد، تاسف خورد که کاش نمی‌خوردی حیف بود شیش ساعت مونده بود به اذان:))

به هر جون کندنی بود خودمو کشون کشون رسوندم به اتاقم و ولو شدم رو رختخواب. کمرم همچنان به طرز عجیبی درد می‌کنه. اما دیگه سرگیجه و حالت تهوع قبل رو ندارم.

لحظات عجیبی بود. فکر می‌کردم دارم می‌میرم. به خواهرم گفتم مرگ از کدوم نقطه شروع می‌شه؟

تو اون لحظات مچاله شده از درد، به این فکر کردم که اگه الان بمیرم حسرت چی تو دلمه؟ ولی به نتیجه‌ای نرسیدم. هنوزم خالی‌ام از زندگی. 

  • ۰۲/۰۱/۰۶
  • نسرین

نظرات  (۷)

خوبی نسرین 

دختر خوب نگیر روزه 

پاسخ:
همچنان دراز کشیدم و کمرم به هیچ صراطی مستقیم نیست.
نمی‌دونم آخه روزه خیلی فشار نمیاره بهم.
یهویی اینجوری شدم.

منم یه بار به خاطر قرص کمر و گردنم کج شد، طوری که نمیتونستم نفس بکشم، ولی دکتر یه آمپول نوشت که در یه دقیقه همه چیز درست شد...

پاسخ:
دلم می‌خواد عین مادربزرگا اسم آمپول رو بپرسم و همین الان پاشم برم تزریقش کنم:)

دور از جونت. هنوز کلی آرزو داریم برات.

پاسخ:
مثل چی؟ 

مامانِ ارغوان بشی. ارغوان بود دیگه اسم دخترت درسته؟

پاسخ:
اوهوم ارغوان و بردیا🥲🥹
دیگه زورم به زندگی نمی‌رسه نسرین....

سلام و درود نسرین جان 

 

می‌گم حتا اگه ازم بدت بیاد ، عقل نداری تو ب همون خدا ، احکام اعتقادی هم شرایط داره دختر جان ! بلد نیستی بپبچونی ؟ (الله‌واکبر)

 

با توصیفت از موضوع فکر کنم رگ سیاتیکت باشه ، چون وزنه‌ای رو جابجا نمی‌کردی و دولا اینطور شدی ب احتمال زیاد همون رگ عصبی ست ک تا پائین پا میره (کش اومده و یا تابیده) و اگه دردش از بالای باسن تا مچ پات هست باید بری فیزیو تراپی یا تمرینی رو ک من در این مواقع استفاده می‌کنم رو برات پائین می‌نویسم (امتحان کن)اولش دردآوره ولی با تکرار چندین بار در طول روز درد کمتر میشه و التهاب رگ ترمیم پیدا می‌کنه و خوب میشی ! 

اگر درد فقط روی کمرت باشه علت‌های دیگه‌ای داره ب یک اورتوپد مراجعه بکنی قطعن با عکس بهتر میتونه نظر بده ! 

با فاصله‌‌ی کمی پشت ب دیوار ب ایست (برای اینکه نیوفتی)  دستهات رو در هم حلقه کن یا یا دست راستت مچ دست چپت رو سفت بگیر و اول اون پایی ک درد میکنه رو کمی بیار بالا (زاویه قائمه با بدن بهترین فرمه) و دستات رو در انتهای باسن (ماهیچه کلوتئوس ماکزیموس) و شروع ماهیچه‌ی ران ـ تکیه گاه کن (وزن پات رو باهاش بگیر و کنترل کن) 

تا بیست آهسته بشمار و استراحت کن و حالا اون یکی طرف ک سالمتره و درد کمتری داری ـ اما نصف زمان قبلی (و این تمرین الزامن ب معنای این نیست ک این متد روی فیزولوژی تو هم باید عملکرد مثبت داشته باشه)

امیدوارم ک زودتر خوب بشی 

پاسخ:
سلام.
چیو بپیچونم؟ روزه رو؟ 
خب من اصلا با روزه مشکلی نداشتم 
حس می‌کنم دلیلش یه چیز دیگه بود وگرنه که به دستور مادر از روزه معاف شدم تا بهبودی کامل:)) 
نه به پا نمی‌زنه فقط همون قسمت پایین کمره. 
دکتر رفتم، چند تا تزریق داشتم و شیاف و اینا. الان می‌تونم بگم هشتاد درصد دردم برطرف شده شکر خدا. 
یه سری تمرین هم داد دکترم.‌
ممنونم از راهنمایی‌هاتون اجرا می‌کنم ببینم چطور می‌شه:)
حالا چرا بدم بیاد؟ 
من همیشه از شما خوشم میاد. 😁

بلا به دور باشه ایشالا 

اون حالت تهوع میتونه از بوی مواد شوینده‌ی دستشویی باشه 

کمردرد هم تو اون حالت از گرفتگی عضلات میشه ایشالا که تا حالا برطرف شده

 

 

پاسخ:
ممنونم.

شوندۀ معمولی بود از اینایی که بوی فجیعی دارن استفاده نمی‌کنم:)

خلاصه که یه دور همه رو سکته دادم تو خونه:)

سلامت باشین.

چه میکنی با خودت؟ حالا اجبار بود با زبون روزه دسشویی بشوری؟؟

پاسخ:
یه شستشوی روزانه بود فکر نمی‌کردم کار بیخ پیدا کنه.
بیشتر مربوط به زیاد چمباتمه زدن تو دسشویی بود دردم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">