برای بهارم
هوالمحبوب
برای تو مینویسیم خواهر کوچولوی قشنگ نادیده ام!
زیارتت قبول
دستت که به ضریح رسید حتما یاد من هم بوده ای
میدانم
این را از چشم های صادقت میخوانم
میدانی
دوست داشتن گاهی میتواند اتفاقی باشد
از یک تصادف مضحک شروع شود
یادت هست آن تصادف مضحک را؟
دلهره هامان را برای یک تشابه شیرین؟
تو بهار بودی به همان شیرینی
به همان سبزی
و به همان شکوه
دوست داشتن اتفاق می افتد اما میتواند اتفاقی نباشد
ما برای دوست داشته شدن و برای دوست داشتن انتخاب میشویم
زیارتت قبول
میدانم که سبک تر شده ای
دل ات را تکانده ای در دیار دوست
در آغوش محبوب
روزهای خوشی است
مشهدی جانم زیارتت قبول
حرفهای خواهرانه ام را زمزمه وار در گوشت خواهم نواخت
منتظر خواندنت هستم همیشه و همیشه و همیشه....
زیارتت قبول " بهار نشینِ زمزمه های دختر اردیبهشتی "
سکوت می کنم به احترامِدوستیهایی که با هم دارید
این دوستی ها تا ابد ؛ آمیــــن
زنده باشی نسرین جان / زمزمه ات نوشْ