گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

تولدت شکافتنِ نور بود در این هزاره ی تاریکی

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ

به خاطر قامت کوچک تو
در دست های بزرگ من

به خاطر قامت کوچک تو، در دستان بزرگ من

به خاطر لب های بزرگ من
بر گونه های لطیف تو

به خاطر مشت کوچک تو
به دور انگشت سبابۀ من

به خاطر تو
به خاطر تو
تمام قد؛ ایستاده ام...


عنوان:نجوا رستگار
  • ۹۴/۱۰/۲۰
  • نسرین

ایلیایی

نظرات  (۴)

  • صحاف امین
  • خدایش حافظ باشد


    وعاقبت بخیرش کند

    پاسخ:
    ان شالله
  • مداد کوچک
  • چه خــــــــــــــــــــــــــــوب
    و
    گلها کنارِ تو ایستاده اند بانو.
    پاسخ:
    :)
  • بهارنارنج
  • ای جانم چقد قشنگ

    بخاطر تو تمام قد ایستاده ام...:)
    پاسخ:
    ممنون:)
    سلام عزیزم :*
    خوبی ؟؟؟
    خیلی زیبا :)
    پاسخ:
    سلام جانم
    ممنون خوبم شما خوبی؟ ژلو خان خوبن؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">