گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

چه بهاری بی تو

شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ

هوالمحبوب

همه ی ما چیزهایی را در سال 1394 جا میگذاریم. چیزهایی را کنار میگذاریم و سبک بار تر پا در سال جدید میگذاریم.

حتی چیزهای کوچکی که جای کمی را در ته ذهن و دلمان گرفته اند. میگذاریم و میرویم به امید لحظه های شاد تر، زندگی بهتر و سرنوشتی به مراتب خوب تر از آنچه تا کنون داشته ایم.

گاهی اما این چیزهایی که جا گذاشته میشود آنقدر مهم و عزیزند که نمیتوانی بی سوگواری رهایشان کنی. نمیتوانی لبخند بزنی به سال نو بدون اینکه ته دلت چیزی فرو بریزد.

دوست داشتن و دوست داشته شدن پروسه ای نیست که با تغییر سال و ماه و روز به دست فراموشی سپرده شود.

و عشق موهبتی است که هیچ چیز شیرین تر از آن نیست و رنجی است که هیچ رنجی یارای مقابله با آن را ندارد.

در زندگی دردهایی هست که تو را بزرگ میکند و تو تا وقتی عاشق نشدی نمیفهمی خدا برای چه میگوید که انسان را در رنج و سختی آفریده ام.

خداباوران معتقدند که خدا سرنوشت را برات جوری رقم می زند که به خیر نزدیک تراست و همین خدا باوری دست گیر عاشقان است که  تمام لحظه های کشنده ی دوری را تاب می آورند.

در آستانه ی این سال قشنگ سلام میکنم به زندگی، به عشق، به لبخند و آرزو میکنم که خدای خوب همیشه مهربان دستگیرم باشد در لحظه لحظه ی این درد کشیدن ها و صیقل روح که رنجی ماورای تصور است.

تکه های جا مانده از 94 را از دور نگاه میکنم، عشقی که رفت، لبخندهایی که اشک شد، عزیزی که پیش خدا پر کشید، دردهایی که کشیدیم....

هووووووووم من چیزی برای حسرت خوردن ندارم. 94 سال من نبود و من به چیزی می اندیشم که ایمان دارم آن را در سال جدید خواهم یافت. جرعه ای آرامش که خنده های از ته دل برایم به همراه بیاورد، ایمانی که از سر شعور باشد و آگاهی، عشقی که ازلی باشد و ابدی و غرق شدن در رویای بیداری که اشک هایش از سر شوق است و دردهایش نوید بالیدن می دهد.

برای تک تک همراهان این زمزمه ها خدا را آرزو میکنم. زندگی در بی خدایی ظلمات محض است و غرق شدن در نا امیدی. زندگی تان سرشار از نور خدا، دست خدا، لبخند خدا.

لبهایتان پر از خنده، تن تان پر از سلامتی و جیبتان پر از سکه های حلال.

برای همه مان معرفت آرزو میکنم و شجاعت و آزادگی. که نرنجانیم و قضاوت نکنیم و ببخشیم.

و برای همه ی دلخستگان عشق فراموشی آرزو میکنم که نوشداریی است که ذهن را به آرامش می رساند.

برای همه ی یاران همراه، همه ی رفیقان قدیمی، آنهایی که بودند و هستند، انهایی که بودند و نیستند و سرانجام آنهایی که قرار است باشند و نیستند
کلی ارزوی خوب دارم.

سالتان خوش


  • ۹۴/۱۲/۲۹
  • نسرین

از خوشبختی هایم

نظرات  (۴)

نمی دونم چرا گریم گرفت متنتو خوندم نسرین...یه حسی دارم یه حس خاص نمیدونم چرا اینطور شدم

ممنون که اینهمه آرزوی قشنگ برامون کردی:) منم برات همه ی اینها رو از خدا میخوام...ان شاالله که دست خدا همیشه همراهت باشه عزیز من...

سال نوت پیشاپیش مبارک:)
پاسخ:
عزیز دلم شاید حس یه درد مشترک باعثش شده.
ممنون که همیشه هستی و همیشه به این خونه لطف داری
مرسی گلی

پیشاپیش سال نو خودتم مبارک/ سال نو پر باشه از بهترین ها برات عزیزم
پاسخ:
ممنونم
ان شالله:)
هیچی نمیگم

فقط سال نوتون مبارک...

پاسخ:
سال نی شمام مبارک
هیچی نمیگم تون ابهام بر انگیز بود!
وای عزیزم چه قدر بهار زیباست با تو .

اولین نفری که با صدا تبریک گفت خودِ نازنینت
سالهات .روزهات/ماه هات/دقایقت ماندنی .زیبا و خوشْ

پاسخ:
ممنون عزیزم
برای توهم همین طور باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">