دیالوگ
هوالمحبوب
-من دوست دارم بعد از ازدواج کار نکنم.
اولش کمی هنگ کرد کمی خیره خیره نگاه کرد.
بعد گفت:
-برای همیشه؟
-برای همیشه
چیزی نگفت.
گفتم:
-من ترجیح میدهم مادر بهتری باشم تا یک زن اجتماعی موفق.ترجیح میدهم بچه هایم را به رشد فکری و عقلی برسانم تا اینکه خودم تک بعدی رشد کنم و بچه هایم را به امان مهد کودک ها رها کنم.
گفت:
-از زن های خانه دار تصویر خوبی ندارم.
-من از آن زنهایی نخواهم شد که فکر و ذکرشان طلا و لباس و آرایش است. قطعا فرقی خواهم داشت.
اما او گیر کرده بود در اینکه چند سال میتوانی کار نکنی؟چند سال میتوانی توی خانه بنشینی و کارهای تکراری روزمره را انجام دهی؟
راستی چند درصد از زنان جامعه ی ما از جایگاه خود رضایت دارند؟
آیا زنان خانه دار با تحصیلاتی در حد دیپلم یا زیر دیپلم از اینکه در خانه نشسته اند و دست شان در جیب شوهرهایشان است راضی اند؟
آیا زنان شاغل تحصیل کرده که پا به پای همسرانشان میدوند و وقتی به خانه رسیدند تلاش شان به مراتب بیشتر می شود چون باید نصف روز نبودن شان را جبران کنند از جایگاه شان راضی اند؟
آیا صرف اینکه زن در اجتماع حضور داشته باشد، حقوق داشته باشد، شان و منزلت اجتماعی داشته باشد برای کسب رضایت درونی کافی است؟
دیده ام زنهای شاغلی که بر جایگاه های اجتماعی مهمی تکیه زده اند اما به حال زنان خانه دار غبطه میخورند.
که خوش به حال زنی که خانه دار است، ارج و قرب بیشتری نزد همسرش دارد، بدون اینکه زحمت کار کردن بکشد همه چیز برایش مهیاست، زبانش هم برای شوهر و فامیل شوهر دراز است، رفاه بیشتری نسبت به ما دارد و....
و دیده ام زنهای خانه داری را که به حال زنان شاغل حسرت میخورند که خوش به حالشان که درآمدی برای خودشان دارند، منت مرد جماعت را نمیکشند و هر چیزی را که بخواهند خودشان میتوانند تهیه کنند. خوش به حالشان که سواد دارند و درک بهتری از زندگی دارند و.....
رضایت درونی کی قرار است به دست بیاید؟ آیا زن موفق زنی است که حتما شاغل باشد؟ زنی که خانه دار است نمیتواند زن موفقی باشد و منزلت اجتماعی کسب کند؟ چرا تصور غالب آدم ها از زن خانه دار یک زن بی سواد و عامی و سطحی است؟ چرا اغلب تصور میکنند زن خانه دار تنها کارش تماشای سریال های جم، خواندن مجله های زرد، دنبال کردن آخرین مدل لباس و آرایش و غیبت و خاله زنک بازی است؟ نظر شما چیست؟ بهترین موقعیت برای یک زن موفق تحصیل کرده چیست؟
تامین شدن یک زن یعنی شروع و استمرار یک رابطه ی روشن در یک زندگیِ به اصطلاح مرفه . مرفح!!!!
یک زن برای شاداب سازی یک خانه " خانه داری نمی کند " یک زن علاقه اش به پیوستگی روزهای خوش در کنار خانواده اش هست
خوداشتغالی زنان را در این عصر یک تیک می زنم / زنی که هنر دارد و از هنرش استفاده کند بیشتر در جامعه شناسانده می شود تا زنی که بیکار پیِ هم صحبتی با همسایه و ......
بیکاری فاجعه است ولی مرگبار نیست هنوزْ/ زنی که مرد خانه اش تامینش کند و در کنارش احساس کمبود نکند زنِ موفقی ست و موفق تر زمانی که یک شغل نیمه وقتی برای خودش ردیف می کند "
هر کسی دیدگاه خاصی داره
من به شخصه معتقدم کارهای سخت برای یک زن هرگز نباید تعریف بشه ./ دبیری و کتابداری شغلهای کم استرس تری هستند نسبت به شغل های وکالت و پرستاری و ....
آرامش روحی و روانی یک زن در خانواده فوق العاده مهمه
یاد یه دوستی افتادم توی شبکه که ارشد روانشناسی بود / چقدر جای کامنتش خالیه برای این پستت
اسمش یادم نیست ولی .
پُست خوبیه این / دوسدارم نظرای این پُست رو بخونمش