گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

آن پریشانی شب های دراز و غم دل....

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۳ ب.ظ

هوالمحبوب

حرف حرف می آورد و نگاه، اشتیاق دوباره دید زدنت را. شعر و غزل می آفرینی و روحم تازه می شود. این روزها خواب خواب نمی آورد و بیداری کشدار میشود. انتظار غم می آورد و نیامدن درد می شود در ته گلویم. دوستم داری اگر بگو. میخواهی ام اگر بیا. ولی تو را جان هر که دوست تر میداری، دست از سر خواب های من بردار! من با جای خالی ات خو کرده ام سالهاست!


  • ۹۵/۰۴/۰۱
  • نسرین

یاد بعضی نفرات

نظرات  (۶)

سلام
امیدوارم به زودی بیاد
من هم دوست دارم تو بیان با
یکی آشنا بشم اما تا به حال
نتونستم بهش بگم
(ناراحت)

پاسخ:
سلام
عه برای شما که راحت تره گفتنش
شجاع باشید عشق از آن شجاعان است :)
ای جان 

ان شالله که بیان 
پاسخ:
سلامت باشی
اومدنی نیست متاسفانه!
عشق از آن شجاعان است 
چ قشنگ 
پاسخ:
مچکرم:)
  • فاطمه نیکروی
  • اوووووووووووف مخاطب خاص :)
    پاسخ:
    چیه به ما نمیاد مخاطب خاص داشته باشیم؟!!
    :)
  • مداد کوچک
  • چشم هایت آرزوستْ
    امید هزار لا ؛ هزار تا



    پاسخ:
    :)
  • بهار نارنج
  • این مخاطب خاص یه کتک مفصل میخواد!!
    پاسخ:
    موافقم:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">