گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

بی تابی

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۱۰ ب.ظ

هوالمحبوب


خوبی اش این است که هر چقدر هم که برایش کم رنگ و محو و بی اهمیت باشی حداقل با یادآوری بعضی چیزها یادت برایش زنده میشود. با خواندن شعرهایی که برایش فرستاده ای، با صدایت، با تکیه کلامت، با شهری که بزرگت کرده است، با هر لبخندی که به روی جهان زده ای، هر چند یادت عمیق و ماندگار نباشد اما ذهنش را به فکر وا میدارد، حتی لحظه ای به تو فکر میکند و تک تک ثانیه هایت را مرور میکند شاید این هم برای قلب بی تابت غنیمتی باشد. مثل عکس هایی که در گوشه کنار لپ تابش پنهان میکند، تو را در گوشه کنار ذهنش پنهان کرده است ولی حضورت کارش را خواهد ساخت روزی. تو غنیمتی هستی برای این جهان بانو. حضورت آرامش خیلی ها را به هم زده است خواب خیلی ها را آشفته ای بی شک روزی سراغت را خواهد گرفت با لبخندی بر لب با شاخه گلی در دست و با سری شرمناک برای همه ی سالهای نبودنش.



  • ۹۵/۰۵/۲۶
  • نسرین

یاد بعضی نفرات

نظرات  (۹)

چ متن زیبایی
پاسخ:
ممنون:)
  • کمی خلوت گزیده!
  • :'(
    :'(
    :'(
    :'(
    :'(
    پاسخ:
    :(
    بسیار عالی...
    قلم خوبی داری...؛)
    پاسخ:
    ممنون نازنین بانو:)
    این دنیا دارالبلا است و هر کسی را نوعی گرفتار می کند
    یکی را گرفتار کبر و غرور ، یکی را گرفتار ثروتهای کرور کرور
    ، یکی را گرفتار غربت و هجران ، یکی را گرفتار وصل یار و ...
    خلاصه هر کسی را نوعی گرفتار می کند و خوشا آنانکه
    در این دنیا یادشان نرفته  کی هستند ، از چی هستند ،
    از کجایند و بر سوی کجایند.


    پاسخ:
    متشکرم از پیام تون
    بدک نبود
    سلام برشما
    ای کاش در ادامه اش مینوشتید در آن زمان نوبت من خواهد بود که همانند تو سرد شوم و بی احساس و مدام قرص برایم مهم نیستی مصرف کنم 
    ولی باز هم زیبا بود
    پاسخ:
    سلام
    خب دیدگاه نویسنده ی متن با شما کاملا متفاوته
    عشقی که من تصورش میکنم هیچ گاه سرد نمیشه و هیچ کدوم از دو طرف بی احساس و مغرور نیستن:)
    مرسی از حضورتون و نظرتون
    خوب بود /

    خوبی اش این است که هر چقدر هم که برایش کم رنگ و محو و بی اهمیت باشی حداقل با یادآوری بعضی چیزها یادت برایش زنده میشود.
    پاسخ:
    خوبی اش این است
    که میدونم یه روزی دل به دریا خواهد زد
    مگه میشه منو دوست نداشت؟؟  :))
    اون روز لباس چی میپوشی؟خخخخ

    عاشقتم نسرین:)
    پاسخ:
    وایییییییی مردم از خنده:))
    باید فک کنم بهار
    احتمالا یه دامن سفید با یه تاب صورتی:)))
    ایشالا همیشه بخندی:)

    دامن سفید منم دوس خخخ
    پاسخ:
    میسی:)
    تاب صورتی چی دوس نداری؟؟:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">