یه سلام عاشقونه
شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ
هوالمحبوب
یه سلام عاشقونه
اول صحبت ما بود
توی چشمای دو تا مون،
حس شاعرونه کم بود
اومدی از پشت ابرا
زیر سایه سار غم ها
عاشقونه های گرمت
شده بود ورد زبونم
دیگه نه غم، نه غصه
باهمیم تا ته قصه
شده بودیم عین ماهی
توی غم توی تباهی
رفتنت یه جور شکسته
حالا هر چی غم نشسته
توی چشمای من و تو
جای عشق، آه و غصه
رفتی و باور من بود
زیر پاهای تو میشکست
پشت اون لحظه ی خواستن
علف هرزه نشوندم
گریه میکنم شب و روز
میشه باشی و نمیری
حتی تو خاطره ها هم؟!
یه سلام عاشقونه
اول صحبت ما بود
توی چشمای دو تا مون،
حس شاعرونه کم بود
اومدی از پشت ابرا
زیر سایه سار غم ها
عاشقونه های گرمت
شده بود ورد زبونم
دیگه نه غم، نه غصه
باهمیم تا ته قصه
شده بودیم عین ماهی
توی غم توی تباهی
رفتنت یه جور شکسته
حالا هر چی غم نشسته
توی چشمای من و تو
جای عشق، آه و غصه
رفتی و باور من بود
زیر پاهای تو میشکست
پشت اون لحظه ی خواستن
علف هرزه نشوندم
گریه میکنم شب و روز
میشه باشی و نمیری
حتی تو خاطره ها هم؟!
شانه های آفتاب ، شاخه های بید نیست
شانه های معبد است
گرم
سوزان
مقدّسْ
کتاب ، آفتاب است .
مداد کوچک