13 دلیل برای اینکه...
هوالمحبوب
13دلیل
برای اینکه هنوز نفس می کشم و از ادامه دادن ناامید نیستم.
1-مادر و پدرم..... دو تا موجود مهربون و ساده و دوست داشتنی که اونقدری زجر کشیدن که نخوام با نبودنم بیشتر آزارشون بدم. به عشق شون زنده ام تا وقتی خدا بخواد.
2-خواهرام...... اونقدر دوست شون دارم که گاهی حاضر از خودمم به خاطرشون بگذرم. پس قطعا نمی خوام با نبودنم داغدار بشن.
3-ایلیا..... دوست داشتنی ترین موجود زندگی ام که سراسر عشقه و بودنش همیشه نوید زندگی رو میده.
4- نیمه ی گمشده ام..... اونقدر عمر می کنم که بالاخره پیداش کنم... حتی اگه شده از زیر سنگ :)
5- ارغوان و بردیا.... من نباشم کی براشون مادری کنه؟؟
6- شغلم..... هیچ کس بهتر از من نمی تونه ادبیات درس بده :)
7- بچه های مدرسه ام.... عاشقشونم حتی بدترین و درس نخون ترین شون
8- دوستام... مخصوصا الی ها که خودم چند بار از خودکشی نجات شون دادم :)
9- خدا.... که هنوزم که هنوزه بهم امیدواره که آدم بشم
10-نوشتن.... تازه دارم مشق نوشتن می کنم و قراره این هفته داستان بخونم تو انجمن پس حالا حالا ها ولش نمی کنم.
11-کاخ بهار.... قصه ی زندگی مادربزرگم که قراره بنویسمش و من نباشم کلا نوشته نمی شه!
12-لذت های مشترک و دو نفره ای که هرگز توی زندگیم تجربه نکردم و قراره ناکام از دنیا نرم!
13-کلی کتاب نخونده که هنوز امیدوارم میکنن به زندگی، به تجربه کردن به ساختن .....
دعوت به چالش از: مردی به نام اوه