چگونه معلم ادبیات خوبی باشیم؟
شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۰۳ ب.ظ
هوالمحبوب
کاش می توانستم تمام وقت خود را در راه خلاقیت صرف کنم. نه تکلیفی می دادم و نه منتظر تکلیف بودم. نه انتظاری داشتم و نه بابت برآورده نشدن خواسته هایم غمگین و گاه عصبانی می شدم. کاش می توانستم دانش آموز درس نخوان را هم اندازه ی دانش آموز درس خوان دوست بدارم. کاش می شد، بی توقع معلمی کرد. دنبال راهی بود که دانش آموز بهتر یاد بگیرد. کاش جای دستور زبان و صنایع ادبی، نحوه ی مهربانی کردن را بهشان آموخت. البته این را می دانم که چنین آموزشی ابتدا، مستلزم آن است که خودم اینها را فرا گرفته باشم!
وجودم سرشار از عشق باشد، بی صدای بلند، بی گله گذاری، بی ناراحتی برای درس نخواندن، پر از درک کردن، پر از مهربانی بی حد و حصر و پر از دست نوازش بر سر دانش آموزان. علی را هم دوست بدارم، حتی اگر سرکش و بی نظم است، حتی اگر توانایی هایش محدود است، شروین را هم دوست بدارم حتی اگر قلدر و بی ادب است، عسل را دوست داشته باشم حتی اگر برای هر تکلیف ننوشته به روح پدرش قسمم می دهد، یامور را هم دوست بدارم حتی اگر چشم های درشت سیاهش دروغگو باشد و پر از تنبلی برای درس نخواندن.
امروز توی کلاس مشاعره کردیم. همه ی بچه ها با کتاب شعر در یک گروه و من تنهایی بی کتاب در یک گروه. تلاش شان برای پیدا کردن شعر ستودنی بود. شعر ها را غلط می خواندن اما لذت وصف ناشدنی در نگاه شان بود. همان نگاهی که وقتی میخواهیم بازی املا انجام دهیم. چون پای جایزه در میان است، برای هم کری می خوانند، زور می زنند تا کلمات بیشتری بنویسند. در این حالت من خوشحال ترین معلم روی زمینم. چرا که هم درسم را داده ام هم دانش آموزم درسش را یاد گرفته هم خسته و دل زده نشده است. تا عمر دارم به جان وزیر فعلی دعا خواهم کرد که فرصت نفس کشیدن و معلمی کردن را برایمان فراهم آورده است. لعن و نفرین ابدی ام هم نثار کسانی که بخواهند سد راه تحول نظام آموزشی در این کشور شوند!
www.sanayepress.com