21 روز بعد
پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ
هوالمحبوب
مدت ها بود تو لیست آهنگ های گوشی ام یه آهنگی بود از مهدی یراحی به اسم 21 روز بعد. خیلی ناله بود. نمی فهمیدمش. نمیدونستم قصه از چه قراره. اما حذفش هم نمی کردم. امروز نشستم پای فیلمش. قصه که تموم شد آهنگه شروع کرد به خوندن. عجیب بود. قصه ی زندگی همیشه عجیبه. شاید بگین تکراری بود. شاید بگین زیادی نخ نما شده بود. اما همیشه یه چیزی ته این قصه ها هست که وادارت می کنه بهش فکر کنی. به مرتضی، به مهران حتی به سینا.
همه ی تیکه های پازل رو جوری هنرمندانه کنار هم چیده بودن که حتی تو چند برش دیدن فیلم هم، حس آدم ها به خوبی منتقل می شد. ترس، استیصال، تلاش، انگیزه، باورها
بازی ساره بیات با پسرش خوب بود. بازی مهدی قربانی عالی بود. بازی مهران عالی بود. شبیه فیلم نبود. شبیه خود خود زندگی بود.
همیشه درد نداشتن رو میتونم خوب درک کنم، درد دویدن دنبال آرزوهای محال رو. مرتضی اوایل فیلم یه حرف خیلی خوبی زد:
بابام خسته نمی شد می رفت سراغ یه آرزوی ارزون تر.... آرزوها هم شدن پولی.....