گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

21 روز بعد

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

هوالمحبوب


مدت ها بود تو لیست آهنگ های گوشی ام یه آهنگی بود از مهدی یراحی به اسم 21 روز بعد. خیلی ناله بود. نمی فهمیدمش. نمیدونستم قصه از چه قراره. اما حذفش هم نمی کردم. امروز نشستم پای فیلمش. قصه که تموم شد آهنگه شروع کرد به خوندن. عجیب بود. قصه ی زندگی همیشه عجیبه. شاید بگین تکراری بود. شاید بگین زیادی نخ نما شده بود. اما همیشه یه چیزی ته این قصه ها هست که وادارت می کنه بهش فکر کنی. به مرتضی، به مهران حتی به سینا.
همه ی تیکه های پازل رو جوری هنرمندانه کنار هم چیده بودن که حتی تو چند برش دیدن فیلم هم، حس آدم ها به خوبی منتقل می شد. ترس، استیصال، تلاش، انگیزه، باورها
بازی ساره بیات با پسرش خوب بود. بازی مهدی قربانی عالی بود. بازی مهران عالی بود. شبیه فیلم نبود. شبیه خود خود زندگی بود.

همیشه درد نداشتن رو میتونم خوب درک کنم، درد دویدن دنبال آرزوهای محال رو. مرتضی اوایل فیلم یه حرف خیلی خوبی زد:

بابام خسته نمی شد می رفت سراغ یه آرزوی ارزون تر.... آرزوها هم شدن پولی.....


  • ۹۶/۱۲/۲۴
  • نسرین

فیلم بازی

نظرات  (۵)

فیلم قشنگی بوده ظاهرا
پاسخ:
بله
فیلمش رو گذاشتم عید ببینم ولی آهنگش جزو پلی لیست گوشیمه
پاسخ:
مطمئنم پشیمون نمیشید....
لعنت به پولی که آرزوها رو محدود می‌کنه...
پاسخ:
هی روزگار ....
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • بعضی فیلم ها وکتاب ها که تموم میشن من تا چندوقت تو خلسه ام!خلسه
    پاسخ:
    هووووم
    منم....
     تعبیر قشنگی بود ....
    قشنگ بود ؟
    عید میذاردش؟
    پاسخ:
    نمیدونم :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">