هوالمحبوب
«خطر لو رفتن داستان فیلم»
امروز که نون جان دلش گرفته بود و حوصله اش سر رفته بود، پیشنهاد کرد که یه فیلم دانلود کنم که با هم ببینیم. جهت حفظ حق و حقوق تهیه کننده و پخش کننده معمولا موقع دانلود، میرم سراغ فیلم های چند سال قبل که دیگه فروش ندارن. این چند ماه اخیر فیلم زیاد دیدم. اما نون جان اصرار داشت که فیلمی باشه که من ندیده باشم و باهم از دیدنش لذت ببریم.
یکی از سخت ترین کارهای دنیا انتخاب فیلم برای خواهرجانه. فیلم حتما باید ایرانی باشه. یه سری بازیگرهایی که ازشون خوشش نمیاد، نباید توش باشن. طنز سخیف و اجتماعیِ کثیف و فقر و فلاک هم دوست نداره. فیلم حال خوب کن دوست داره که اونم باید بگردی از بین صد تا فیلم یکی رو بتونی پیدا کنی. بالاخره بعد از کنکاش فراوان رسیدم به فیلم «دوران عاشقی»
من و خواهر جان هر دومون طرفدار شهاب حسینی هستیم. اما چند سالیه از لیلا حاتمی خوشمون نمیاد ولی خب به هر حال گزینه ی خوبی بود. چون خلاصه داستانش جذبم کرد. خوشبختانه بعد از اتمام فیلم واکنش بدی نشون نداد. هر چند خیلی هم خوشش نیومد. ولی خب همین که بدش نیومده می شه، امیدوار بود.
داستان فیلم که احتمالا خیلی هاتون دیدین، درباره ی وکیل جوانی به اسم بیتاست. بیتا موکلی داره که صیغه ی یک مرد پولدار و گردن کلفت شده و ازش حامله است. ولی مرد گردن نمی گیره و نمیخواد براش شناسنامه بگیره و حق و حقوقش رو بده. بیتا توی دادگاه برنده میشه ولی مرد گردن کلفت کلی براش خط و نشون میکشه و .....
در چند روز آینده زن جوانی به دفتر بیتا مراجعه می کنه دقیقا با یه قصه ی مشابه. با این تفاوت که زن میگه شوهرش که یه مرد متاهل هست، میگه من عقیم هستم و نمیتونم بچه دار بشم و حتما این بچه ای که تو راه داری از کس دیگه ای هست. مواجه ی زن با صیغه نامه ی این زن، صحنه ی جالبیه. جایی که می فهمه مردی که ازش صحبت میشه، همسر خودشه.
یک زن متاهل در برابر خیانت همسرش واکنش های متعددی می تونه داشته باشه. سکوت و وانمود به اینکه اتفاقی نیوفتاده، داد و بیداد کردن و شکایت، تلافی و انتقام و هزارتا راه دیگه. نمیدونم یک زن عاقل در این باره چه تصمیمی می تونه بگیره که درست ترین تصمیم باشه. بیتای فیلم در ابتدا سکوت میکنه. سعی داره شوهرش رو پس بگیره از زن دوم. ولی در مواجه با حمید، خیلی چیزها رو میگه که توی خیلی از فیلم های مشابه عنوان نمیشه.
مرد داشت داد میزد که این اتفاق(خیانت به همسر) زمانی رخ داد که تو نبودی. سرت گرم پرونده هات بود. پرونده ی شهرستان داشتی، نبودی و .... قصه ی تکراری که همیشه از مردها در مقابل خیانت شون میشنویم. چه از مردها و چه از هم جنس های خودمون.
لابد به همسرت خوب نرسیدی که رفته هوو آورده سرت، لابد یه عیب و علتی داشتی دیگه، لابد خوب چشمش رو پر نکردی، و این قصه ی پر غصه ی اغلب زن هاست که قربانی خیانت همسراشون میشن. فقط یه نکته ی مهم اینجا وجود داره. اینکه آیا همه ی مرد ها چشم همسرشون رو خوب پر می کنن؟ آیا زنی توی این کشور وجود نداره که با وجود متاهل بودن تشنه ی محبت باشه؟ هیچ زنی کمبود عشق، کمبود توجه، کمبود نگاه عاشقانه و کمبود نوازش نداره؟ آیا توی این کشور همه ی مردها کامل و بی عیب و نقص هستن که در مواجه با خیانت مردها همه ی دست ها به سمت کم کاری زن نشونه میره؟
خیانت قصه ی تلخیه. چه از مرد سر بزنه و چه از زن. اما توی کشور ما زن ها تاوان بیشتری پس میدن. چه خیانت بکنن چه خیانت ببینن. سال ها قبل حتی تو قضیه ی تجاوز هم مقصر خود دخترها بودن. که لابد مواظب حجاب و نگاه و رفتارشون نبودن. قضیه خیلی راحته. این که خیانت چرا سر میزنه دلیلش روشنه. هوس. اینکه زنی داشته باشی و بهش متعهد نباشی، اینکه مردی داشته باشی و بهش متعهد نباشی و فکر کنی نفر دوم بهتره؛ قطعا ریشه در هوس بازی داره. هیچ توجیه عقلانی دیگه ای تو کت من یکی نمیره. چون اگر طرفِ خیانت کار محق باشه میتونه اول تکلیف زندگی اولش رو مشخص بکنه بعد بره سراغ زندگی دوم.
لطفا هوس بازی ها رو توجیه نکنیم، لاپوشانی نکنیم و قربانی ها رو مقصر جلوه ندیم.
- ۸ نظر
- ۰۱ تیر ۹۷ ، ۲۱:۴۳