به وقت شام
هوالمحبوب
از تولدش که نهم دی ماه بود، ندیده بودمش. رفته بودم خونشون و کادوی تولدش رو تو مدرسه جا گذاشته بودم. قرار بود ساعت های طولانی رو با هم باشیم و چی بهتر از سینما. من ترجیح میدادم برم دیدن مصادره و یکم بخندم؛ اما اون میخواست یکم گریه کنه. هیچ جوره نمی شد به تفاهم برسیم؛ این شد که رفتیم به دیدن به وقت شام!
میدونستم که موضوع فیلم چیه، از هوچی گری های حاتمی کیا تو اختتامیه خبر داشتم و همین ولعم رو برای تماشای فیلم بیشتر می کرد. توی سینمای نوساز و تجهیز شده ی قدس نشستیم و تو سالن نسبتا پر، فیلم رو دیدیم. توی صحنه های زیادی گوش هامو گرفته بودم و بعضی جاها چشمامو بسته بودم. فیلم به شدت واقعی بود. یعنی بیشتر شبیه مستند بود تا فیلم.
داستان: حکایت پدر و پسری خلبان به نام های یونس و علی است که تلاش می کنند هواپیمایی را از تَدمُر سوریه که در محاصره ی کامل داعش است به دمشق انتقال دهند، در این هواپیما علاوه بر قربانیان جنگ، چند اسیر داعشی هم حضور دارند که .....
بازیگران: هادی حجازی فر(یونس)، بابک حمیدیان(علی) و کلی بازیگر عرب زبان دیگه
فیلم برداری خیلی هنرمندانه بود، یعنی بعضی جاها یه سر و گردن از استانداردهای سینمای ایران فراتر بود. کارگردانی حاتمی کیا قطعا نقطه ی قوت فیلم بود و ایرادی که می شد به فیلم گرفت توی داستان پردازی و شخصیت پردازی بود. فیلم نتونسته بود از یونس و علی برای مخاطب قهرمان بسازه. نتونسته بود دلیل محکمی برای حضور نیروهای ایرانی توی دل جنگ برای من مخاطب ارائه بکنه.
فیلم، خیلی خوب مخاطبش رو تا تدمر سوریه می بره، میتونه مخاطبش رو نگران کنه، میتونه حتی اشکش رو در بیاره، ولی نمی تونه به سوالاتش جواب قانع کننده ای بده.
برای من و هم نسلان من سینمای حاتمی کیا، به قهرمان پروری و وجود دیالوگ های معرکه شناخته می شه. چیزی که این فیلم از هر دوی اونها تهی شده. به جز چند دیالوگ که بر محور آیات قرآن ارائه میشه و چند دیالوگ بین یونس و شیخ سعدی، چیزی که تماشاگر رو میخکوب کنه وجود نداره.
یه جایی یونس توی بحث با شیخ سعدی(سرکرده ی داعش توی منطقه) وقتی شیخ میگه ما تا ایران خواهیم اومد و همه ی مرتدین و کافران رو نابود خواهیم کرد، میگه خب چرا از اسرائیل شروع نمی کنید اون که همینجا بغل گوش تونه ! شیخ هم میگه ما با یهود مشکلی نداریم! دیالوگ خوبی بود.
در اینکه به وقت شام تونست یه چهره ی نسبتا درست از داعشی ها ارائه بکنه شکی نیست، در طراحی کاراکتر های داعشی موفق عمل کرده، در پیش برد قصه به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی موفق بوده. اما همچنان معتقدم می تونست پرداخت بهتری داشته باشه، میتونست قهرمان بسازه، می تونست دیالوگ های بهتری داشته باشه و همه ی این ها وقتی میسر می شد که کارگردان خودش رو از درگیر صحنه ها و تکنیک های فیلم برداری بودن رها کنه. در ضمن هادی حجازی فر مگه چند سالشه که نقش بابای بابک حمیدیان رو بازی کنه؟ حداقل گریمش این باور پذیری رو به مخاطب نمی داد که بتونه پدر یه خلبان حداقل سی و چند ساله باشه.
به وقت شام رو ببیند ولی ترجیحا در تعطیلات عید این کار رو نکنید J