گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

خدا خانه دارد.....

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۳۷ ب.ظ
هوالمحبوب

 

چند روز پیش یکی از دخترها، آمده بودم حرف بزنیم باهم، حرفهای  خودمانی را معمولا زنگ های تفریح و توی خلوت می زنیم. بی مقدمه زل زد توی چشم هایم و گفت یه دختر به سن من چطوری میتونه بره بهزیستی؟ گفتم یعنی چی بره بهزیستی؟ گفت یعنی بره اونجا زندگی کنه!

دختر با احساسی است، نقاشی های فوق العاده ای می کشد، از آن نقاشی هایی که باید چند دقیقه غرقش شوی و بعد تفسیرشان کنی، داستان نویس خوبی هم هست، پارسال برای مادرش نامه ای نوشته بود که موقع خواندنش اشک اغلب مان را درآورد.

پدر و مادرش از هم جدا شده اند. پدرش چند سال پیش با زنی ازدواج کرده که شیوا عاشقش است. اما چندیست پدر تصمیم گرفته همسر دوم را هم طلاق دهد. هر روز جنگ و جدل و کتکاری دارند. شیوا می خواهد بعد از طلاق برود پیش مادر و خواهر ناتنی اش زندگی کند. اما پدرش اجازه نمی دهد. حالا دختر بچه ی 12 ساله به این نتیجه رسیده است که زندگی کردن توی بهزیستی بهتر از زندگی کردن پیش پدرش است. مشاوره با پدر و مادرش بی نتیجه مانده. پدرش یک دنده است و پایش را کرده توی یک کفش که میخواهم طلاقش دهم. زن با همه ی ناسازگاری های همسر دلش میخواهد پیش بچه ها بماند. پیش شیوا بماند. اما....

نمی داتم تا چند روز آینده چه سرنوشتی برای شیوا رقم خواهد خورد. مادر واقعی اش را که در کودکی رهایشان کرده و رفته را دوست ندارد. پدر واقعی اش را دوست ندارد. اما محبتی که از مادر ناتنی اش دیده تنها امید زندگی اش شده است. میان تمام دخترانی که کل زندگی شان ناز کردن برای مادرهایشان است، میان بچه هایی که دردانه های خانواده هایشان هستند و آب توی دلشان تکان نمی خورد، غم عجیبی دارد قصه ی شیوا. نگرانم .بابت تمام سوال های عجیبی که می پرسد. بابت تمام افکار منفی اش. بابت ذهن باز و خلاقش که بیشتر از سنش می فهمد و همین درد زندگی را بیشتر می کند.

شیوا نمونه ی کوچکی است از دنیایی که ما آدم بزرگ ها برای بچه هایمان می سازیم. از تمام خودخواهی هایی که تاوانش را بچه هایمان قرار است پس بدهند. رنج طلاق و جدایی حتی تا میانسالی هم افراد را رها نمی کند.

معلمی سخت ترین کار دنیاست وقتی نمی توانی همه ی اوضاع را سر و سامان دهی. وقتی دست هایت ناتوان هستند از یاری کردن و التیام بخشیدن. چند روز است، رنج عجیبی وجودم را فرا گرفته است.....

  • ۹۷/۰۲/۰۱
  • نسرین

من و دانش اموزانم

نظرات  (۱۹)

این بار دومیه از این جور بچه ها میگی داری 
جای خاصی تدریس می کنی؟ 
مادرشون رهاشون کرده رفته؟ :/ والا جوری که تو می یه مرد کله شق داریم که زنا رو ول می کنه و بچه ها رو نمیده 
و نکته داستان: حق طلاق که مال مرد است :/ 
اصلا من موندم حق طلاق یعنی چی؟ حق!؟ طلاق!؟ 
پاسخ:
از این بچه ها زیاده تو کل شهر توی منطقه ی مرفه هم اغلب بیشتر
خب تو ریز زندگی مردم نمیشه وارد شد
من در حدی میدونم که یه معلم و مشاور میتونه بدونه
حداقل از زندگی قبلی این خانواده و دلیل طلاق شون خبر ندارم
ولی تو این قضیه صد در صد مرد رو مقصر میدونم
چون داره برای بار دوم یه ضربه ی روحی به بچه هاش میزنه
حق طلاق بی معنیه تو ایران
توکل به خدا
پاسخ:
تنها راه همینه فک کنم:)
حق طلاق معنی دار چیه دقیقا؟ 
حق طلاق 
نمتونم بفهممش
چرا طلاق باید حق یک نفر باشه؟
طلاق حق مرده 
می فهمی؟ یعنی میتونه طلاق بده 
زن نمتونه طلاق بگیره مگه اون شروط تو دفتر ازدواج اتفاق بیفته 
ولی مرد بدون اون شروط می تونه 
خوب این عجیب نیست؟ 
پاسخ:
خیلی چیزهای دیگه هم هست که عجیبه
و خیلی حق ها از زن ها ضایع میشه هر روز
به شکل های مختلف
شاید الان به نظر مسخره برسه
ولی وقتی می شنوم که یکی برای اینکه طلاق بگیره چهار سال دوندگی میکنه و کلی پول خرج میکنه
به اهمیتش پی میبرم!

تا چند وقت پیش شغل معلمی رو دوست داشتم و یکی از آرزوهام بود
اما این  جور مسائلش واقعا سخته!بیچاره استادمون تو دانشگاه
هروقت دلمومن میگرفت میرفتیم پیشش وساعت ها با هم درد ودل میکردیم.

اینکه به درد های کسی گوش بدی وآرومش کنی یه ثوابی داره و اگر هم بتونین دردش رو دوا کنی یه ثواب دیگر


تا جایی که من میدونم دختر در 16 سالگی میتونه تصمیم بگیره که پیش پدر یا مادر بمونه
منتها این یکی فرق داره مادرِ خودش نیست!

عقلم به جایی قد نمیده

پاسخ:
اصلا برای همینه که شغل انبیاست چون با گوشت و پوست و استخوان درک میکنی محیط کار و آدمهایی رو که در کنارت هستن
خوش به حالتون که چنین استادی داشتین:)
نه این کلا یه قضیه ی بغرنجه
نمیدونم چی قراره بشه
خیلی دردناک بود، واقعا خدا به شما صبر جمیل بده
معلمی واقعا سخته، برخی از دانش آموزان مشکلات زندگیشون طوریه که نمیشه نادیده گرفت
موفق باشید
پاسخ:
ممنونم از محبت تون
خیلی از شغل ها که به احساسات آدم ها ربط داره همینقدر دردناکه
در عین حال شیرین و دلچسب
خوب همون دیگه 
منم همینو میگم 
این نباید یک حق باشه 
که یکی بتونه راحت طلاق بده 
و طرف مقابل نتونه جلوش را بگیره 
و این یکی نتونه طلاق بگیره چون اون میگه نمیدم! (و خوب نمیدمهاشونم ما میدونیم چجوریه :/ خووشون با یک زن دیگه ان این یکیو معلق نگه داشتن نه اینکه بخوانش فقط می جزونن) 
حرف منم اینه چرا حق؟ 
چرا مساوی نیست؟ 
چرا زن که عاطفی هست و بساز و بخاطر اینکه اسم شوهر که روش میاد خیلی ازش کم میشه (دیگه مثل دختر بهش نگاه نمیشه ولو باکره بمونه) پس دنبال طلاق راحت نمیره حق طلاق نداره 
اما مرد که چیزیش نمیشه حق طلاق را هم داره؟ 
پاسخ:
نمیدونم اینم یه سوال بی جوابه که باید از قانون گذار محترم بپرسیم که قطعا جوابی نمیده که من و تو رو قانع کنه!
یکی از دوستام بعد شیش سال با هزار زور و زحمت از دیوان نمیدونم چی چی حکم طلاقش رو گرفت!
شیش سالی که نه خوشی دیده نه حتی حس شوهر داشتن باهاش بوده!
یکی رو هم میشناسم که در عین اینکه نامزد کرده وبد یه دوس دخترم داشته
دوس دختره نمیدونسته این متاهله
الان که سه ساله با هم دوستن از راه دور، تازه بهش گفته که من فلان وقت ازدواج کردم!
الانم نه اینو ول میکنه نه طلاق اونو میده
چون نمیخواد مهریه بده!
میگن یه دیوونه‌ای یه سنگی میندازه تو چاه صدتا عاقل نمیتونن درش بیارن همینه، شاید اصلا پدر و مادرش هم تقصیری نداشته باشن به هر حال اونها هم نمیتونن با هم بسازن اما اخه بچه چه گناهی داره؟ چرا باید تاوان اشتباه اونها رو پس بده؟ 
واقعا عقلم قد نمیده فقط دلم برای اینجور بچه‌ها میسوزه که به جرم گناه نکرده تاوان پس میدن‌.

پاسخ:
بچه های طلاق رنج هایی می کشن که هیچ کس نمیتونه هضمش بکنه
الان شاهد یه نمونه ی بزرگ شده اش هستم
کسی که هنوزم نتونسته خودش رو از اون ماجراها جدا کنه متاسفانه
  • مریــــ ـــــم
  • الهی جونم
    چه مادر ناتنی مهربونی
    من مطمعنم دنیا پر از ادمای خوب پر ازمعلمای خوب و پر از نامادری های مهربونه
    شیوا وقتی با همچین ادمهایی محاصره شده مطمعن باش تنها نمیمونه 
    چه بسا بودن با پدر و مادری که با هم ناسازگاری داشته باشن بیشتر میتونست شیوا رو اذیت کنه
    پاسخ:
    خب اینکه درسته اذیت میشه
    دلیلش هم همینه که درس نمیخونه
    و اصطلاحا دانش آموز ضعیفی هست
    ولی تحلیل بسیار قوی داره
    چون سختی زیاد کشیده
    امیدوارم همینی بشه که تو میگی :)
    من فکر می کنم مادر واقعی شیوا زن دوم پدرش هست .
    ما یه والد داریم یه مادر که این ها با هم تفاوت دارن
    توی اکثر مواقع والد یه بچه مادرش میشه ولی بعضی مواقع هم هست که والد بچه مادرش نمیشه! یعنی فقط بچه را به دنیا میاره مثل بقیه موجودات که زایمان می کنن و بچه به دنیا می آرن . ما نباید اشتباه کنیم این دو را و بگیم صرفا چون والده پس مادرشه! اینکه بگیم مادر قدیمی و نامادری جدید درست نیست . 
    باید بگیم والد و مادر!
    خیلی از مادرها بچه به دنیا می آرن ولی پوست بچه را می کنن و اصلا مادری نمی کنن بچه خودش بزرگ میشه توی سختی های خودش و اون مادر نیست . والده . صرفا بچه رو به دنیا آورده . مثل خیلی از مادرها که یه دختر به دنیا آوردن بعد نازا شدن در حالی که پسر دوست داشتن و خیلی اذیت کردن دختر بیچاره رو . اینا والد هستن .
    ولی خب وقتی که در زندگی دوم پدر زنی وارد می شود که اینقدر خوب است پس در اصل مادر اون دختر همان همسر دوم پدرش است .
    این نظر منه فکر می کنم . صرفا زنی که بچه ای رو به دنیا بیاره مادر نمیشه . مادر کلمه مقدسیه و خیلی بزرگه و ایضا مادر شدن خیلی هم سخته!
    پاسخ:
    خب اینکه طبیعیه و واضح
    مهم اینه که چیکار می تونیم بکنیم که چنین بچه های برن پیش کسی که دوستش دارن زندگی کنن
    وگرنه محبت ربطی به پیوند خونی نداره اصلا
  • علی رضا عظیمی راد
  • سلام
    فرا رسیدن اعیاد شعبانیه و قرارگرفتن در جرگه 100 وبلاگ برتر بیان در سال 96 را خدمت شما تبریک عرض میکنم.
    محجبه میزبان نگاه ها و افکار زیبای شماست.
    mohajabe.blog.ir
    پاسخ:
    سلام
    ممنونم عید بر شما هم مبارک بشه
    بله کلا همه ی بلاگرهایی که من میشناسم بالاخره یه جایی تو برتر ها دارن مام اون آخراییم:)

    معلمی سخت ترین کار دنیاست وقتی نمی توانی همه ی اوضاع را سر و سامان دهی...

    بیشتر از اون برای توی معلم
    دلم سوخت واقعا ...
    کاری که از دستت برمیاد براش انجام بده
    پاسخ:
    نه بحث دلسوختن برای من معلم نیست اصلا
    ممنون حتما رو پیشنهادتون فکر میکنم:)
    اره همینطوره
    پاسخ:
    :)
    قبلا دانش آموزات پسر نبودن؟ :)
    پاسخ:
    قبلا توضیح دادم که دو تا مدرسه میرم:)
    طفلکی😢
    پاسخ:
    :(
    فکرشو میکردی یه کلاس پر از دوست پسر داشته باشی؟
    پاسخ:
    یا خدا :)
    سلام 
    درسته حضانت با پدر است ولی اگر یک بچه نخواد بره فکر نکنم قانون اون بچه رو مجبور کنه اونجا بره!
    دو : اگر به قانون مجاب شود که پدر نمیتونه سرپرستی کودک رو بگیره بعیده که بچه رو بهش بدهند.


    +

    چند ماه پیش یه خانمی با من تماس گرفت پشت خط گریه میکرد میگفت من ۲۰ /۱۰ سال ازدواج کردم ولی در حسرت بچه ام.
    ببین میتونین برای من کودکی از موسسه ی که کار میکنید معرفی کنید که به سرپرستی دائم خودم قبول کنم یا نه ؟
    با خوندن این داستان یاد اون خانم افتادم ':((
    خانمی که سالهاست در حسرت لبخند یه کودک به زندگیش هست ولی دست روزگار باعث شده ایشون  فرزندی نداشته باشه ...
    و این پدر و مادری  که شما  تو این پست ازشون حرف زدین...
    دنیا خیلی عجیبه و عجیب نامرد ...
    دلم گرفت از این دنیای بیوفا و بی رحم':((

    ایشالا دختر کوچولوی این داستان روزگارش به شیرینی رقم بخوره نه به تلخی زبان تلخ پدر و ...

    پاسخ:
    فکر نمیکنم پدر بچه به عنوان ولی این اجازه رو بده به دخترش
    ایران همه ی قوانینش مردسالارانه است!
    امیدوارم که اینجوری باشه
    یه لبخند از ته دل بشینه روی لبهاش
  • سایت تفریحی چفچفک
  • با سلام...

    وبلاگ شما جزوه فهرست وبلاگ‌ های برتر سال ١٣٩۶ انتخاب شده است. بهتون تبریک میگم...


    به وبلاگ بنده هم سر بزنید.


    سایت سرگرمی چفچفک : http://chefchefak.blog.ir

    پاسخ:
    سلام ممنونم منم تبریک میگم به شما
  • سایت تفریحی چفچفک
  • ممنون بابت پاسخ تون....
    دنبال شدید

    پاسخ:
    لطف دارید ممنون
    متاسفانه پدر و مادرها تو این شرایط با خودخواهی هاشون هیچکس دیگه رو در نظر نمیگیرن و بچه ها قربانی میشن
    وقتی پدر مادری اقدام به بچه دار شدن میکنن باید تا آخرین نفسشون همه ی مسولیت اون بچه رو به عهده بگیرن وگرنه بنظرم مجرم و گناهکارن
    پاسخ:
    خب بحث دقیقا اینجاست که آدم ها ازدواج میکنن چون همه ازدواج میکنن
    و بچه دار میشن چون همه بچه دار میشن!
    هیچ فکری پشت اعمال بعضی ها نیست
    مسولیت پذیری دیگه پیشکش!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">