مرگ یا زندگی
هوالمحبوب
همه جا سفید بود، در و دیوار و پرده ها، از شدت سفیدی چشم رو میزدن، نور سفید مستقیم میزد به چشمم، نمیتونستم چشمامو باز کنم، وقتی به نور چراغ عادت کردم، چشمام رو آروم باز کردم، دو جفت چشم زل زده بودن بهم، تعجب نکردن از اینکه من دارم نگاهشون میکنم، همچنان عمیق و فیلسوفانه غرق در چهره ی من بودن، کمرم تیر می کشید، یکم جا به جا شدم و سعی کردم موقعیت خودم رو اصلاح کنم، اما تو همون تکون اول، یکی از اون دو نفر، یه چیزی رو به زور فشار داد تو دهنم، آب دهنم رو نمیتونستم قورت بدم، مهم تر از اون، نمیتونستم حرف بزنم، حتی سوال بپرسم، یکی از اون دو نفری که داشتن خیره نگاهم میکردن کمی ازم فاصله گرفت، دختره ولی هنوز بالا سرم بود، مرد سفید پوش وقتی برگشت سمتم، اسلحه مرگباری رو حمل میکرد، یه سرنگ بزرگ، ترسیده بودم، میخواستم فرار کنم، اما قدرت حرکت ازم سلب شده بود، فکم شل شده بود، لبام انگار دو برابر حجیم تر شده بودن، آب دهنم شره کرده بود و میدیدم که با خون قاطی شده، وقتی مته توی دهنم شروع به چرخیدن و کندن کرد، دوباره چشمام سیاهی رفت.
دکتر و دستیارش، با چهار تا دست شون وارد دهن من شده بودن، حسی که اون لحظه داشتم، حس سوراخ شدن فکم و کندن یه کانال بین فک پایین و گلوم بود. دکتر که خیلی کارش رو جدی گرفته بود، سعی داشت تمام کانال های دندونم رو مسدود کنه، برای همین با کل انرژیش داشت به فک من فشار میاورد که سوراخش کنه!
خونابه توی دهنم قل میزد، نمیتونستم دهنم رو ببندم، نمیتونستم آب جمع شده رو تخلیه کنم و فقط دلم میخواست اون دو تا احمق از دهنم برن بیرون.
خوشبخت بودم که دندونم ریشه محکمی نداشت و دکتر بالاخره رضایت داد که عصب کشی موفقیت آمیز بود. تا خواستم خوشحال بشم از فتح و پیروزی، دختر دستیار، فریم عکس برداری رو که نمیدونم چی میگن بهش، چپوند تو دهنم و با تمام قوا انگشت شستم رو روش فشار داد، در نهایت بلاهت میخواست از عملیات عصب کشی عکس بگیره، که با یه حرکت سریع بهش حالی کردم که دارم بالا میارم.
دل و رودم به هم پیچید و تو دلم به خودم فحش دادم که چرا همچین غلطی کردم و اومدم دندونپزشکی!
وقتی دندون رو پانسمان کردن و برای یکشنبه وقت جدید نوشتن، فکم هنوز شل و وارفته بود.
اما وقتی کل پول این چند تا کلاس رو توی اون یه ساعت پیاده شدم، علاوه بر فکم، پاهامم شل و وارفته بود.
حالا ساعت سه و نیم صبحه و من از درد دندونم بیدارم.
سلام زندگی
سلام افق های تازه ی پیش رو
سلام ای دکتر با پنبه سر ببر نامرد
سلام ای دختر دستیار نفهم