بهانه ای برای خندیدن
هوالمحبوب
رفاقت هزار تا رنگ داره، یه رابطه باید هزار تا چرخ بخوره، تا بتونی اسمش رو دوستی بذاری، یه رفیق باید هزار جور سنجیده بشه تا بتونه سنگ صبورت بشه، هیچ وقت کسی رو که نشناختی و باهاش چالشی نداشتی، نمیتونی رفیق صدا بزنی، رفیق کسیه که تو بدترین حالت تو رو دیده، توی بی پولی، توی تنهایی، توی گریه، توی خنده، توی مریضی، توی هزار و یک درد بی درمون که هر کسی توی زندگیش داره، برای بعضی ها راحت میشه حرف زد، راحت میشه همه چیز رو بیرون ریخت. راحت میشه اعتراف کرد، راحت میشه غر زد، راحت میشه فحش داد، راحت میشه داد زد. رفیق کسیه که وقتی عاشق شدی، اولین نفر با خبر میشه، پیش رفیقت نگران قضاوت شدن نیستی، نگران اعتقاداتت نیستی، نگران هزار تا چیز بی خود دیگه نیستی، قرار نیست پیش رفیقت هی سعی کنی موجه جلوه کنی، لازم نیست خوشگل و آراسته باشی، چون اون تو هپلی ترین حالت هم تو رو دیده و هنوز دوستته. لازم نیست براش هدیه های گرون قیمت بخری، چون روزهایی که حتی بلیط قطار برگشت به تبریز رو هم نداشتی اون کنارت بوده، روزهایی که غذای سلف دانشگاه رو با هم تقسیم کردین اون دوستت بوده و حالا لازم نیست توی گرون ترین رستوران ها مهمونش کنی تا ثابت کنی دوستش داری. مهمترین نقش یه دوست به نظرم من اینه که بذاره حرف بزنی حتی اگه مزخرف بگی، بذاره خودت رو خالی کنی حتی اگه از حرف هات خوشش نیاد، بذاره فحش بدی حتی اگه پای اعتقادش وسط باشه، راحت بگه ببخشید، حتی اگه دلش بیشتر از تو شکسته باشه، راحت قبولت کنه و راحت نقدت کنه، دوستت داشته باشه بدون هیچ توقعی، بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای خودِ خودِ خودت. برای داشتن چنین رفیقی هزار بار شکرت خدایا.
+هدیه ای برای بهترین رفیق دنیا : الی