گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

نشدن

چهارشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۰ ب.ظ
از وقتی که پیج اینستاگرام را بسته ام برای زدن حرف های یهویی و زدن غرهای فصلی و انتشار عکس های جدید مکان کم آورده ام.
از وقتی تصمیم گرفتم در مسابقات داستان نویسی شرکت کنم نوشتن داستان جدیدم متوقف شده است. از وقتی تصمیم گرفته ام سکوتم را زمانی بشکنم که حرف درست حسابی برای زدن داشته باشم، بیشتر مزخرف نوشته ام. از وقتی که لیست مخارج را در دیوار بالای سرم زده ام، بی پروا تر خرج می کنم، وقتی خواسته ام لاغر شوم، دیوانه وار غذا خورده ام و سیر نشده ام. زمانی هم که تصمیم گرفته ام کمتر عصبانی بشوم، داد های کشداری کشیده ام و فشارم بیشتر بالا و پایین شده است.
هر چه شب ها زودتر میخوابم صبح ها دل کندن از رختخواب برایم سخت تر میشود، هر چه بیشتر حقم را می‌خورند بیشتر ساکت میشوم، هر چه بیشتر جلو می‌رویم استرسم بیشتر میشود. 

  • ۹۷/۰۹/۱۴
  • نسرین

از دغدغه هایم

نظرات  (۱۴)

  • آقاگل ‌‌
  • یاد یک نقل قولی افتادم. ولی نمی‌دونم کجا. شرحش این بود که تا وقتی قدم وسط راهی نگذاری، خب مشکلی هم برات پیش نمیاد. درواقع ماچون می‌ترسیم از روبرو شدن با موانع مختلف، برای همین کمتر وارد چالش‌های جدید میشیم. و ترجیح می‌دیم همین روال طبیعی مون رو ادامه بدیم.
    پاسخ:
    مستر ژ همیشه میگه ما ایرانی ها ترسوییم
    اهل ریسک نیستیم
    بهم میگه بزرگ فکر کن تا بزرگ بشی
    ولی عمل کردن بهش جدا سخته
    ولی من واردش شدم
    الان دارم از وسط یه چالش بزرگ باشما حرف میزنم
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • هر چه بیشتر تصمیم می‌گیرم کمتر عمل می‌کنم-_-
    پاسخ:
    متاسفانه همه دچارشیم
    راستش 
    فقط جمله آخر رو فهمیدم! و البته فهمیدمش (موافقم)
    پاسخ:
    خوبه که بقیه برات ملموس نیست
  • آشنای غریب
  • عب نداره منم همینطورم
    پاسخ:
    عیب که داره
    اینکه توام اینجوری هستی چیزی از عیبش کم نمیکنه
    الان چند کیلویی؟ :| :))

    کلاً رو هرچی حساس شی گند میخوره توش. این یه اصله تقریباً.
    پاسخ:
    بامزه ی کی بودی تو :|   :)

    موافقم، هر چی بیشتر زور میزنم بیشتر نمیشه
    این روزا کلا همه چی هی نمیشه... نه که نشه... اونجوری که میخوایم نمیشه! 
    پاسخ:
    دقیقا
    هیچ کدام تقصیر ما نیست
    پاسخ:
    نمیشه گفت هیچ کدام
    بعضی هاشون
    من ضعف اراده دارم، خیلی بده واقعا، اون حس نرسیدن آدم رو ویران میکنه.
    پاسخ:
    بعضی چیزها به اراده ربط نداره
    هی یه چیزی میشه که مانع رسیدن به اون هدف بشه
    حتی اگر تو جون کنده باشی براش
    من خیلی چیزها بخاطر کم ارادگی خودم بوده، درسته که خیلی چیزها هم بخاطر شرایط بوده ولی اراده‌ی نداشته‌ام هم خیلی مهمه.
    پاسخ:
    آره موافقم
    منم خیلی چیزها رو به خاطر اراداه نداشتن و در کل تنبلی از دست دادم.
  • جناب منزوی
  • امیدوارم بشه
    برا من که فعلاً تو نشدنه، ولی امیدوارم که بشه :)
    پاسخ:
    امیدوارم
  • حامد سپهر
  • آدما همیشه یه مقاومت درونی ذاتی در برابر تغییرات پیرامون از خودشون نشون میدن چون انسان ذاتا اهل اصل اینرسی هست و تمایل به یک جا موندن و درجازدن داره ولی باید یه زمانی تصمیم گرفت و حتی پلهای پشت سر رو شکست تا فکر بازگشت نزنه به کله آدم
    پاسخ:
    موافقم باهاتون
    ولی مشکل دقیقا از جایی شروع میشه که میخوای بشکنی اون قالب همیشگی رو و تلاش میکنی دیگه به عقب برنگردی
    سخت و طاقت فرساست ....
  • آسـوکـآ آآ
  • به نظرم این تصمیمات رو جدی نگیر.
    مثلا رژیم رو جدی بگیری انجامش سخت تر میشه.
    یا دخل و خرج رو هم همینطور...
    رهاتر باشی ساده تر می گذره...
    پاسخ:
    میفهمم چی میگیا
    ولی هر چی رها بودم وضع بدتر شده
    مخصوصا تو دخل و خرج

  • آسـوکـآ آآ
  • من تو کتاب فلورانس خونده بودم راجع به اینکه چطور نگران پول نباشیم. و من واقعا جواب گرفتم. یعنی از جاهایی که فکر نمی کردم به دستم میرسید. شاید چون من به این راه اطمینان داشتم جواب گرفتم...
    پاسخ:
    میشه یکم بیشتر راجع بهش توضیح بدی؟
    منم :'(
    پاسخ:
    ان شالله 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">