تئوری انتخاب
هوالمحبوب
زمان: ساعت 16:15 عصر مکان: کافی شاپ پتروشیمی
روبه روی هم نشسته ایم، سعی میکنیم لبخند بزنیم و فضای سنگین ایجاد شده را تلطیف کنیم. قبل از هر گونه حرفی گوشی اش زنگ می خورد، چند ثانیه ای صحبت می کند، قول می دهد تا یک ساعت دیگر چیزی را به آقا کمال تحویل دهد. عذرخواهی کوتاهی کرده و شروع به حرف زدن می کند، از کارش می گوید و از رشته ای که خوانده. توضیحاتش روی هم رفته به سه جمله هم نمی رسد. لبخند میزند، نگاهم می کند، از آن نگاه هایی که اذیتم نمی کند. من از خودم می گویم. از کارم از خانواده ام، از ادبیات خواندنم و به تلاقی نگاه ها ادامه می دهیم. آدم شیک و جذابی به نظر می رسد. یقه ی پیراهنش برگشته است، نمی توانم تمرکز کنم، وقتی گارسون منو را روی میز می گذارد، از تلاش نا فرجام برای سکوت دست می کشم. می گویم لطفا یقه ی پیراهن تان را درست کنید، دستش می رود روی یقه ی پیراهن راه راه آبی و سفیدش. تشکر می کند و منو رو مقابلم باز می کند، سعی میکنم نوشیدنی گرمی را را انتخاب کنم که گرمایش توی پوستم بدود و شاید سردی فضا هم در سایه ی این نوشیدنی گرم بشکند.
بریده بریده حرف می زند. تن صدایش بیش از حد آرام است. توی آن کافی شاپ بسیار آرام گوش هایم را تیز کرده ام که کلماتش را توی هوا بقاپم. اما با تمام تلاشم باز هم بعضی کلمات را از دست می دهم. گاهی میخواهم که حرفش را تکرار کند. شاید پیش خودش بگوید که دختر بیچاره مشکل شنوایی دارد. اما برای منی که توی خانه و مدرسه عادت کرده ام بلند بلند حرف بزنم و بقیه هم بلند بلند جوابم را بدهند، صدایش بیش از حد آرام و حوصله سر بر بود.
می گوید برای آدم هایی به سن و سال ما توقع تغییر توقع بی خودی است. برعکس همیشه از بازی نگاه خوشم می آید. اما اغلب حرف هایش پرت و پلاست. دلم می خواهد سیر گفتگو تغییر کند. اما خودم به تنهایی از پسش برنمی آیم. هوا سرد است، زمین سرد است، پاهایم خواب رفته اند، چای هل را سر می کشم، قند توی دهانم می ماسد. دستم می رود به سمت روسری ام، صافش می کنم، بلند می شود، بلند می شوم. از پله های کافی شاپ پایین می آییم. توی ماشین بوی آزار دهنده ای پیچیده است، شبیه بوی پلاستیک. باران میزند به شیشه و من زل زده ام به جاده ی صاف و یک دست مقابل. نگاهم می رود به درخت ها، به ماشین ها، به باران.
گاهی میبینم از مانتو مشتری یه نخ آویزونه ،نه میتونم بگم بردار و نه میتونم خودم بردارم.
انشاء الله هر چی خیره به پیش روتون بیاد