گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

گر توانی از فرامُش گشتگان یادی بکن!

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۱۳ ب.ظ

هوالمحبوب


گاهی نیاز دارم که بعضی از آدم‌ها رو از دایره توجهم خارج کنم، بهشون فکر نکنم، بود‌و‌نبودشون برام یکی باشه، بی‌محلی‌هاشون برام بی‌اهمیت باشه، اما اغلب مواقع ناموفقم، وقتی می‌خوام به اون آدم خاص فکر نکنم، بیشتر از همیشه پیگیرش می‌شم، بیشتر از همیشه میاد تو مرکز توجهم، مدام تو پیجش هستم، مدام عکس‌های پروفایلش رو چک می‌کنم، بیوش رو می‌خونم، ببینم هیچ ردی از من تو زندگیش هست یا نه، تو دنیای بلاگی هم رد کامنت‌هاشو تو وبلاگ‌های دیگه می‌گیرم. من آدم بی‌نهایت احساساتی هستم و اغلب از این احساسات به غلیان آمده، ضربه خوردم؛ اما هرگز نتونستم بی‌تفاوت آدم‌ها رو کنار بذارم. تا گند یه نفر برام در نیومده، نتونستم ازش دست بکشم. می‌دونم که خیلی شیوهء غلطی دارم اما بارها سعی کردم روش برقراری ارتباطم رو اصلاح کنم و هر بار نشده. البته اگر اغراق نکنم چند باری تونستم که جلوی این دل وامونده‌ام رو بگیرم و الکی قربون آدم‌ها نرم. جاهایی بوده که جلوی شروع مجدد یک رابطه رو گرفتم، چون برای خودم ارزش قائل بودم. اما جاهایی هم بوده که با کسی تو قهر بودم ولی باز هم روز تولدش یادم بوده که براش هدیه بگیرم، یادم بوده که جویای احوالش باشم.
شده که بی‌دلیل حذف بشم از یک رابطه ولی هیچ وقت یاد نگرفتم کسی رو بی‌دلیل حذف کنم، برای آدم‌ها، شعورشون، انتخاب‌شون احترام قائل بودم. اما خیلی‌ها نمی‌دونن که برای هر واکنشی که از خودشون نشون می‌دن باید یک دلیل قانع‌کننده داشته باشن. من نه دنبال تعریف الکی و بی‌پشتوانه بودم، نه تشنهء محبت الکی آدم‌ها، اما می‌گم آدم باید تکلیفش با خودش و روابطش روشن باشه. یا من از یکی خوشم میاد یا نه، یا دلیلم قانع کننده است یا نه، یا دچار سوتفاهم شدم یا نه، پس بشینم با طرف مقابل حرف بزم، حرف‌هاشو بشنوم، دلایلم رو بگم، شاید تونستیم همو از اشتباه در‌بیاریم، یا قانع می‌شیم یا به این نتیجه می‎رسیم که این دوستی تقش دراومده و باید تمومش کنیم. بی‌نتیجه رها کردن، روی خوش نشون ندادن، دچار سوتفاهم شدن و تلاش برای قانع نشدن رو درک نمی‌کنم. آدم‌ها حتی تو محکمه هم حق دفاع از خودشون رو دارن، اما زندگی که محکمه نیست، ماها که دشمن هم نیستیم؟ پس چرا حتی حق دفاع کردن رو هم از همدیگه دریغ می‌کنیم؟ چرا اونقدر با هم دیگه صادق نیستیم که بشینیم پای میز مذاکره؟ وقتی حالت با یه رابطه خوشه، وقتی یه دوستی داره تو  مسیر خوبی طی می‌شه، چرا یهو همه چیز تیر و تار می‌شه؟ اونم فقط برای یه طرف قضیه؟ خدایا چقدر من از این سکوت نفرت دارم، چقدر از حرف نزدن نفرت دارم، چقدر از کلاف سر در گم شدن نفرت دارم.
محض رضای خدا بگین چطور میشه یه نفر رو از دایره توجه خارج کرد؟ چطور میشه یه رابطه‌ای که کشش از دست در‌رفته رو به طور کلی رها کرد؟ با رابطه‌های نصفه نیمه‌تون چه می‌کنید؟ چطور می‌شه بی‌توقع زندکی کرد؟ چطور می‌شه اینقدر تو حال بد نموند و رها کرد؟


+هر شبی ماییم و تنهایی و زندان فراق/گر توانی از فرامُش گشتگان یادی بکن!(امیرخسرو دهلوی)

  • ۹۸/۰۱/۱۸
  • نسرین

از دغدغه هایم

نظرات  (۱۶)

تا حالا شده به خرس قطبی فکر کنی؟
یک دقیقه به خرس قطبی فکر نکن...
خب بعد یک دقیقه تونستی به خرس قطبی فکر نکنی؟ خب حدس میزنم عین یک دقیقه رو به خرس قطبی فکر کردی...
تنها راهش اینه تلاش نکنی فراموشش کنی.... بزار خودش فراموش شه.حتی بهش فکر کن و سعی کن نکته رابطه رو پیدا کنی برای خودت ارزش قائل شو همش همین اما خیلی سخته همین هم
پاسخ:
عزیزم:)
خیلی باید تلاش کنم که روش متمرکز بشم
واقعا گفتنش راحت تر از عملی کردنشه
صادقانه می گم نمیدونم واقعا، خودمم خیلی دلم میخواد بدونم جوابش رو ولی با پاراگراف های اولت احساس هم ذات پنداری می کنم (:
پاسخ:
خیلی بده این حال:(
امیدوارم بتونیم راهش رو پیدا کنیم هرچه زودتر
یک. باید بخوای که توجه نکنی
دو. توجه کردن به چیزها و افراد دیگر، چیز یا فرد اولیه را از دایرهٔ توجه خارج می‌کند.
سه. تنبیه و جریمه کردن خود هنگام توجه به چیز یا فرد مورد توجه
پاسخ:
نسرین خواستن رو میخوام واقعا
قبول داری که تو حرف ساده هستن اینا؟
با سه موافقم
همین طور با پاکسازی کردن به طور کلی:(
ممنونم 
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • چطور میشه اینقدر تو حال بد نموند؟!
    دنبال یه حال خوب، یه جای دیگه باید باشیم شاید!
    پاسخ:
    واقعا نمیدونم گاهی به سرم میزنه رها کنم و برم
    محو بشم از هستی:(
    خیلی حالم بده حوری خیلی
    می فرمان که جانا سخن از زبان ما می گویی .
    م هم بارها به این مشکل خوردم . چرا ناگاه آدم رو ترک می کنن . چرا هرگز نمی گن که واقعا مشکل ما چی بوده؟
    یعنی لایق اینطور بیرحمانه ترک شدن و بی محلی کردن و ندیده شدن بودیم؟
    دلیل این ایگنور کردن علنی چیه؟
    اینکه کسی رو نادیده بگیری .. چرا؟ مگر ما چه کار کردیم . حداقل به م بگو تا حلش کنیم یا اگر حل نشدنی باشه بفهمیم چه مشکلی داشتیم که باعث شده از دست بدیم ..
    خیلی دلم پره .. خیلی خیلی دلم پره
    پاسخ:
    لعنت به همه آدم‌های خودخواه تاریخ:|
    احتمالا آدم‌ها براشون تاریخ مصرف دارن
    وقتی به پایان خدمت رسانی می‌رسیم براشون تموم میشیم.
    عقلم به جایی قد نمی‌ده 
    قبلا شباهت این اخلاقمون رو فهمیده بودیم، منم عین توام، یه نوع حساسیت و زودرنجی که باید باهاش مقابله کنیم وگرنه فقط به ضرر خودمونه،چون خیلی برای کسی مهم نیست‌‌ :)
    میدونی اولین چیز اینه که توجه کنی ایا به همون اندازه که اون برای تو مهمه تو هم برای اون مهمی؟! بعد سعی کن کم‌کم از میزان توجهت کم کنی حتی شده با جایگزین پیدا کردن!
    روزهای اولش سخته، دردناکه ولی اینکه میگن" از دل برود هر آنکه از دیده برفت"خیلی وقت ها درسته؛ یه مدت که به خودت سخت‌گیری و خودت رو مجبور کنی سمتش نری بعدش بهتر میشی، کم‌کم میبینی اون ارزش و جایگاه و حتی حساسیت اولی رو برات از دست داده، بعد میتونی حتی حذفش کنی :)
    یادته بهم گفته بودی خودم رو مجبور کنم ،سمت اون کسی که بهت گفته بودم، نرم؟ من دیگه سمتش نرفتم، و الان چندماهه که نه تنها سمتش نمیرم بلکه اون حساسیت و ازار قبلی رو برام نداره، اهمیتش رو از دست داده برام دیگه :)

    +چیزهایی که ازارمون میدن رو باید حذف یا حل کنیم، حتی اگه این راه‌ها جواب نداد باید راه‌ کشف کنیم، ولی حتما باید انجامش بدیم!
    پاسخ:
    مشکل معمولا از جایی شروع میشه که فکر میکنی براش مهمی، یعنی خودش اینجوری وانمود میکنه، با حرفهاش، رفتارش، اما یهو همه چیز تغییر میکنه، شاید دقیقا جایی که دیگه بهت احتیاجی نداره. خیلی حس مزخرفیه فرشته. جایگزین پیدا کردن سخت تره چون بعضیا اصلا جایگزین ندارن،
    بیش‌تر بابت این ناراحتم که چرا آدم ها برام مهم میشن، چرا بلد نیستم مثل خیلی ها با غلطک از روی آدم‌ها رد بشم؟ چرا همیشه رابطه هامو میبارم؟
     نرفتم، پیگیر نشدم، اما یه جایی از دلم همیشه تیر میکشه فرشته میفهمی؟
    ممنونم حتما به حرفهات فکر میکنم، فعلا دلم می خواد فقط گریه کنم
    فک میکردم فقط من اینجوریم:|
    پاسخ:
    :(
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • نگو اینجوری
    اول باید منشا حال بد رو پیدا کرد! بعد یه فکری به حالش کرد. اصلا ببین ارزشش رو داره. ببین چی‌ها ارزش خراب کردن حالت رو دارن؟! و ببین اصلا چرا نباید سعی کنی که حالت خوب باشه.
    به قول خودت اینا توی حرف راحته! ولی اینم زندگی ما هست. کس دیگه‌ای فرمان رو نمی‌چرخونه. خودمون باید یه فکری به حالش بکنیم:-)
    پاسخ:
    منشا حال بد رو میدونم:(
    نداره، ولی من از بس خرم فکر می‌کنم داره:(
    نمیدونم شاید چون تسلیم شدن راحت تر از مقاومت کردنه
    من ترجیح میدم غرق بشم حوری. 
    واقعا دیگه از جنگیدن خسته شدم. 
    مگه میشه اینهمه رابطه نافرجام دوستی آخه؟
    لابد اشکال از خریت خودمه دیگه
    شوخی نداریم که
    مگه انسان‌ها دکمه روشن خاموش دارن که هر وقت بخوایم خاموششون کنیم و هر وقت خواستیم روشنشون کنیم؟ این ویژگی شما برعکس چیزی که فکر می‌کنید به نظرم یه ضعف نیست بلکه یه نقط قوته که شما دارید. وقتی که این رو ضعف ندونید، بودن اون فرد در افکارتون هم دیگه براتون آزاردهنده نیست. این یعنی هنوز نبض انسانیت در درونتون نمرده. 
    اما درباره اینکه اون آدم چی فکر می‌کنه و چرا چنین رفتاری داره به این راحتی‌ها نمی‌شه قضاوت کرد. شاید اون آدمم به دلایلی داره تلاش می‌کنه که شما رو فراموش کنه و نمی‌تونه. شاید این رفتارش از سر لطفه نه تنفر. شاید تنها راهی که برای حفاظت از دیگران به نظرش رسیده رو انجام داده. شاید از نگاه خودش داره فداکاری می‌کنه. شایدم یه آدم به شدت خودشیفته و خودبینه. اما اینکه کدومشون میتونه باشه فهمیدنش سخته. مگر اینکه کاملا اون آدم رو بشناسید.
    پاسخ:
    از این جهت که خودم رو با این ویژگی عذاب میدم یه ضعفه برام، از این که هیچ وقت نتونستم بدی رو با بدی جواب بدم، از این که نتونستم خط بزنم رو آدم‌ها بله آدم ضعیفی هستم، دنیا جای آدم‌های جاه طلب و خودخواهه جای کسایی که خودشون رو به همه ترجیح میدن، اینجا نباید برای دوستی پیش قدم بشی چون کسی که آخرش ضربه میخوره تویی.
    شما لطف دارین به من. 
    منظور این پست یک شخص به خصوص نبود بنابراین نمیتونم یک نظر قطعی بدم، اما هیچ کس برای فراموش کردن یه نفر چنین راه مسخره‌ای رو انتخاب نمیکنه، حتی اگر انتخاب کنه هم قابل توجیه نیست. چون همه روابط عشق و عاشقی نیستن که با رسیدن و نرسیدن تعریف بشن.
    خیلی از این آدمها هم جنس خودم هستن، پس فراموش کردن بی معنیه این وسط. 
    چیزی که به فکر من میرسه خودخواهی محضه. 
    همین
    بر اساس شناختم از آدم‌ها 
    نسرین جان با حرفت موافقم . تاریخ مصرفی هستیم ما . فرقی نداره که چقدر لطف در حقشون کنیم و یا چقد براشون رفیق باشیم ..
    باز به تو پیام نمیدن .. من چی بگم که جواب پیامم هم نمی دن و علنا ایگنور می کنن!!!
    نظرات پستت رو خوندم . سوالم از عزیزان اینه که اگر همه ما زخم خورده ایم پس کیه که داره زخم میزنه؟
    تلخش اینجاس که بهمون میگن کنه . در صورتی که ... کنه شیره جون میکشه ولی ما داریم از شیره جونمون بهشون میدیم!
    سوال من از همه نظر دهنده ها اینه که تاحالا شما شده این کارا رو کنین ؟ اگر نه و همه زخم خورده هستیم پس کیه که  داره این کارو می کنه؟
    پاسخ:
    من البته از روابط عاطفی حرف نزدم اینجا، یعنی بحثم رفاقت بود، حالا شاید روابط عاطفی هم جزوش باشه، اما شخصا اعتقادی بهش نداشتم اینجا. من فکر میکنم به هر کس اندازه لیاقتش باید خوبی کرد.
    خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
    منتظر جواب دوستان هستیم
    منظور من جفتش بود
    من خودم برای دوستانم گاهی خیلی حتی از خودمم گذشتم !
    خیلی کارهایی کردم که منتی نیست ولی حتی خواهر برادرشونم براشون نمی کردن!
    ولی خب سر تایم که شده و احساس کردن که دیگه اونطوری به درد نمی خوریم ... میزننمون کنار ..
    آدم دلش خیلی میگیره .
    و همونا رو بری پای حرفشون ... اونا هم مثل ما دارن ناله می کنن
    پاسخ:
    هی توام دل پری داری مثل من.
    بعد جالبش اینجاست که بشینی غصه بخوری هم میگن منت نذار، میخواستی انجام ندی:|
    آره .. به من گفتن ..
    گفتن ما خواستیم که انجام بدی؟ ما اصراری کردیم که انجام بدی؟
    خودت دادی !
    نگم بیشتر که دل معدن اسراره ...
    پاسخ:
    :(
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • منم یه دوستی دارم که مثل تو میگه لابد من یه مشکلی دارم که توی روابط دوستیم به مشکل میخورم. میدونی اون بهترین دوست منه. اونو از نزدیک میشناسم. مدت‌ها باهم بودیم. از نظر من که مشکل از دوست من نیست. فقط فکر میکنم آدم‌های احتمالا اشتباهی سر راهش اومدن. شاید هم یه حکمتی داشته. شاید تو رو خیلی نشناسم. ولی اون دوستم رو میشناسم میدونم مشکل از اون نیست. پس مطمئنا مشکل از تو نیست.
    من وقتی وارد دانشگاه شدم، فکر میکردم بهترین دوستانم رو توی مدرسه جا گذاشتم. غصه‌ای نداشتم. با خودم گفتم من نیومدم دنبال رفیق بازی. همین که با چند نفر سلام علیک داشته باشم برام کافیه. اون روز اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم، عزیزترین دوستانم بشن حلقه دوستانی که توی دانشگاه پیدا کردم. برای چیزی که از دست رفته و تو مقصرش نبودی غصه نخور:-)
    پاسخ:
    شاید تقصیر منه چون به آدم‌ها بیشتر از لیاقتشون بها میدم
    اجازه میدم هر جوری که دلشون میخواد باهام رفتار کنن
    بعد میشینم غصه میخورم
    در حالی که طرف اصلا حالیش نیست چیکار کرده باهام. 
    داره زندگیش رو میکنه. 
    دقیقا منم حالم شبیه تو بود 
    بهترین دوستام دوستای دانشگاهم هستن:)
    ممنونم از دلداری هات عزیزم
    امیدوارم که حالم بهتر بشه تا تو شرایط بهتری راجع به این مسئله حرف بزنیم
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • ان‌شاالله که حالت خوب و دلت آروم باشه مهربون:-)
    پاسخ:
    ان شالله
    ممنونم عزیزم :) 
    انگار مشکل رفع شده و من دیر رسیدم!
    پاسخ:
    مشکل نه حل نشده
    عه :(
    با خواندن کانالت فکر کردم مشکل همون دانش آموز بود ...
    پاسخ:
    نه مشکل یه آدم بزرگه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">