گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

برای تو می‌نویسم در این شب دل انگیز بهاری

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۲۹ ب.ظ

هوالمحبوب


هیچ وقت با کسی تعارف نکن، مخصوصا سر مسائل کاری، نهایت چیزی که در این تعارف‌ها عایدت می‌شود، جیب بی‌پول و اعصاب داغان است، برای پول کار کن نه برای وجدانت، در کار معرفت به خرج نده، اجازه نده کسی از معرفتت سواستفاده کند، با کسانی که دوبار بهت بی‌احترامی کرده‌اند، برای بار سوم وارد گفتگو نشو، تمام چیزهایی را که دیگران نقل می‌کنند باور نکن، آدم‌ها همیشه بخشی از واقعیت را به نفع خودشان تغییر می‌دهند، قبل از اینکه آدم‌ها با هجده چرخ از رویت رد شوند، روابط بیمارگونه‌ات را تمام کن، به هیچ انسانی بیش از شعورش بها نده، به دیگران احساس خود معشوق پنداری انتقال نده، دیگران اغلب جنبهء محبت صادقانه را ندارند، تصور می‌کنند تمام کسانی که جویای حالشان هستند، تمام کسانی که مشتاق دیدارشان هستند، تمام کسانی که برایشان هدیه می‌خرند، عاشق چشم و ابروی‌شان شده اند، امان از وقتی که سندرم خود معشوق پنداری در آدم‌های بی‌جنبه عود کند، فرقی نمی‌کند که زشت باشد یا زیبا، فرقی نمی‌کند که مجازی باشد یا حقیقی، فرقی نمی‌کند که تو دیده باشی‌اش یا نه، او تصور می‌کند توی عاقل و بالغ تمام زندگیت را رها کرده‌ای و برای جلب توجه او توهم‌های فانتزی می‌بافی.
هیچ وقت وارد روابط خصوصی‌دیگران نشو، حتی اگر طرف خودش دستت را بگیرد و تو را وارد روابط خصوصی‌اش بکند، همیشه با یک لبخند در یک گوشهء امن بایست و به دیگران که وسط رینگ بوکس در حال مبارزه هستند نگاه کن، لخت شدن و وسط معرکه پریدن همان و ضربه فنی شدن همان.
آدم‌ها اغلب بیمارند، شاید نوع بیماری‌شان با بقیه فرق داشته باشد، اما هر کس یک بیماری مخصوص به خود دارد. یکی تشنه محبت است، یکی تشنه صحبت با جنس مخالف است، دیگری عاشق و شیفته تنهایی، دیگری به دنبال مخ زنی، یکی خود عالم پندار است، یکی خود ذلیل پندار، یکی دچار عقده حقارت، دیگری دچار سندرم سیندرلا و تازگی‌ها تعداد خود معشوق پندارهایی که روی سیندرلاها را هم سفید کرده اند، مخصوصا در فضای بلاگستان به شدت رو به فزونی است.
با آدمها، تنها وقتی معاشرت کن که نیاز داری، توی هیچ رابطه‌ای غرق نشو، تا حد امکان کسی را دوست نداشته باش، برای کسی جز دایره امنت، هدیه نخر، کسی را بیشتر از خودت دوست نداشته باش، برای کسی وقت نذار مگر اینکه قبلا شایستگی‌اش را ثابت کرده باشد، خودت را مرکز جهان بدان، انسان‌ها را به دو دستهء خوب یا بد تقسیم نکن، آدمها را در حدی دوست بدار که وقتی قرار شد دوست‌شان نداشته باشی، هر شب عزا نگیری. حواست باشد که زمانت را، برای چه کسی صرف می‌کنی، حواست به دقیقه‌ها، به ساعت‌ها، به لحظه‌ها باشد، برای هر کس که دورت خط کشید، یک به جهنم حواله کن و لبخند بزن، برای کسی که دوستت نداشت، زمانی که دوستش داشتی، یک به درک حواله کن و دوباره لبخند بزن، برای تمام آنهایی که قدرت را ندانستند، برای همهء کسانی که سعی کردی بفهمندت ولی آنها فقط خندیدند، دست تکان بده و بعد توی قلبت اعدام‌شان کن. یک اشتباه را دوبار تکرار نکن، به خانواده‌ات بیشتر بگو که دوست‌شان داری، برای دوستان جانی دعا کن، گاهی با خدا آشتی کن تا فکر نکند رابطه‌ات را به طور کلی کات کرده‌ای. گاهی برایش هدیه بخر، گاهی با یک تماس بی‌پاسخ خوشحالش کن، گاهی با یک شاخه گل غافلگیرش کن، گاهی ببوسش، گاهی بغلش کن، بگذار فکر کند هنوز راه برگشت دارد، بگذار فکر کند هنوز هم تمام قلبت در تسخیر اوست، شاید نظرش راجع به تو تغییر کرد، شاید برگشت و گفت که من هم دوستت دارم، همیشه مهربان باش، حتی وقتی دود از کله‌ات بیرون می‌زند، گاهی آندیا را، ماریا، را، ثنا را، بغل کن، بگو که چقدر دوست‌شان داری، بگو که چقدر خوشحالی که هر وقت در حال انفجاری به دادت می‌رسند، بگو که چقدر خوشبختی که معلم‌شان هستی، به ماریا بگو که چای‌های نطلبیده‌اش چقدر حالت را خوب می‌کند، گاهی بگذار السا تمام اتاقت را به گند بکشد ولی بخندد، بگذار ایلیا پدر گوشی‌ات را در بیاورد، بگذار مامان برایت کلی غیبت کند، بگذار حرف بزند تا آرام شود، گاهی بی‌بهانه مهربان باش، گاهی خودت را بغل کن، بگو که چقدر دلت برای خودت تنگ شده بود، گاهی به جای آدم‌های رفته، سراغ خودت را بگیر، غصهء خودت را بخور، گاهی هوای دلت را تازه کن. گاهی رها کن، آدم‌ها را تا رها شوی. دوستت دارم بیشتر از آنچه که فکرش را کنی.


+دوستی که مدام داری دیسلایک می‌کنی ، خواستم بگم، باشه، دیده شدی:) 


  • ۹۸/۰۱/۲۱
  • نسرین

از دغدغه هایم

نظرات  (۱۲)

با همش موافقم
پاسخ:
:)
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • گاهی رها کنیم تا رها شویم:-)
    پاسخ:
    دقیقا
    یعنی یه جوری داری به خودت میگی انگار قشنگ واستادی روبه روم داری اینا رو به من میگی :)) به خودم میگیرم حرفاتو و میگم چشممممم خانوم معلم عزیزم :)) 
    پاسخ:
    عه پس توام زخم خورده ای از خودت:)
    قربانت عزیزم
    چشمت بی بلا
  • فاطمه سادات داوری
  • سایت شما دنبال شد اگر شما هم تمایل دارید سایت من رو دنبال کنید باتشکر:))))
    چه عرض کنم ..
    گاهی وقت ها آدم بدون اینکه این کارا رو کنه .. می ره یه گوشه می شینه و به هیییچی فکر نمی کنه .. هیچ کس ..
    پاسخ:
    من دارم تلاش میکنم منفعل نباشم دیگه.
    بزنم داغون کنم هر چی که حالمو بد میکنه
    چقدرررر خشن طور بود این متن:)) اعصاب مصاب یوخدوها:))
    آقا من اعتراض دارم چرا تو بغل کردن بین پسرا و دخترا فرق میزارین پسر بچه اه دل ندارن عایا:))
    پاسخ:
    دیگه اعصاب نذاشتن برام آقای مهندس :)
    آقا من دوست دارم بغل شون کنم ولی خب یکم بزرگ شدن
    به بچه ها هم مدام می‌گن که برخورد فیزیکی با معلم‌هاتون نداشته باشین. هرچند من خیلی قبول ندارم اینو.
    من واقعا از ته دل تک تک شون رو دوست دارم.
    ولی خب مثلا  یه عطا داریم تو کلاس که کلا دوست نداره برخورد فیزیکی داشته باشه با معلمش.
    حس می‌کنه بزرگ شده و مثلا نا محرمه:)
    بالاخره یکم دست و پای معلم بسته است سر این قضیه :)


    منم این روزها دلم میخواد رها بشم، از همه چیز، از همه کس،از همه جا...
    پاسخ:
    مخصوصا از درگیر آدم‌ها شدن 
    حرفای تو متن بدجور به گوش و دلم نشست...
    خیلییی خوب بود جدا
    مرسی
    پاسخ:
    نمیدونم چی بگم
    بگم خدا رو شکر 
    یا بگم خیلی متاسفم
    به هر حال امیدوارم حال دلتون خوب باشه

    مشخصه دل پُری دارید ...
    البت یه اشاره ای به مسائلی تو فضای وبلاگی کردید ... که فکر نمی کردم وجود داشته باشن ...
    o_O
    پاسخ:
    بله درسته
    فضای بلاگستان هم مثل هر محیط دیگه‌ای یه بستر برای شکل گیری روابط بین آدم‌هاست، این ماییم که خوب یا بد بودن رو انتخاب میکنیم. 
    الان به نظرم بخش هایی از حرف هاتون سخت گیرانه است اما میدونم که یه روزی ممکنه اینقدر بدی ببینم از آدمای اطرافم که حتی از شما هم سخت گیر تر بشم نسبت به اطرافیانم.همونطور مه نسبت به ده سال پیش خودم سخت گیرتر و محتاطتر شده ام...
    پاسخ:
    دقیقا خیلی از حال بدی‌هایی که توش گیر کردم نتیجه سخت نگرفتن هام بود نتیجه راحت ارتباط گرفتن هام بود. 
  • قاسم صفایی نژاد
  • چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید 
    پاسخ:
    دقیقا دارم تلاش می‌کنم جور دیگه ببینم
    خیلی خوبه اینطوری فکر کردن و رفتار کردن
    اما سخته اینطوری فکر کردن و رفتار کردن!
    ما یه بخش های وجودی ناخودآگاهی داریم که بعضی وقت ها احساساتی میشه و وا میده همه اون نظم و مرزبندی ها رو!
    ولی چشم، سعی می کنیم رعایت کنیم :)

    + پیرو پاسخ به کامنت قبلی؛ خواهش میکنم، اینجا انقدر خوندنی و واژه ها جذاب هستن که نمیشه ازشون گذشت و بی جواب گذاشت پست ها رو :)
    پاسخ:
    سخته، منم بیشتر شعار دادم تا عمل کنم، الان که دوباره پست رو مرور کردم دیدم چند تایی از این کارها رو نتونستم انجام بدم و دوباره ضربه خوردم.

    🙏🙏🙏🌹🌹🌹🙏🙏🙏

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">