گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

سونای

دوشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۶ ب.ظ


هوالمحبوب

وقتی گفته می‌شه که ایرانی‌ها قبل از حضور اعراب، ملت شادی بودن و اغلب روزهای سال به جشن و پای‌کوبی مشغول بودند و در هر ماه از فصل‌های مختلف سال، یک جشن بزرگ برپا می‌کردند، حس عجیبی بهم دست می‌ده. حس اینکه از وقتی که اعراب ایران رو به تصرف خودشون درآوردن، ملت غمگینی شدیم که بیشتر هم و غمّ‌مون، برپایی آیین سوگواریه. آیا جشنی به یاد دارید که در اون کارناوال شادی راه بندازیم و همون‌قدر که در عاشورای حسینی به طور دسته‌جمعی و در عین زیبایی عزاداری می‌کنیم، در کنار هم شادی کنیم؟ من که چیزی به ذهنم نمی‌رسه. ما همون سنت نوروز رو هم به مسخره‌ترین شکل ممکن برگزار می‌کنیم و چهارشنبه سوری‌هامون بیشتر شبیه میدون جنگه تا کارناوال شادی.

قصدم از نوشتن این پست غر زدن و گلگی و بحث ضد دین نیست. چرا که اسلامی که من شخصا شناختم، دینی هست که مردم رو به شادی ترغیب می‌کنه و خنده رو به گریه ارجحیت می‌ده. نمی‌دونم گره کور این روزگار سراسر غم و ماتم ما کی حاصل شده ولی هیچ دل خوشی از این‌همه بزرگداشت مراسم عزا ندارم.
القصه یه مطلب جالبی رو امروز تو یه مقاله خوندم و خیلی خوشم اومد گفتم با شما هم به اشتراک بذارم. ما در فرهنگ آذربایجان یک روزی داریم به نام «سونای». در آخرین روز تابستان که ساعت به تعادل رسیدن روز و شب هست (روز و شب برابر می‌شن)، مردم ترک جشنی رو برپا می‌کردن به نام سونای.
سونای همون طور که از اسمش برمیاد، ربط مستقیمی به ماه داره. (سون+ آی) یعنی آخرین ماه، واپسین ماه.
معمولا اغلب افسانه‌ها و اسطوره‌های آذربایجان و کلا تورک‌ها، به ماه مربوط می‌شه. ماه تو اسامی ماه‌ها، عیدها، رسم و رسوم و نام‌گذاری روزهای هفته کاملا رسوخ کرده و زیبایی افسانه‌ای به ماه داده.
سونای شبیه که بهش اعتدال پاییزی گفته می‌شه و در این شب ماه کامل می‌شه. این روز، در آذربایجان و بین ملت‌های تورک، به روز عشاق معروف بوده. شاید دلیل این نام‌گذاری این باشه که در این شب، ماه و خورشید، در یک زاویۀ صد و هشتاد درجه، قرار می‌گیرن و موقع غروب دقیقا رو به روی هم می‌ایستند، این دیدار خیلی سریع اتفاق میوفته و خیلی طولانی نیست، اما چون این دیدار کوتاه، ازلی و ابدی هست، تشبیهش کردن به دیدار عشاق واقعی.
در کنار این مسئله می‌خوام به یکی از داستان‌های عاشقانۀ فولکلور آذربایجان هم اشاره کنم که پارسال در چالش زبان مادری برای وبلاگ آقاگل اجراش کردم، داستان اصلی و کرم، که در نهایت عشق، کنار هم جان خودشون رو از دست می‌دن و به وصال ابدی می‌رسن. این داستان توی فرهنگ‌های خیلی از کشورها ریشه داره و با یک سری تغییرات جزئی در کشور آذربایجان، ترکیه، ارمنستان و ... رواج داره. جالب‌ترین بخش این داستان اینه که مزار این دو عاشق صادق، توی یه محلۀ قدیمی در شهر تبریز واقع شده، محلۀ قراملک تبریز. چند تا هم عکس از مزار‌شون به دستم رسیده که یکی از دوستام گرفته که براتون به اشتراک میذارم.


تصویر یک، تصویر دو، تصویر سه

  • ۹۸/۰۷/۰۱
  • نسرین

از دغدغه هایم

نظرات  (۲۱)

  • زهرا طلائی
  • چقدر قشنگ و ظریف

    پاسخ:
    :)

    من چرا این رو نخونده بودم؟ الان خوندم و چقدر جذاب بود، فقط این ماجرا واقعیه؟

     

    + اون عکس حضرت عباسی که زدن رو اول فکر کردم عکس کرمه بعد زوم کردم متوجه شدم اشتباه کردم :دی

    پاسخ:
    چون ساعت 8 و ربع پست شده و تو نیم ساعت بعد دیدی:)
    خب به نظرم اگه واقعی نبود مزاری براش تعبیه نمی‌شد. 
    البته این احتمال هم هست که مقبره حالت نمادین داشته باشه. 
    ولی در کل این عشقه واقعیه، شاید شاخ و برگ بهش دادن تو داستان. 

    وای از دست تو:)) 
    چهارشنبه سوری‌هامون بیشتر شبیه میدون جنگه تا کارناوال شادی.

    این بی فرهنگی ما رو نشون میده تا نداشتن ایام شادی 

    سون یعنی ماه? یا آی? 

    چه جالب من فکر می کردم هر زمانی که ماه شب چهارده بخواد طلوع کنه همزمان میشه با غروب آفتاب 

    نمی دونستم فقط اون شب هست 

     

     

     

    ها یه چیزیم بگم 

    طولانی ترین شب سال همین شبه، باور کن 

    پاسخ:
    ما ملت بی‌فرهنگی نبودیم و نیستیم، متاسفانه یه چیزایی بهمون دیکته می‌شه که اصلا ربطی به ما و هویت ایرانی مون نداره.
    سون یعنی آخر، آی یعنی ماه


    چه خبره مگه امشب؟

    به خدا که ما شادی کردن یادمون رفته. شادیهامون لحظه ای و غم هامون موندگار شدن.

    پاسخ:
    یه جوری از بدو تولد غم تو روح‌مون تزریق کردن!
  • حامد سپهر
  • سونای! چه اسم جالبی، تا حالا نشنیده بودم

    این نوشته های رو دیوار از اول بوده یا توریست ها و بازدید کننده ها زحمتش رو کشیدن؟

    پاسخ:
    متاسفانه کار توریست‌های نا‌محترمه!
  • میرزا مهدی
  • سلام

    کاش بتونیم یه گروه بشیم یه پویشی راه بندازیم هرکسی تو شهر و دیار خودش، حتی شده با دوربین موبایل از یه سری بناهای اینچنینی عکس بگیریم و ماجراهایی که داشته رو ثبت کنیم و به اشتراک بذاریم و  یک مجموعه ایجاد کنیم ... بعد بریم پُز بدیم بیانی ها از این کارا هم بلدن.... 

    نظرت؟

    پاسخ:
    سلام

    نظرم به نظر شما خیلی نزدیکه
    من هستم

    ماجرای «تورک» نوشتن ترک مثل ماجرای «کورد» نوشتن کرده؟ آخه بهانه اونا رسم‌الخط کردیشونه که مصوت‌های کوتاه رو هم مثل بلند می‌نویسند که باز وارد کردن اون رسم‌الخط به فارسی جایز نیست. اما این تورک برام سوال شده.

    پاسخ:
    تورک یه کلمۀ تورکیه، و توی تورکی ما او تلفظش می‌کنیم نه اُ 
    بنابراین این جوری نوشته می‌شه.
    در دنیایی که حتی اسم شهرها و کشورها هم ترجمه می‌شه، وفادار بودن به رسم الخط ترکی و کردی فکر نمیکنم چیز عجیبی باشه.
  • حمید آبان
  • سلام

    این که ما ملت غم زده و افسرده ای هستیم، مایه تاسفه، و قطعا ریشه در تاریخ و هجوم بیگانه ها و حتی پادشاهان و حاکمان ظالم داره...

    دلیل اینکه ایام سوگواری امام حسین به بهترین شکل برگزار میشه، اما آیین های قشنگی مثل نوروز و چهارشنبه سوری و ... بهش پرداخته نمیشه و اغلب دچار انحراف شده، برمیگرده به رویکرد حاکمیت که اصلا دوست نداره این آیین ها زنده بمونن و به صورت اصیل برگزار بشن، تا الان هم به همت خود مردم این آیین ها پابرجا موندن.

    داستان اصلی و کرم هم به وقت کودکی مادرم برامون نقل میکرد :) چند وقت پیش کلیپی تو اینستاگرام دیدم که موزیک و شعر ساری گلین رو ترک زبان های اقصی نقاط جهان اجرا میکردن، و گستره خیلی وسیع جغرافیایی این زبان رو نشون میداد، که لینکش رو براتون میذارم:

    https://www.bestshow.co/video/v/&c=1908dI8UN

    پاسخ:
    سلام

    بله دقیقا همینه، دوست دارم مردم همیشه توی غم و غصه فرو برن، چون شادی باعث بیداریه!
    ممنونم بله دارم این کلیپ رو توی گوشیم:)

    موضوع اینه که این رسم‌الخط اساسا ترکی نیست که حتی اگر هم بود در کانتست و زمینه خودش قابل استفاده بود نه در زمینه‌ای که کل واژگان و دستورزبان به کار رفته فارسی باشه بعد یه اسم که در فارسی کاملا شناخته شده و پرکاربرد بوده با تلفظ محلی نوشته بشه. که اگه این‌طوری باشه شهرهای دیگه هم باید خورموأ، کِرمون، مِشَد، زنگان، گزوین و... باشند. اون اسم‌هایی هم که می‌بینید ترجمه میشه اسماییه که در تاریخچه زبان فارسی سابقه و معادلی براش نیست نه کلمه مکرری مثل ترکی.

    چنین استدلالی از شما که ادبیات تدریس می‌کنید خیلی عجیبه.

    پاسخ:
    من واقعا درک نمی‌کنم، ایراد کار کجاست، تورک یک کلمۀ اصیل و کاملا منطق با دستور زبان ترکیه. شما وقتی می‌خوایین یک کلمه رو در یک زبان بیگانه به کار ببرین ساختارش رو با زبان مبدا هماهنگ می‌کنین یا اصالت اون واژه رو حفظ می‌کنین؟
    اینکه زبان فارسی سه تا مصوت کمتر از زبان تورکی داره، مشکل من نیست:)
    بعدم ترکی هم می‌نویسم تورکی هم می‌نویسم، هیچ اصراری هم روی خط الرسم تورکی ندارم. 
    در این هم که رسم الخط فعلی زبان فارسی، برگرفته  از عربیه که حرفی ندارم، وگرنه خط اصلی فارسی همون میخی و پهلوی و اوستایی هست که الان منسوخ شده :)

    اگه همین‌طور دیمی نوشتید که هیچی. من فک کردم چون دستی در ادبیات دارید شاید از چیزی آگاهید که من نیستم و خواستم چیزی یاد بگیرم. 

    اما خارج از این بحثا خیلی برام جالبه که یکی با زبان فارسی، زبان فارسی رو تحقیر کنه. 

    در ضمن الان که نظر خودم رو خوندم دیدم اون کلمه «کانتکست» داره چشمک می‌زنه. دیدم شما بهش اشاره نکردی، گفتم خودم بگم که همون اشتباهی رو کردم که داشتم نقدش می‌کردم.

    پاسخ:
    آگاهی من در همین حدی بود که عرض کردم، این تفاوت دیدگاه به تفاوت تعداد مصوت های دو خط فارسی و ترکی بر میگرده.
    ما هم چون اصرار داریم اصالت کلمه حفظ بشه به شکل تورکی می‌نویسم.
    شرمنده که نتونستم چیزی بر آگاهی‌هاتون اضافه کنم.
    میدونید مشکل کجاست؟ 
    اینکه ما(کسانی که زبان مادری مون فارسی نیست) اگر روی زبان و قومیت مون اصراری کنیم فورا بهمون برچسب پان ترک و پان کرد و غیره زده می‌شه.
    اما شما به راحتی می‌تونید توی لفافه حتی توهین کنید زیر پوستی.
    من اصراری روی رسم‌الخط ترکی نداشتم و ندارم، به خاطر فرار از همین بحث‌های فرسایشی.
    بحث رسم الخط رو خودتون شروع کردین، منم اشاره کردم که رسم الخط فعلی فارسی، برگرفته از عربیه.
    مصوت کمتر داشتن هم فکر نمی‌کنم نشانۀ تحقیر یک زبان باشه. بیشتر یک ویژگی زبانیه.

    در موردش می‌دونستم ولی اینقدر با اطلاعات دقیق نه . جالب بود

    اینکه ما مردمان شادی بودیم و بعد حمله اعراب چی شدیم و مراسم عزاداری عاشورا شاداب تر از مراسمات نوروز ماست جای بحث داره

    اگر ما چهارشنبه سوری ترقه میزنیم مشکل ماست . در گذشته فرهنگ جشن چهارشنبه آخر سال این نبوده و بلعکس مراسم عاشورا یک مراسم غمه و اگر ما شاد اجراش میکنیم باز یه مساله دیگست .

     

    پاسخ:
    خواهش می‌کنم.
    به نظرم فقط مشکل ما نیست، مشکل حکومت و دولت هم هست

    کی چه چیزیو دیکته کرده? فی المثل همین چهلرشنبه سوری? 

     

     

    اونایی که خونه هستند یک ساعت بیشتر میخوابن 

    اونایی که بیرونن یک ساعت بیشتر کار می کنن :| 

    پاسخ:
    حکومت، سیاست، دولت و ....


    آهان از اون لحاظ:)

    یه فاز جدیدی هم که ایجاد شده تا به یکی می‌گی بالاچشمت ابروئه میگه شما حقوق ما  اقلیت‌ها رو نادیده میگیرید. 

    درضمن زبان اول بنده هم فارسی نیست. این تفکیک «ما» و «شما» اولین نشونه برای پان-هرچی بودنه. بنده مرزی بین خودم و شما نمی‌بینم ولی شما گویا می‌بینی.

    مسئله بعد اینه که بنده هیچ توهینی حتی در لفافه هم نکردم. مگر اینکه شما کوچکترین پرسش و نقدی رو توهین بدونید.

    حرف من خیلی ساده است. نمی‌دونم این فرافکنی‌تون برای چیه. من نمی‌گم شما حق ندارید ترکی حرف بزنید یا بنویسید. اگه خیلی دوست دارید اصیل باشید کلا ترکی بنویسید. شما یا ترکی قراره بنویسید یا فارسی. نمیشه با زبان و قواعد فارسی بنویسید و وسطش یهو یاد اصالتتون بیفتید.

     

    در آخر بنده به شما و نوشته‌هاتون علاقه دارم و برای همین هنوزم دنبالتون می‌کنم. اگه مشکلی رو حس می‌کنم و می‌گم (که شاید حسم هم اشتباه باشه) با هدف تحقیر یا توهین نیست یا اینکه تظاهر کنم من خیلی می‌دونم و بقیه جاهل هستند. به چشم یه نگاه دوستانه بهش نگاه کنید. دوستان قرار نیست همیشه قربون دست و پای بلوری هم برند. امیدوارم رفع سوءتفاهم شده باشه.

    پاسخ:
    ما اقلیت نیستیم :)
    کاش واقعا مرزبندی وجود نداشت، کاش این تفکر، تفکر غالب این مردم بود تا ما این‌همه دچار تنش نبودیم.
    من نمی‌خوام بحث اون روز رو ادامه بدم، ولی واقعا این بحث رسم‌الخط یا تداخل واژگانی، تنها مربوط به همین یه کلمه نمی‌شه.
    کلمات ترکی زیادی هستن که به شکل ترکی توی زبان فارسی رسوخ کردن و خیلی ازشون استفاده می‌شه. نمی‌دونم چرا فقط روی همین یه کلمۀ تورک حساسیت وجود داره . در حالی که خیلی از کلمات ترکی دیگه هم، با همون مصوت‌های زبانی در فارسی نوشته می‌شن و شاید هیچ کس مطلع هم نباشه که این کلمه ترکیه.


    من جزو اون دسته از آدم ها نیستم که توقع داشته باشم دوستام فقط به‌به چه‌چه کنن از نوشته هام، اتفاقا از نقد خوب هم استقبال می‌کنم، مث دفعۀ قبلی که یکی از دوستان به ترک بودن و آذری بودن اشاره کرده بود و من برای پیدا کردن دلایل قابل قبول چند تا کتاب رو مجدد مرور کردم تا ببینم استدلالم درسته یا خیر. خلاصه که منم از نقد دوستانه و بدون غرض ورزی استقبال می‌کنم، همیشه هم از دیدن نظرات شما، خوشحال می‌شم. چه تعریف باشه، چه انتقاد :)
  • ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
  • به نظر بنده اینا ربطی به حکومت یا دولت نداره..ماشادی کردن بلد نیستیم

    مگه ایام عزاداری رو حکومت یادمون میده؟

    مسئولین این مراسمات باید دست به کار شن..اصلا ما خودمون باید یه تکونی به خودمون بدیم.باور کن به هیچکسی ربطی نداره..عید غدیر رفته بودیم جشن خیابانی،نصف مراسم از شروعش شبیه عزاداری بود بعد شد جشن

    ازماست که برماست

    ماباید یه کاری کنیم که عید غدیر ونیمه شعبان و...صداش گوش دنیارو کر کنه

    ولی فقط خوابیدن بلدیم....

    پاسخ:
    اتفاقا این حکومت و دولته که داره همه چیز رو هدایت می‌کنه. اگر پای دولت در میان نبود، یه نوحه خوان معمولی، اسلحه با خودش حمل نمی‌کرد. این چیزها به شدت توی کشور ما سیاست زده است.

    منظور من جشن‌های مذهبی نبود، چون اینجا پای اعتقاد وسطه، منظورم جشن‌های ملی و ایرانی بود که هر کسی با هر اعتقاد و دینی بتونه توش شرکت کنه و شاد باشه.
    نوحه خون‌ها و مداح‌های ما اعتقاد دارن حتی روز تولد معصومین هم ما باید گریه کنیم!
  • احسان ‍‍
  • جالب بود و زیبا.

    با نظر میرزا هم موافقم... و هستم.

    پاسخ:
    ممنونم
    چه خوب امیدوارم بقیه دوستان هم استقبال کنن
  • بانوچـه ⠀
  • من همیشه برام سواله که وقتی می‌گیم ماه و خورشید دو معشوقند و فلان. کدوم مذکره و کدوم مونث؟ به جفتشون نمیاد که مذکر باشن.

     

    خیلی از مردم ما متاسفانه نه فرهنگ شادی رو دارن و نه فرهنگ سوگواری.

    اونایی که وقت عزا جامه می‌دَرَن! قمه می‌زنن، موهاشونو شونه نمی‌کنن، حموم نمی‌رن، خونه رو جارو نمی‌کنن و...

    یا اونایی که توی جشن‌هایی مثل عروسی و چهارشنبه‌سوری و... تا یه بلایی سر خودشون و بقیه ندارن ول‌کن نیستن.

     

    پاسخ:
    به نظرم ماه مذاکره و خورشید مونث.


    دقیقا، بعضیا خدای درآوردن شور همه چیز هستن، ربطی هم نداره که مراسم شادیه یا عزاداری

    کلا اهل افراط و تفریط هستیم.

    پاسخ:
    متاسفانه

    سلام

    امشب اتفاقی وبلاگتان را پیدا کردم. 

    من 3 الی 4 سال تبریز بوده ام و چند نفر از بهترین دوستان کل زندگی ام را در همین چند سال در تبریز پیدا کرده ام. 

    گفتگوی شما و بهنام برایم بسیار جالب بود، و در ارتباط با آن چند نکته به ذهنم رسید که به قصد گفتگو (و نه تذکر یا حتی توصیه) خدمتتان عرض می کنم: 

    1. هر زبانی واژه های بیگانه را به قواعد آوایی خودش تبدیل می کند، و این کار آگاهانه صورت می گیرد. مثال: تقریباً تمامی واژه های علوم پایه یا علوم اجتماعی که در زبان فارسی به -سیون ختم می شوند (مانند امولوسیون، واکسیناسیون، فراکسیون، اکسیون و ...) از زبان فرانسوی آمده اند. در فرانسوی نون آخر این واژه ها اساساً تلفظ نمی شود، بلکه آنها در انتهای کلمه صدایی تو دماغی (غنّه) دارند، که هیچ شباهتی به صدای حرف نون ندارد. اما چون در فارسی این صدا وجود ندارد، ما آن را به راحتی نون تلفظ می کنیم. از طرفی فرانسوی ها هم واژه ی «بازار» ما را «بَزَر» تلفظ می کنند، چون آنها اساساً نمی توانند صدای آ در زبان فارسی را ادا کنند. نه اینکه حنجره شان مشکل دارد، نه؛ اما این صدا در سیستم آوایی کلامشان تعریف نشده است. یا آنچه که ما «پاریس» می گوییم، خودشان «پَغی» می گویند؛ یا به تهران ما می گویند «تِ اِغان» (این نون آخر هم تودماغی است، که من مجبورم با همان نون نشانش دهم. ضمناَ غ هم تقریباً معادل آن آوایی است که فرانسوی ها با ادای حرف «ر» تولید می کنند.)

    این ها همه را گفتم که بگویم حق با شما است: شما صدای «او»یی دارید که در سیستم آوایی زبان فارسی جایی ندارد. ما «او»ی اوشاخلار را در فارسی داریم، اما «او»ی تورک را نداریم. منتها مشکل تازه ای که ایجاد می شود این است که شما با همین نگارش فعلی «تورک» در زبان فارسی باز هم موفق نمی شوید آن صدا را به ما نشان دهید، و من فارسی خوان این «او» را مانند «او»ی اوشاخلار تلفظ می کنم، که باز هم مقصود به دست نمی آید. اینجا من با بهنام موافقم که واژه در زبان مقصد به قواعد آوایی موجود در این زبان تن می دهد. زبان فارسی در زمان مولانا و حافظ هم ترک را این گونه تلفظ می کند:

    - ای بسا هندو و ترک همزبان

    - اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

    البته این را هم اضافه کنم که فارسی رسمی این «او»ی موجود در تورکِ ترکی را ندارد، اما در لهجه های محلی فارس زبانان این صدا هر چند معادل نوشتاری ندارد، اما موجود است. من حداقل بر زبان اهالی سه منطقه فارس زبان این صدا را شنیده ام: گرگان، شاهرود و حوالی اصفهان. 

     

    پاسخ:
    چقدر خوب بود این کامنت.
    بله کاملا موافقم. 
    احتمالا منشا اختلاف من و بهنام سر تلفظ همین او بود. 
    مرسی از این که گذری کامنت دادین. 

    2. حق با شما است: رسم الخط فارسی امروز برگرفته از عربی است. فرهنگ های مهاجم و وارداتی همواره تاثیر خود را بر سرزمین های تحت سلطه شان گذاشته اند. به نظر می رسد هرگاه کمی از این سده های اخیر که ملی گرایی و خودبزرگ بینی ملی (ناسیونالیسم افراطی) دور شویم، این آمیختگی فرهنگی چیز بد و الزاماً خجالت آوری هم محسوب نمی شده است. اگر امروزه توانایی نوشتن یک مقاله به انگلیسی یا آلمانی برای نویسنده اش یک امتیاز محسوب می شود، چند صد سال پیش زبان عربی در جایگاه این زبان ها بوده است. البته سایه ی این رسم الخط اتفاقاً بر سر زبان ترکی هم افتاده است، چرا که قبل از تغییر رسم الخط زبان ترکی در ترکیه (اگر اشتباه نکنم در دوره ی مصطفی کمال - آتاترک) که آن هم اقتباس شده از رسم الخط لاتین است و مختص زبان ترکی نیست، آثار مکتوب زبان ترکی هم به رسم الخط عربی است. تا جایی که من می دانم زبان ترکی در همین دوره ی مورد بحث برای زبان فارسی، رسم الخطی مستقل از عربی یا لاتین نداشته است. اگر هم چنین رسم الخط مستقلی وجود داشته، مانند پهلوی ساسانی و ... منسوخ شده بوده، و مربوط به زمان های قدیم بوده است. 

    3. کلی حرف دیگر که شاید وقتی دیگر با هم در میان بگذاریم.

    از شما و بهنام سپاسگزارم که این گفتگو را پیش کشیدید.

     

    پاسخ:
    دقیقا همین‌طوره.
    منم از شما ممنونم بابت این بحث شیرین و مفید. 

    ممنون از نظر لطف شما.

    ضمن اینکه خواهشی از شما دارم؛ لطفاً این بخش از نظر بنده را تصحیح کنید: 

    ... به نظر می رسد هرگاه کمی از این سده های اخیر که ملی گرایی و خودبزرگ بینی ملی (ناسیونالیسم افراطی) ظهور کرده اند، دور شویم، ...

    پاسخ:
    خواهش می‌کنم.
    متاسفانه امکان ادیت پیاما برای من وجود نداره. 
    یعنی بیان این امکان رو نداره

    عجب، نمی دانستم.

    بسیار خوب، باز هم از لطف شما ممنونم.

    پاسخ:
    خواهش می‌کنم. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">