گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

از ابتدایی به دبیرستان

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۱۷ ب.ظ
هوالمحبوب

اون روزایی که از کلاس میومدم بیرون و دود از کله‌ام بلند می‌شد، اون روزایی که تو دفتر به همکارام می‌گفتم دارم ناامید می‌شم، اون روزایی که فکر می‌کردم دارم میخ آهنین بر سنگ می‌کوبم، داشتم اشتباه می‌کردم.
امسال که دبیر دبیرستان خودمون شدم، امسال که شاگردای سه سال گذشته‌ام دوباره تو کلاس خودم هستن، میبینم چه بچه‌هایی تربیت کردم. بچه‌هایی که تو ششم این درس‌های سنگین رو با مکافات باهاشون کار کرده بودم، حالا تو پایه‌های هفتم، هشتم و نهم، نشستن و من از دیدن‌شون کیف می‌کنم. درسته که دبیرستان خیلی سخت‌تر از ابتدایی هست، درسته که ساعت‌های درسی طولانیه و زنگ‌های تفریح کوتاه، اما من از این تجربۀ جدید خوشحالم. خوشحالم که به جای من بچه‌های کلاسم دارن درس رو پیش می‌برن. از این‌همه تلاش و انگیزه واقعا خوشحالم. نمی‌دونم چرا به هشتمی‌های امسال عشق عجیبی دارم، از کلاس پنجم شاگردم بودن، پارسال ازشون دور بودم ولی ساعت‌های بی‌کاری گهگاه بهشون سر می‌زدم. یه رابطۀ دوستانه با هم داریم که این کار معلمی رو برام راحت‌تر می‌کنه. بیشتر ساعت کلاس به شوخی و شعر خوندن می‌گذره. درسته که کارم سنگین‌تر شده و اداره کردن هم زمان چهار تا پایۀ تحصیلی مکافات داره ولی از این چالش خوشم میاد. از مطالعه و فشرده درس خوندن خوشم میاد. باعث می‌شه کمتر وقت تلف کنم. امروز به جرات می‌تونم بگم حتی یک ساعت هم وقت تلف نکردم و مدام مشغول کار بودم. امیدوارم ته این سختی به شیرینی برسه. 
دوست ندارم شبیه معلم‌ ادبیات‌هایی که داشتم باشم. دوست دارم یه تصویر ماندگار از من تو ذهن‌شون باقی بمونه. احتمال قوی امسال آخرین سالیه که باهاشون هستم چون از سال بعد دیگه آزمون رو قبول شدم و رسمی شدم و میرم شهرستان.
اگر ایده و پیشنهادی برام دارم لطفا بهم بگین. من تو ذهنم ایدۀ کتاب‌خوانی و دعوت از نویسنده‌های مختلف و اینا هست که پارسال هم با ایدۀ من تو دبیرستان اجرا شد، کلاس داستان نویسی هم میذاریم براشون. شعر و فیلم هم تو برنامه‌هام هست.
اگر چیزی غیر از اینا به ذهن‌تون میرسه بگین.
  • ۹۸/۰۷/۱۲
  • نسرین

من و دانش اموزانم

نظرات  (۱۰)

  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • منو یاد دبیر ادبیات دوران دبیرستانم می‌ندازی! سال اول روشش برامون سخت وعجیب بود. اما بعدش نه تنها ما رو عاشق خودش و ادبیات کرد. بلکه وقتی روش دبیران دیگه رو برای آموختن ادبیات که نه برای مجبور به حفظ کردن دانش‌آموزان دیدیم، پوکر شدیم که این چه وضعیه! 

    جوری شد که من معمولا سر کلاس زبان فارسی دانشگاه نمی‌رفتم چون کاملا برام کسل کننده بود و خودم با همون روشی که بلد بودم خوندم و نتیجه خوبی هم گرفتم:-)

    و خیلی خوشحالم که برای نسل جوان‌تر، دبیران جوان‌تر و خوش ذوقی هست که واقعا ادبیات به بچه‌ها یاد بده:-)

    پاسخ:
    خب قشنگ خانوم، یکمی از روش سخت و عجیب این معلم محبوبت می‌گفتی مام یه چیزی دستمون رو می‌گرفت :) 
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • روشش احتمالا برای من اول دبیرستانی عحیب بود. ما عادت داشتیم معلم بیاد دونه دونه ابیات رو برامون معنی کنه و اغلب معنی‌ها رو زیر ابیات بنویسیم. یا مثلا آرایه‌های ادبی رو معلممون بگه کجا چی داره؟! 

    ولی توی دبیرستان دبیرمون هیچ وقت اجازه نداد زیر ابیات معنی بنویسیم و حتی اصلا معنی بیت رو جمله‌وار نمی‌گفت که قابل نوشتن باشه. برامون توضیح می‌داد ما هم می‌فهمیدیم و نیازی به نوشتن نبود. کتاب‌های همه‌مون تقریبا سفید و تمیز مونده بود:-) آرایه‌های ادبی رو ازمون می‌خواست خودمون پیدا کنیم. چون معتقد بود، اونی که خودمون پیدا کنیم، گمش نمی‌کنیم. پیش‌خوانی درس جزو تکالیف‌مون بود. یعنی فکر کنم تنها درسی که توی تمام عمرم به طور مرتب پیش‌خوانی کردم، ادبیات بود. پیش‌خوانی می‌کردیم و معنی لغات سخت و جدید رو پیدا می‌کردیم، با موضوع درس تا حدودی آشنا می‌شدیم تا سر کلاس وقتی دبیرمون تدریس می‌کنه بتونه ازمون بازخورد بگیره:-)

    البته احتمال می‌دم این روش رو خیلی از معلم‌ها داشته باشند و بلد باشند. ولی تنها معلمی که برای من این روشش جواب داد و تونست نتیجه صد در صد بگیره همین معلم بود‌. تمام بچه‌ها عاشقش بودند. کلاسش رو دوست داشتند. یه جوری درس می‌داد که ما ادبیات رو یاد می‌گرفتیم و نیازی نبود شب امتحان چیزی حفظ کنیم:-)

    پاسخ:
    از نظر اینکه تو کتاب چیز یننویسن روش‌شون مثل منه. از این نظر هم که خودشون تلاش کنن برای یافتن معنی و نکات ادبی و دستوری هم همین طور.
    ول یمن بعد از جمع‌بندی می‌‌گم که تو دفتر بنویسن.
    چون نهایی و تیزهوشان و اینا هست نمیتونم ریسک کنم.
    اگر بزرگتر بودن شاید جواب میداد.
    مرسی از کامنتت عزیزم
  • لبخند ماه
  • ماشاالله خودت کلی ایده داری برای اجرا. مدرسه ی ما دبیرهای ادبیاتمون نزدیک بازنشستگیشونه و زیاد کار خاصی انجام نمیدن جز همون تدریس کتاب درسی.

     

    انگیزه ات بسیار ستودنیه و قابل احترام ولی من به شخصه سالهاست از کارهای جانبی کناره گیری کرده ام‌‌. قدر دان نیستند . هر چند برای قدر دانی این کارها را نکردم ولی خیلی انرژی ام را گرفت و از علایق خودم بازماندم

    پاسخ:
    همیشه اینو از معلم‌های باسابقه می‌شنوم که چرا فلان کار رو انجام بدم وقتی ارزش نمی‌دن.
    متاسفانه همیشه همینه.
    دولتی بودن و غیردولتی بودن هم فرقی نداره
    کلا معلمی ارج و قرب چندانی نداره تو ایران و همین دلسرد می‌کنه آدم رو بعد یه مدت

  • آشنای غریب
  • طی چند سال تجربه تحصیلم 

    فکر میکنم ؛ معلمی که دانش آموزانش رو دوست داره ، دانش آموزانش هم اونو دوست دارن. حالا تو کلاس ۳۰ نفری شاید یکی دو تا هم استثنا وجود داشته باشه.

    معلم زبان فارسی خوب دبیرستان دیدم ولی دبیر ادبیات خوب و دوست داشتنی  تو دوران دانش آموزی ندیدم .عوضش استاد ادبیاتمون استاد رفیعیان عالی بودن

    پاسخ:
    از نظر دوست داشتن که مشکلی ندارم:)
    می‌تونم بگم نود درصدشون عاشق منن :))
    از این بابت خوش‌شانس و خوشحالم

    انشاالله که موفق باشی

    و به زودی ببینیم استاد دانشگاه شدی :)

     

    من اگه دبیرستان رشته ی ریاضی رو انتخاب نمیکردم، انتخاب بعدیم ادبیات بود...

    پاسخ:
    ممنونم آی دا جانم
    ان شالله

    خیلی خیلی خیلی معلم خوبی هستی بهت تبریک میگم

    معلم ادبیات باید اونقدر خوب باشه که آدم‌ها از ادبیات فرار نکنن

    به نظر من میتونی این چند تا کار رو بکنی که به ادبیات علاقه‌مند بشن

    ۱. می‌تونی زندگی‌نامه نویسنده های بزرگ رو به صورت قصه براشون تعریف کنی که مثلا نویسنده کتاب لیتل پرینس در جنگ جهانی به هواپیماش شلیک میشه و سقوط میکنه و.. یا مثلا عارف قزوینی این شکلی بوده زندگیش و..

    ۲. می‌تونی قسمت‌های خوبی از کتاب‌های خوب و ماندگار فارسی و یا حتی انگلیسی (ادبیات جهان) براشون بخونی و نظرات کسانی که روی این کتاها نوشتن رو بخونی . میتونی بهشون بگی اگر مثلا فلان کتاب رو بخونن و دیدگاهشون رو بیان توی کلاس بگن خیلی خوبه

    ۳. خیلی به سعدی و مولوی خوندن تشویق کن و شعرهای خوبش (که اکثرا توی اینترنت قابل پیدا شدنه برای راحتی کار) براشون بخون و معنی کن و وقتی که مثلا یک شعری خوندی که شاعر قرن ۶ هجری قربون صدقه یارش رفته لطفا لطفا نگو مقصود شاعر عشق الهی است :)))))))))

    توی اون سن براشون جذابه حقیقت رو بدونن که بابا شاعرهای زمان گذشته هم انسان بودن عاشق میشدن گاهی به بی پولی میخوردن و مثل ایرج میرزا شعر های سفارشی میسرودن چون بابا آدم بودن خدا که نبودن

    ۴.اشعار عبیدزاکانی و شعرهای ایرج میرزا ( شعر بدون بی ادبی و طنز) داره . میتونی شعرهای کریمی مراغه‌ای که ترکی هم هست رو براشون بخونی (جالب هاشون رو) . یا اشعار شهریار ( که غزل‌های واقعا فوق العاده‌ای داره )

    ۵. تشویقشون کن وبلاگ بنویسند . بگرد و وبلاگ‌های خوب (نه اینایی که لینکت هستند) که وبلاگ‌های خوب که نویسنده‌های خوبی دارند و مرتبط هستند به ادبیات رو بهشون بگو که بخونند . چون مسلما وبلاگ من به رشته ادبیات اصلا مرتبط نیست . آشناشون کن با نوشتن و اینکه چطور می‌تونند خوب بنویسند . نوشتن رو درونشون تقویت کن و بگو چطور می‌تونن از چند دیدگاه به یک مساله نگاه کنند

    ۶. اشعار خواننده های روز رو (کسانی که اشعار معاصر از شعرای بزرگ خوندن) رو در موردشون توضیح بدی .

    اینا ایده هایی بودن که صرفا به ذهن من اومدن

    پاسخ:
    لطف داری هاتف خان امیدوارم که باشم:)

    1- بله این کار عملیه و به نظرم جذاب هم هست.
    2-همیشه انجامش می‌دیم اینو حتی تو ابتدایی.
    3-بابا منو نشناختی پس:) من از همون ابتدایی براشون لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد می‌خونم. کاملا هم رک دربارۀ عشق صحبت می‌کنیم.
    اتفاقا بچه‌ها از چیزی که منع بشن بهش گرایش پیدا می‌کنن.
    4- چه ایدۀ جالبی مرسی.
    5- معرفی کن این وبلاگ‌هایی که مد نظرته لطفا. چون نمی‌خوام تو وبلاگ خودم مرتبط بشن:)
    مرسی عالی بودن
  • حمید آبان
  • تدریس برای دوره دبستان و راهنمایی قطعا سخت تر از دوره دبیرستانه، دبیرستان منظورم دوره دوم و دهم تا دوازدهم هست. من غیر از چند مورد استثنا و به جهت معرفی همکاران که علوم هشتم و نهم تدریس کنم، باقی این سالها رو فقط دوره دبیرستان (قدیم و جدید) تدریس کردم، و در مقام مقایسه تدریس برای دوره راهنمایی یا همون دوره اول متوسطه و سر و کله زدن با بچه های کوچیک تر رو سخت تر دیدم... از این جهت به شما یک خسته نباشید جانانه عرض میکنم و کاملاً درک میکنم چه فراز و نشیب هایی در این طریق وجود داره..

    به نظر حقیر، برای پویایی کلاس و بالا رفتن کیفیت یادگیری، برای بچه ها شاهنامه خوانی، گلستان خوانی، مثنوی معنوی و کتاب هایی مثل هزار و یک شب تو فوق برنامه اشون قرار بدید، بچه ها شیفته داستان ها میشن و درس های بزرگی میگیرن...

    انشالله آزمون هم قبول بشید و بصورت رسمی معلم آموزش و پرورش باشید :)

    پاسخ:
    ولی خب چون هفت ساله توی این فضا هستم و برام ابتدایی راحت‌تره، چون سابقه دارم و با همۀ روال آشنام. اینجا برای هر کاری باید از چند نفر سوال کنم و مطمئن باشم که دارم کارم رو درست انجام می‌دم.
    امیدوارم که زمان بهمون این اجازه رو بده که چنین کلاس پرباری داشته باشیم:)
    چه جالب نمی‌دونستم سابقۀ تدریس هم دارین:)

    همونایی که توی ذهنتون هست به نظرم اگه درست اجرا بشه عالیه . 
    مرسی که اینقدر برای شغلتتون ارزش قائلید و واسش زحمت میکشید .

    پاسخ:
    امیدوارم که بتونم درست اجرا کنم.

    خواهش می‌کنم، شما لطف دارین، به نظرم جزو وظایف نانوشتۀ یه معلمه که سعی کنه کلاسش رو به بهترین شکل ممکن اداره کنه:)
  • آشنای غریب
  • منم میدونستم چون بچه هارو دوست دارین همین حرف رو نوشتم :)

    پاسخ:
    :) 
  • حمید آبان
  • خسته نباشید!

    نمی دونستین همکار هستیم؟!

    ولی من می دونستم همکاریم :)

    پاسخ:
    فعل مضارع داره می‌گه که همچنان هم معلمید:)
    چی تدریس می‌کنید؟
    شایدم قبلا گفتین و من فراموش کردم، یکم آلزایمر دارم متاسفانه :(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">