گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

خسته‌ام خیلی

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ ب.ظ

هوالمحبوب


زمانی که کلی اتفاق در اطرافت رخ می‌ده، قاعدتا حرف زیادی باید برای گفتن  داشته باشی، من اما این روزها بیشتر سکوتم تا حرف. سرم بازار مسگرهاست، به چشم خودم شرحه‌شرحه شدنم را می‌بینم. از این همه تلاش بی‌وقفه برای سر و سامان دادن به اوضاع خسته و کلافه‌ام. هم زمان پیش بردن کار و درس و نوشتن سخت است، از عهدۀ من خارج است. بی‌صبرانه انتظار سی آبان را می‌کشم تا خلاص شوم از این همه استرس و فشار مضاعف.
امروز توی مسیر خانۀ داستان، دقیقا داشتم به این فکر می‌کردم که برسم و بنشینم روی کاناپه و بعد از اولین سوال بزنم زیر گریه. حالم به قدری آشوب بود که تصمیم داشتم تمام خودم را همان جا تخلیه کنم و وقتی بر می‌گردم این بازار مسگرها کمی آرام گرفته باشد.
اما نشد، نه من گریه کردم و نه اوضاع جوری پیش رفت که به تخلیه روانی برسم. انگار مدام دارن تو دلم رخت می‌شورن. امروز هم که اون شماره چهار رقمی فتا رو دوباره تو گوشیم دیدم حالم بد شد. به این فکر کردم که چطور با چند تا جمله چند روز حال خودم و اطرافیانم رو بد کردم. 
از اینکه از مدرسه مرخصی بگیرم خیلی بدم میاد. چون معتقدم هر دقیقه از وقت اون کلاس ارزشمنده و من حق ندارم بابت کارهای شخصی‌ام زمان اون بچه‌ها رو بگیرم.
توی این شیش سالی که معلمم حتی یک روز هم غیبت نکردم. نمی‌دونم فردا قراره چی بگم و چی بشنوم. ولی حالم خوب نیست. بابت اوضاع مسخره‌ای که دارم، بابت امیدی که الکی به این آزمون بستم و بابت وقتی که طی این چند ماه براش گذاشتم. هرکی بهم می‌رسه و می‌شنوه که تنها یک نفر قراره قبول بشه و من سه ماهه دارم براش تلاش می‌کنم مسخره‌ام می‌کنه. 
کاش این چند روز زودتر تموم بشه و من به آرامش برسم کاش مدرسه‌ها تعطیل بشه و من چند روز بخوابم. خسته‌ام خیلی.

  • ۹۸/۰۸/۱۹
  • نسرین

از بی حوصلگی ها

نظرات  (۱۵)

سلام 

خستگی ها رفع میشوند 

آزمونها داده میشوند

پرسش ها پاسخ داده میشوند 

و در اینده ای نزدیک اینها همش مشتی خاطره خواهد شد

سخت نگیریم

پاسخ:
سلام

همش حل می‌شه فقط ظرفیت و صبر ماها کمه
  • آشنای غریب
  • انقدر بدم میاد از اون آدمایی که مدام در کارای دیگران اظهار نظر میکنن

    من سعی میکنم تاجایی که بتونم اظهار نظر نکنم

     

     

    به حرفاشون گوش ندین . با امید پیش برین
    یه بار نظام مهندسی هم آزمون داشت و قرار بود فقط یک نفر استخدام بشه
    بابام به یکی از دوستان گفت تو هم در آزمون شرکت کن
    اتفاقا قبول شد و رفت مصاحبه
    تو مصاحبه پرسیدن مُعرفت کیه
    گفت هول شدم اسم کی رو بدم آخه
    یهو گفتم من معرف ندارم ، معرفم خداست
    و از بین اون همه افرادی که پارتی های کلفتی داشتند دوست بابام قبول شد . اگه بخوایین اسم طرف رو هم میتونم بگم کی بوده!

    پاسخ:
    یکی از همینایی که گفتی، خواهر خودم بود.
    بدون پول و پارتی تو اداره استخدام شد.
    می‌دونم که پارتی ما خداست
    ولی دلسردی و ناامیدی تو فشار کار خیلی اعصاب خرد کنه.

    خب منم دقیقا ۳۰ ابان راحت میشم 

    باهم اون موقع نفس عمیق میکشیم 

    نگران فتا نباش ...تهش اتفاق خاصی نیست بنا برگفته های خودت :)

    مهم تلاش کردنه ..مهم اینه که از خودت راصی باشی 

    لحظه اخر نا امیدی ادم را از پا میندازه 

    توکل و امید مال همین روزها است که خدا بهترین رقم می زنه رفیق 

    پاسخ:
    ان شالله که نفس راحتمون از سر خوشی باشه:)

    می‌دونم خب ته تهش اینه که صد تومن دویست تومن باید جریمه بدم بابت زبان سرخم.
    ولی از این علافی و معطلی بدم میاد.
    که چرا باید سر یه ندانم کاری اینجوری علاف بشم.


    توکل به خودش :)

    نگران نباش، خودت رو نباز.

    زنداداش منم یک نفر انتخابی آزمون سال 95 بود. همون سال که حق منم ضایع شد. :|

    پاسخ:
    خودم رو نباختم، می‌دونم که قبول می‌شم فقط خیلی خیلی خسته‌ام....
  • مصطفا موسوی
  • توی همه آزمونایی که یه نفر قراره قبول شه، آخر یه نفر قبول میشه. و وقتی از اون یه نفر بپرسی، میگه که اطرافیان مسخره م میکردن! 

    پاسخ:
    من ایمان دارم که قبول می‌شم. ولی خب حرف و سخن همیشه هست دیگه

    مهم اینه که تلاشتو کردی و بعدا پیش خودت شرمنده نمیشی.چه یک نفر بخوان چه ده نفر. مهم فقط همینه

    ایشالا موفق باشی در ازمونت

    پاسخ:
    بله موافقم.
    امیدوارم که شرمنده خودم نشم فقط
  • حمدان مقدم
  • سلام. برای آرامش بیشتر کمی قرآن گوش بدید.ممنون

    پاسخ:
    سلام.
    قرآن گوش بدم یا قرآن بخونم؟
    بله قرآن همیشه آرومم می‌کنه.

    چرا مرخصی نمیگیری تا یه کلاس رو از غیبتت خوشحال کنی:)))

    چهارشنبه مرخصی بگیر سه روز مال خودت باشه حتی میتونی یه مسافرت کوتاه هم بری حال و هوات عوض بشه

    هیچ موفقیتی هم بدون سحتی بدست نمیاد اینجوری قدرش رو بیشتر میدونی

    زندان هم جای مرداست نترس:)))

    پاسخ:
    چون یه مدت خیلی تعطیلی شده و منم حسابی از درس عقبم.
    وگرنه خودمم بدم نمیاد چند روز نرم مدرسه و حسابی خستگی در کنم.

    چژقدر رویایی :)
    مسافرت؟ 
    هوووم :(

    حالا جای اینهمه امیدواری دادن، یه آشنا تو فتا نداری پرونده منو مختومه اعلام کنه ؟ :)

    از این ادمایی که فقط بلدن مسخره کنن و فشار روانی ایجاد کنن تو زندگی هممون هست من سعی میکنم بهشون توجه نکنم تو هم همینکارو بکن اینجوری فشار روانی رومون کمتره

    پاسخ:
    خیلی توجه نمی‌کنم ولی الان شرایطم مساعد نیست و خیلی تحت فشارم از همه لحاظ
  • آرزوهای نجیب (:
  • تازه اون یکی پستت رو خوندم. کلاً این آدم‌های خودشیرین همه‌جا هست. خودت رو نگران نکن.

     

    امیدوارم به آرامش واقعی برسی (:

     

     

    پاسخ:
    نگران نیستم خیلی فقط استرس مدرسه رو دارم، چون دلم نمی‌خواد به خاطر حماقت من بچه‌ها بی‌معلم بمونن :(


    ممنونم الهی آمین
  • دچارِ فیش‌نگار
  • بی شک قبول نمیشی :) آزمون چی هست حالا؟

    پاسخ:
    بی‌شک دعای شما مصداق همون گربه سیاه و بارونه :)

    استخدامی
  • دچارِ فیش‌نگار
  • مگه استخدام نبودی تا کنون؟

    اگه نبودی که خب قبول میشی :)

    پاسخ:
    نه من نیروی قراردادی هستم و توی مدرسه غیردولتی مشغولم.


    +ان‌شاالله
  • دچارِ فیش‌نگار
  • استخدام میشی

    پاسخ:
    ان شالله 

    پلیس فتا یعنی کشک

    یه تذکر میدن میگن به سلامت نگران نباش قتل که نکردی!

    پاسخ:
    والله فعلا که فقط استرس‌ دارم تحمل می‌کنم.
    می‌دونم تهش هیچی نیست ولی همین که وسط کلاس یه شماره چهار رقمی میوفته رو گوشیم رعشه می‌گیرم :))
    داداشم از دیروز هزار بار اینا رو گفته، خدا رو شکر بهترم امروز
    ولی خب معلم بودن وسط این استرسا خیلی سخته. 

    نترسید. فتا اسمش گنده است. تهش شما رو هم به اتهام همدستی با زم و نیامدنیوز قپونی ور می‌دارند می‌برند و ته تهش یه اعتراف تلمیزانی ازتون می‌گیرند و ته ته تهش چند سال زندان با شلاقه و بدون مرخصی که اون مرخصی هم با چند ده روز اعتصاب غذای خشک قابل حله. ترس نداره که. الکی موضوع را واسه خودتون بزرگش می‌کنید :))

    پاسخ:
    اوووه چه خوب که تو اومدی و برای این پست کامنت گذاشتی کلا هر چه سرما و دلسردی پر زد آهسته از نظر گم شد:)
    خدا سایه ات رو از سر بلاگستان کم نکنه که کلا امید و انرژی تزریق می‌کنی :)) 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">