اون آلتیمینجدی اوباشدان
يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۹ ق.ظ
هوالمحبوب
سلام محبوب ابدی و ازلی
از اینکه هر روز مجبوری حرفهای میلیاردها بندۀ خودت را گوش دهی، خسته نمیشوی؟ از اینکه عدۀ زیادی از آنها حرفهایت را نمیفهمند، به ستوه نمیآیی؟ از کجفهمیها، از کج رفتنها، از تعبیر اشتباه حرفهایت عصبانی نمیشوی؟ تو چگونه اینهمه صبوری؟ اینهمه بخشندهای؟ اینهمه بیحد و حصر مهربانی؟
من بارها و بارها در طول روز به مرز انفجار میرسم، بارها و بارها توی دلم فحشهای بد میدهم، بارها خواستهام از دست تکتکشان خلاص شوم ولی ته قلبم، حسی غلیان مییابد و مرا به ادامۀ راه تشویق میکند، از مهربانیهایشان، از سپاسگزاریهایشان، از دوستداشتنهایشان، نمیتوانم خوشحال نشوم.
ته قلب تو هم گمانم چنین حس خوشایندی هست، حسی که از دیدن بندههای خوبت جوانه میزند و سبز میشود.
راستش را بخواهی، من هم خدای کوچکی هستم در ابعاد نانو، در چند کلاس بیست و چند نفره. اما به جای بندههای مطیع و فرمانبر، بچههایی دارم که جنس خودماند.
راستش را بخواهی، من هم خدای کوچکی هستم در ابعاد نانو، در چند کلاس بیست و چند نفره. اما به جای بندههای مطیع و فرمانبر، بچههایی دارم که جنس خودماند.
مثل تو که ما را پارههای تنت خطاب میکنی، مثل تو که عاشق مایی، من هم عاشق آنهایم، اما من هم برایشان کیفر و عذاب تعیین میکنم، همان طور که از بهشت و جوی شیر و عسلش حرف میزنم برایشان. گاهی این وسط اجنهای از جنس آتش، میانشان حلول میکند و آنها را از صراط مستقیم، منحرف میکند، باید خدای عادل و درستکار و صادقی باشم تا بتوانم دست تکتکشان را بگیرم و به راه درست بازگردانمشان!
محبوب من، خستگیهایم را درمان باش، تنهاییهایم را مرهم باش، من بیچارۀ عالمم، چاره باش، غمگینم، تسکین باش، تسلیمم، رضای من باش. از زاری کردن به ستوه آمدهام، از حرف زدن خستهام، تو آن اتفاق بزرگی باش که سالهاست چشم به راهش هستم، مرا برهان از این دقیقههای کسالت بار، از دقیقههای ملالآور.
محبوب من، خستگیهایم را درمان باش، تنهاییهایم را مرهم باش، من بیچارۀ عالمم، چاره باش، غمگینم، تسکین باش، تسلیمم، رضای من باش. از زاری کردن به ستوه آمدهام، از حرف زدن خستهام، تو آن اتفاق بزرگی باش که سالهاست چشم به راهش هستم، مرا برهان از این دقیقههای کسالت بار، از دقیقههای ملالآور.
عنوان: شانزدهمین سحر
چقدر خوبه که نگاهت به بچههات تک بُعدی نیست، معلمها همیشه تاثیرگذارترین بودند در زندگی همگان، خوشحال بچههاییلاق تلاش میکنی دست تکان تکشون رو بگیری.
چقدر خوب میشه صفات قشنگ خدا رو هرروز برا خودمون مرور میکردیم تا بتونیم گوشه ای از جمالش رو تو وجودمون نمایان کنیم، آخه وجود ماهاست که ماهیت دنیا رو تعیین میکنه. :)