گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

از خلال زندگی

جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۴۷ ب.ظ

هوالمحبوب

وقتی میری پایین و می‌بینی آقاجون به جاساز خوراکی‌هات دستبرد زده و چیپس و پفک‌هات کم شدن، وقتی یهو در اتاقت باز میشه و دو جفت چشم خوشگل زل می‌زنن بهت که اومدیم بازی کنیم، وقتی مامان بعد مدت‌ها می‌خنده و بهت می‌گه ازت راضی‌ام، وقتی مشغول کاری و یهو از طبقۀ پایین صدای قهقهه میاد، وقتی یه موزیک شاد برات می‌فرسته که بیاد آشتی کنیم. وقتی شاگردای سال‌های گذشته‌ات برات پیام می‌فرستن، وقتی ویس‌شون رو باز میکنی و کلی عشق تو رگ و پی‌ات جاری می‌شه، وقتی می‌ری پیاده‌روی و صورتت از سرما یخ میزنه ولی حال دلت بهتر می‌شه، وقتی با خواهرت آشپزی می‌کنی، وقتی کیک می‌پزی، وقتی برای رفیقت کاری انجام می‌دی و از ته دل خوشحالش می‌کنی، وقتی با صدای اذان بیدار می‌شی و توی تاریک روشنای صبح نماز می‌خونی، وقتی روزی چند بار دوست دارم از دخترا و پسرای کلاست می‌شنوی، وقتی السا ترکی و فارسی رو قاطی می‌کنه، وقتی میاد بغلت و کتاب قصه‌اش رو میاره تا براش کتاب بخونی، وقتی ایلیا از مغازۀ همه چیز فروشی‌ای که تو ترکیه داره برات حرف می‌زنه، وقتی بوی قورمه‌سبزی مامان‌پز می‌پیچه توی خونه.....
دقیقا توی این وقت‌هاست که زندگی هنوز خوشگلی‌هاشو داره. 
زندگی اون لحظه‌هاییه که از ته دل خندیدی، اون لحظه‌هایی که فارغ از هر دغدغه‌ای با آدم‌ها معاشرت کردی و دل به دل‌شون دادی، روزهایی که زندگی چنگ انداخته بیخ گلوت، باید فرار کنی به عشق، به دوست، به آدم‌ها، باید اون لحظه‌های خوشی رو اونقدر کش بدی که طعمش تا ابد بچسبه به تنت. باید السا رو وقتی نگران کثیف شدن لباس محبوبشه قاب کنی و بزنی کنج دلت، باید ایلیا رو وقتی از اژدهای مرگ بدجنس حرف میزنه، قاب کنی بزنی کنج دلت، باید آقاجون رو وقتی شیطنت می‌کنه و سر به سرت می‌ذاره، قاب کنی بذاری کنج دلت، باید مامانت رو روزهایی که سرحاله و می‌خنده قاب کنی بذاری کنج دلت. 
اگه این کار رو بکنی، وقتایی که غم خیمه می‌زنه روت، وقتایی که رفیق قدیمی‌ات بلاکت می‌کنه، وقتایی که آدم مهم زندگیت می‌رنجوندت، وقتایی که دوستات بدون تو می‌رن کوه، میری می‌شینی جلوی قاب‌های رنگی کنج دلت، بهشون نگاه می‌کنی، خاطره‌هات زنده می‌شن و غم‌ها سر می‌خورن از صورتت. 

  • ۹۹/۱۰/۱۲
  • نسرین

السایی

ایلیایی

نظرات  (۱۵)

چقدر زندگی ..چقدر امید 

الهی همیشه جاری باشه 

پاسخ:
باید بگردیم دنبال ذره‌های نور آبان
باید بگردیم و پیداشون کنیم
ممنونم مهربان
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • این روی زندگی خیلی قشنگه:) اینجایی که فکر می‌کنی نه هنوز زندگی می‌تونه قشنگ باشه. هنوز چیزهای ارزشمندی برای سرپا موندن و جنگیدن هست. 

    با آرزوی پررنگ بودن این روی زندگی:)

    پاسخ:
    این روزی زندگی خیلی قشنگه ولی ما اونقدر گم می‌شیم توی بدبختی و بدبیاری که یادمون می‌ره.
    گاهی هم این وسط یه سری آدم بی‌ربط که الکی مهم شدن هم مزید بر علت می‌شن که آدم‌های مهم زندگی رو یادمون بره.

    چه کنج دل گرم و نرم و امنی :*

    پاسخ:
    😊😍😊😍
  • سیروان REGA
  • امیدوار باش خدا حرفهایش را در دنیای اطراف ما نوشته،کافیست به اتفاقات زندگی ات توجه کنی و ببینی خدا در تمام لحظات روز کلمات و خواسته اش را کجا مینویسد خوشبختی جستن آن است نه ب انتظار نشستنش
    پاسخ:
    🙏

    شاید دلیل غصه ای که این روزها رو دلمون نشسته این باشه که تعداد همین خوشی های کوچیک کمتر شدن

    آدم ها کم رنگ تر شدن

    همه اش هم بخاطر کرونا نیست ها

    انگار دنبال بهونه بودن که برن...

     

     

     

    خوشی هاتون موندگار :)

    پاسخ:
    ولی من فکر می‌کنم دلیلش جا به جا شدن ارزش‌هاست سین دال.
    یعنی برای خودم اینجوریه که یهو یه سری چیزها بولد می‌شه که اهمیت خاصی هم نداره.
    بعد می‌شینم بابت اون بی‌اهمیت‌ها غصه می‌خورم و مهما رو یادم می‌ره.

    حرفت رو قبول دارم، آدم‌ها خواه ناخواه کمرنگ شدن برامون، انگار کرونا علنی‌تر کرد این قضیه رو 
  • هیـ ‌‌‌ـچ
  • کاش همه مثل شما حواسمون به این خوشیا و حال خوبیا باشه...

    پاسخ:
    یه ذره‌بین لازم دارین فقط:)
  • زهرا طلائی
  • امیدوارم همیشه کلی جزئیات قشنگ و رنگی برات بیفته و پر لبخند باشی

    پاسخ:
    منم امیدوارم وقتی ذره‌بین دستت گرفتی و رفتی سراع دلخوشی‌های کوچکت، دستت خسته بشه از نگه داشتن ذره‌بین، چون جزئیات اونقدر زیاد شده که تک‌تک نمی‌تونی آنالیزشون کتی:)
  • سایه نوری
  • و زندگی همین چیزهای کوچک و لحظات ساده ست؛ که هر چی بیشتر جمعشون میکنی، خودت واسه خودت کافی تر میشی.. 

    قشنگ نوشته بودید 🍃🍂🍁

    پاسخ:
    همین جزئیات فراموش شده
    لبخندهای یهویی
    حادثه‌های جوندار که یادت می‌ره بهشون توجه کنی.

    مرسی سایه جان:)
  • جوزفین مارچ
  • انقدر حالم خوب شد که فکر کنم دیگه می‌تونم برم درس بخونم :))

     

    +چرا برچسب «ایلیایی» داری و «السایی» نداری؟ تبعیض جنسیتی تا کجا، تا چند؟ :دی

    پاسخ:
    و چی از این بهتر:))

    +شاید دلیلش اینه که چند وقته نرفتم سراغ این برچسب. توی قسمت موضوعات، السا رو هم اضافه کردم ولی برچسبش رو یادم رفته بود.
    اضافه کردم:)

    تو خونۀ ما کلیشه برعکسه البته، بیشتر به پسرا ظلم می‌شه:)
  • دچارِ فیش‌نگار
  • چقدر این گشت و گذار و دقت توی نقطه های امید بخش متن و قلمش رو هم زیبا تر کرده :)

    پاسخ:
    چقدر تعریف شما دلچسب بود جناب دچار:)
  • آقاگل ‌‌
  • شهسواری می‌گفت: ماها اگر این دلخوشی‌های کوچک رو نداشتیم که سال‌ها پیش تمام شده بودیم. می‌گفت بدی ما اینه که کمتر میریم سراغ دلخوشی‌هامون. بیشترین بها رو به لحظه‌های غم و اندوه میدیم. و بعد حتا وقتی موقع نوشتن هم میشه، نوشته‌هامون و داستان‌هامون هم غرق در غم و اندوه میشه.

    نوشته‌ات پر بود از امید و همین ته‌رنگ امید رو دوست داشتم. زنده‌ام کرد و سرحالم آورد.

    مرسی.

    پاسخ:
    ذاتا آدمیزاد غم و غصه رو بیشتر بولد می‌کنه و کلا توی غم بیشتر غوطه‌وره تا شادی.
    انگار ادم تا غمگین نشه، نوشتنش نمیاد.

    فدامدا:)

    چقدر درک میکنم قاب های رنگی کنج دل رو که ازشون گفتید وقتی خودم هم اینروزا زیاد بهشون رجوع میکنم..مثلا خنده های خواهرزاده یکساله ام و از شدت ذوق و "دادا دادا" گفتنش ..

    این متن عالی بود خانم معلم

    پاسخ:
    اون تربچۀ یک ساله رو باید گذاشت لای نون لواش و سس کچاپ ریخت روش و یه لقمۀ چپش کرد:)

    لطف داری لنی:)
  • بانوچـه ⠀
  • چقدر حس مثبت داشت این پست، زندگی جریان داشت توی این کلمه‌ها، دلایل حال خوشت همیشه سلامت باشن عزیزم.

    کاش یاد بگیریم هر روز داشته‌هامونو همینقدر قشنگ ببینیم و قاب کنیم گوشه ی ذهن و دلمون واقعا.

    پاسخ:
    ممنونم شیری جون:)

    به نظرم گاهی لازمه برای دوبار برخاستن و دوباره انرژی گرفتن برای ادامۀ این زندگی.
  • هانی هستم
  • تا باد چنین بادا!

    پاسخ:
    ایشالله:)

    چند روزه این صفحه توی مرورگرم بازه که بیام و دقیق بخونمش، هر بار نمیشد. اگه می‌دونستم اینقدر انرژی و حس خوب داره تا حالا عقب نمی‌افتاد :)

    همیشه همین جور خوب و پر انرژی باش. خدا همه‌ی خوبی‌های دور و برت رو برات نگهداره. 

    پاسخ:
    چه حالم رو خوب کردی با این کامنت لادن جان.
    ممنونم، الهی همیشه حال دلمون خوب باشه که بتونیم ازش بنویسیم و انریی مثبت متصاعد کنیم به محیط:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">