گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

من و ناشناس‌ها

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۴۱ ب.ظ

هوالمحبوب


گرفتن پیام ناشناس هیچ حس خوبی رو در من ایجاد نمی‌کنه. فکر می‌کنم بقیه بلاگرها هم با من هم‌نظر باشن که وبلاگ، ماهیتش با بقیه بسترهای مجازی، اعم از اینستاگرام و تلگرام و غیره، فرق داره. اینجا ما با فکر و حس خودمون محتوا تولید می‌کنیم، محتوا رو در اختیار کسانی قرار می‌دیم که شبیه ما فکر می‌کنن، دغدغه‌های شبیه ما دارن. اغلب ما اینجا هویت خودمون رو داریم، شخصیت وبلاگی‌مون شناخته شده و پذیرفته شده است. 
برای همین گرفتن پیام ناشناس، حس خوبی بهم نمی‌ده. اگر کسی قصد انتقاد کردن داره، خیلی راحت می‌تونه یک اسم برای خودش انتخاب کنه، یک ایمیل داشته باشه و با اسم و رسم خودش انتقاد کنه. اگر پیشنهاد داره باز هم این راه جواب می‌ده. اما زمانی که بدون هیچ اسم و رسم و آدرس قابل دسترسی، کامنت می‌دین، حتی اگر کلی لطف هم نثار من بکنین من حس بدی بهم دست می‌ده. حس اینکه یک نفر داره منو رصد می‌کنه که خوب منو می‌شناسه ولی دوست نداره من بشناسمش. انگار پشت یه دیوار قایم شده باشین و یه خونه‌ای رو دید بزنین و فضا رو براش ناامن کنین. ناشناس بودن، اونم زمانی که وبلاگ‌نویس همۀ زندگیش تو فضای وبلاگش جاری و ساریه، تقابل ناعادلانه‌ای هست. تا حالا هیچ ناشناسی بهم بد و بیراه نگفته، یا اذیتم نکرده، تا حالا نشده مشکلی از جانب ناشناس‌ها داشته باشم و بابت این خوشحالم. اما حتی هدیه گرفتن از سمت ناشناس، یا ابراز علاقه هم اذیتم می‌کنه. به نظرم آدما باید شجاعت ابراز وجود خودشون رو داشته باشن در هر شرایطی.
یک نکتۀ دیگه هم هست دربارۀ ناشناس عزیزی که با آدرس ایمیل کامنت گذاشته بودن برام، من جواب‌شون رو با ایمیل دادم(کاری که معمولا نمی‌کنم) اما هنوز واکنشی از طرف ایشون ندیدم. خانم ترنج(اسم‌تون به خانوما می‌خوره) ممنونم از لطفی که به اون پست داشتید، اما محتوای اون پست کاملا شخصیه و دوست ندارم در فضای دیگری بازنشر بشه، فکر نمی‌کنم مناسبتی هم داشته باشه برای پیج شما. ممنون که اجازه می‌گیرید. 

  • ۹۹/۱۲/۰۱
  • نسرین

از رنجی که می‌کشم

نظرات  (۹)

  • فاطمه ‌‌‌‌
  • من هم چنین حساسیتی دارم نسبت به ناشناس‌ها. دوست دارم وقتی بالاخره در یه حد کمی تو وبلاگم شناخته شده‌م، متقابلا بدونم دارم با کی حرف می‌زنم. حتی اگه در حد یه اسم و ایمیل باشه.

    پاسخ:
    به نظرم حس نرمال و حق طبیعی‌مون باشه:)
  • پَـــــر واز
  • آخ نسرین جونم گل گفتیا^_^

    منم میبینم تو وبلاگ بعضی از دوستامون ناشناس هایی هستن که دارن اذیتشون میکنن خیلی ناراحت میشم واسشون:(

    واقعا وبلاگ فضاش فرق میکنه و همه خود واقعیشونن،حق طبیعیشونه با آدمای واقعی سروکار داشته باشن...

    و اینکه اینجا همه انقدر مهربون و منطقی و خوش برخورد هستن که فکر نکنم نیازی باشه اگه انتقادی چیزی هس ناشناس بیان بشه...

    پاسخ:
    ممنونم پرواز جان:)

    انتقاد کردن جزو بدیهیات حوزۀ تولید محتواست. کسی که می‌نویسه و یک اثری تولید می‌کنه اتفاقا باید خوشحال باشه از نقد شدن. 
    اما متاسفانه یه عده دوست دارن به اسم نقد تحقیر کنن یا توهین کنن. اونم چون با اکانت واقعی نمی‌تونن می‌رن سمت ناشناس.

    من از خواننده خاموش از ناشناس بیشتر بدم میاد وقتی کسی میاد میخونه و هیچ چی نمیگه! باز ناشناس انقدر وجود داره دستش رو بالا بیاره😁

    پاسخ:
    آره راستش اینم رو اعصابمه. خب مگه داری دزدی می‌کنی که زدی خاموش:)
    یا خیلی خفنی که نباید کسی متوجه بشه کجاها رو دنبال می‌کنی؟
    واقعا فازشون چیه؟

    موافقم باهات. از اینکه ناشناس گرفتن، پیام ناشناس گرفتن همین‌طوری هم چندش‌ناکه و حس بدی به آدم میده. دیگه اینکه اون فرد آدم رو بشناسه و باز بخواد ناشناس بمونه، حس خیلی خیلی بدتری به آدم میده. : |

    خدایی دیگه این قدر نامرد نباشید و رو حرفتون رو بزنید. این چه وضعشه :|

    پاسخ:
    من گاهی حس می‌کنم ناشناسی که پیام داده، برام آشناست و از لحن و بیانش مشخصه که کیه. این تلاش برای مخفی موندن حسابی آزاردهنده است.

    من قبل تر ها تو وبلاگ ام خیلی خودم بودم ولی به خلطر کامنت های ناشناس کم تر خودمم ...

    نقطه امن من ابنجا است ...وبلاگ 

    پاسخ:
    این گرفتن حق ازادی بیان به نظرم بدترین اتفاقیه که برای یک بلاگر ممکنه بیوفته.
    حقش نیست حتی اینجا هم احساس امنیت نکنیم.

    من میگم اصلا ایمیل هم نداشته باشه یه اسم الکی بنویسن که آدم حس نکنه یه روح رو‌به روش وایستاده ://

    یا یه سایه!

    مگه چقدر سخته بجای اون کلمه ی ناشناس یه اسم بذارن رو‌خودشون؟؟ :/

    پاسخ:
    آی گفتی!
    دقیقا حرف منم همینه. لااقل آدم بدونه زنه، مرده، کیه آخه!
    جالب‌ترین بخشش اینه که با اکانت ناشناس خصوصی هم می‌دن:))

    ناشناس ها گاهی ترسو هستند. گاهی خجالتی و یک وقت هایی هم شدیدا مریض!!! من همه نوعش را تجربه کردم... مریضش را از سال 92 تا همین چند روز پیش... :))))

    پاسخ:
    خب اگر ترسو یا خجالتی هستن می‌تونن اسم مستعار انتخاب کنن برای خودشون. یا ایمیل  بدون اسم و رسم داشته باشن. حداقل یه هویتی بگیرن برای خودشون.
    اما امان از این قشر مریض و روانی. 
    منم از 92 درگیرم باهاشون، باز اینجا خوبه بلاگفا بدتر بود از این حیث:)

  • آشنای غریب
  • آره دقیقا کاملا درکت میکنم.

    همین حس رو در کانال و تلگرام دارم

    حتی شده یه بیت شعر برام بفرستن، معمولا آخرش مینویسم خوشحال میشدم خودتون رو معرفی می‌کردین.

    حتی یکبار یکی گفت اگه قرار بود معرفی کنم که ناشناس نمی‌دادم، وآدم بیشتر کنجکاو میشه بدونه کیه.

     

    حالا ما درِ ناشناس رو باز گذاشتیم حیای شما کجا رفته؟  :))))

    پاسخ:
    خب اونجا می‌تونی ناشناس رو برداری، جاش ربات بذاری که تو شناخته نشی ولی کسی که بهت پیام می‌ده شناخته بشه.

    امان از دست کنجکاوی:))

    + درشو ببند:)

    حس خوبی به آدم دست نمی‌ده. بخصوص اگر طرف بدونه که تو با این کنجکاوی اذیت می‌شی و باز هم حاضر به معرفی خودش نباشه.

    پاسخ:
    و اینکه نتونی بهش جواب بدی لااقل. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">