گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

جایگاهتو بشناس

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۵۸ ب.ظ

هوالمحبوب


به نظرم یکی از مهمترین مسائل توی رابطه اینه که از جایگاهت مطمئن باشی! بدونی که اگر هزار نفر هم دور و بر اون آدم باشن، باز هم به تو تعلق داره. بدونی که آدم‌های دیگه همه سیاهی لشکرن و تو در مرکز توجهی. این آدم‌ها لزوما رقیب عشقی نیستند. گاهی در لباس دوست، گاهی در لباس خانواده و گاهی در لباس دلمشغولی‌های دیگه، ظاهر می‌شن و اگر تو از جایگاهت مطمئن نباشی، تنت رو می‌لرزونن.
تعلق خاطر داشتن، حس اطمینان، اعتماد بسیار ارزشمندند. اینکه بتونیم به کسی که دوست‌مون داره، این حس رو منتقل کنیم که کافی، مهم و ارزشمنده، قطعا نوری در دلش روشن کردیم. این نور تضمین دوام رابطه است. 
آدم‌هایی که توی این چند سال باهاشون در ارتباط بودم، هیچ وقت بهم این حس رو ندادن که از جایگاهم مطمئن باشم. من همیشه با حس تلخ از دست دادن، در نبرد بودم. چه وقتی تکلیف رابطه روشن بود و چه وقتی که روشن نبود! 
البته تعداد آدم‌هایی که من باهاشون در ارتباط بودم به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسه، ولی باز هم اون حس حرمان و یاس حاصل ازش، تونسته قلبم رو مچاله کنه. 
حسادت خاصیت عشقه و هیچ کس نمی‌تونه بدون حس اطمینان توی یک رابطه عاشقانه دوام بیاره. اینکه کسی بهمون حس اطمینان نده، ضعف اون آدمه ولی اینکه ما تو چنین رابطه‌ای همچنان بمونیم ضعف ما! 
دلایل زیادی وجود داره که آدم‌ها رو به هم سنجاق کنه و من حس می‌کنم گاهی حماقت و خوش خیالی از بین همۀ اون دلایل بیشتر خودش رو نشون می‌ده. ما در رابطه‌های معیوب اغلب در حال گول زدن خودمونیم. با خوش خیالی، با زود باوری، با امید واهی تلاش می‌کنیم چهرۀ رنجور و نزار رابطه رو جلا بدیم و ثابت کنیم که ما حال‌مون خوبه. ما همدیگه رو دوست داریم. اما وقتایی که شب سایه می‌ندازه روی شهر، وقتی توی تاریکی به چم و خم رابطه فکر می‌کنیم، وقتی اولین قطرۀ اشک می‌لغزه روی گونه، می‌فهمیم که داریم نقش بازی می‌کنیم!
ما به دنیا نیومدیم که به آدم‌ها فرصت بدیم که رنج‌مون بدن، ما کارهای مهمتری در این دنیا داریم. ما به دنیا نیومدیم که با آدم‌های اشتباهی وقت‌مون رو تلف کنیم. به دنیا نیومدیم که آزمون و خطا کنیم، تا بلکه شد! 
این دنیا پر از آدم‌های خراب، لاشی، فرصت طلب، عوضی و کلاشه. ممکنه حداقل با یکی از اینا در طول زندگی مواجه بشیم. ممکنه یک بار با کسی وارد رابطه بشیم که رابطه رو بیمارگونه پیش ببره. این جور وقت‌هاست که باید از خودمون بپرسیم، آیا ارزش من اینه که همیشه منتظر مهرورزی این آدم باشم؟ آیا من همیشه باید کسی باشم که پیش قدم و پیش قراول این رابطه است؟ تن آدم زخمی می‌شه وقتی بخواد تنهایی بار یک رابطه رو به دوش بکشه. 
وقتی چیزی توی رابطه اذیت‌مون کرد، باید جلوش وایسیم، وقتی چیزی مطلوب‌مون نیست باید جلوش وایسیم، وقتی چیزی داره بهمون تحمیل می‌شه باید جلوش وایسیم.  حفظ سنگر ارزش‌ها خیلی مهمه. هیچ کس اونقدر عزیز نیست که به خاطرش ارزش‌های زندگیت رو رها کنی. هیچ کس حق نداره تو رو جوری که دلش خواست عوض کنه. 
کاش وقتی شب‌ها لحاف رو می‌کشیم روی سرمون و هق‌هق‌مون توی سکوت اتاق جاری می‌شه، کسی باشه که بهمون هشدار بده، راهی که داری می‌ری غلطه. 
رابطه‌ای که بهت حس ارزشمند بودن نده، رها کن. آدمی که برات قدم از قدم برنمی‌داره رها کن، آدمی که بارها خودش رو بهت ثابت کرده، قرار نیست تغییر کنه، امید واهی رو رها کن. تنهایی خیلی ارزشمندتر از بودن در رابطه‌ای هست که مدام سرکوب بشی، از حسادت لبریز بشی و نتونی دم بزنی. 
رها کن بره رئیس، رها کن بره و تنهایی‌هات رو پر کن از چیزهای حال خوب کن! یک تنهایی با کیفیت، از یک رابطۀ سمی، خیلی خیلی بهتره. 
عشق یعنی حالت خوب باشه، از خودت بپرس که آیا حال من خوبه؟ آیا اونقدر که شایستۀ منه مهر و توجه دریافت می‌کنم؟ آیا همه چیز به مساوات در جریانه؟ زندگی اونقدر فرصت بهمون نمی‌ده که بتونیم همۀ اشتباهات رو جبران کنیم، ولی می‌تونیم جلوی تکرارش رو بگیریم.
ما لیاقت داشتن یک حال خوب رو داریم، چه در تنهایی چه در رابطه. 


  • ۰۰/۰۵/۲۵
  • نسرین

از رنجی که می‌کشم

نظرات  (۶)

حقیقت اینه که حال ادم اغلب حتی بعد رها کردن هم خوب نمیشه 

همیشه زخم هست 

پاسخ:
من فکر می‌کنم به نوع رها کردن بستگی داره.
اینکه کسی دلایلش رو توضیح بده، قانع‌مون کنه یا نه.
  • قاسم صفایی نژاد
  • و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته

    پاسخ:
    👌👌👌
  • مترسک هیچستانی
  • به دفعات گفتم بازم میگم که آدما هر کاری انجام میدن برای اینه که حالشون خوب بشه، رابطهٔ احساسی هم خارج از این قاعده نیست و وقتی «ما» بودنه قرار نیست حال خوب بده (یا همون نیمچه حال خوبمون رو هم می‌گیره) نبودنش به مراتب شرافت داره تا بودنش. با تنهایی می‌شه کنار اومد ولی بودن با آدم سمی، شیرهٔ جون و روح آدمو می‌کشه...

    پاسخ:
    خب تقریبا هر کس که عقل سالمی تو کله‌اش باشه اینو قبول می‌کنه.
    ولی گاهی شرایطی پیش میاد که آدما مجبور به تحمل می‌شن و یا گریزی از اشتباه‌شون ندارن. سخته ولی وجود داره.

    جز اینکه خیلی خیلی درست میگین، حرفی ندارم.

    دمتون گرم اقا!

    پاسخ:
    دم شما نیز گرم🌺

    جمله جمله‌ی پست مثل چراغ راه بود. به موقع بیرون کشیدن از رابطه‌ی ناسالم واقعن هنره. چون مگه چن بار زندگی می‌کنیم که با یه آدم اشتباهی بگذره؟ مگه چیزی بیشتر از آدم اشتباهی روح و روان و روزای زندگی آدم رو به نابودی می‌کشونه؟

    پاسخ:
    امیدوارم تاثیری داشته باشه.
    فهمیدن اینکه طرفت اشتباهه یه ور قضیه است، شجاعت پذیرش و ترک اون آدم یه ور دیگه. 
  • بهارنارنج :)
  • بنظرم این رها کردنه زمانی برای فرد ممکن میشه و منجر به ویرانی نمیشه که با خودش مهربون باشه وبپذیره که لیاقت داره وهیچ چیز و هیچکس حق ندارهاینقدر ازارش بده

    پاسخ:
    دقیقا. و نترسه از اینکه اگر رها کنه ممکنه تنها بمونه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">