گفتگوهای تنهایی

گفتگوهای تنهایی

سی و پنج سالگیِ یک معلم ادبیات در روستایی همین حوالی...

بایگانی

برای حاضری که غایب است

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۶:۳۴ ب.ظ

هوالمحبوب


بدجوری دلتنگم آقای محبوب. اصلا پاییز را گذاشته‌اند برای دلتنگی. فکر می‌کردم آنقدر قدرت دارم که جذبت کنم. ولی حالا می‌بینم نه. من سپر انداخته‌ام. خسته شدم از وعده‌های پوچ دادن به دلم و هی فال حافظ گرفتن و چک کردن تقویم و زل زدن به ترک دیوار و فکر و خیال و فکر و خیال و فکر و خیال.
بس است دیگر. چقدر من بخواهمت؟ چقدر من بنویسم برایت؟ چقدر من دلبری کنم برایت؟ پس سهم من چه می‌شود این وسط؟ پس تو چرا نیستی؟ چرا نمی‌بینی چقدر دلتنگم؟ چرا بلد نیستی سراغم را بگیری؟ نگو نمی‌بینی‌ام. نگو که باور نمی‌کنم. من همه جا رد حضورم را گسترده‌ام. نمی‌شود که ندیده باشی. خسته‌ام برای یک نفس در آغوش کشیدنت. فکر می‌کنم اگر بودی زندگی لبخند کشداری می‌شد که همیشه انتظارش را می‌کشیدم. از تنهایی خوشبخت بودن خسته شده‌ام عزیزدلم. دلم می‌خواهد دستت را بگیرم و با تو غرق خوشبختی شوم. چقدر بنویسم و بخواهمت و تو انگار نه انگار؟ بیا و بگذار باور کنم دوست داشتن قدرت جادویی دارد. بگذار یک بار هم زندگی به کام من شود. بگذار یک بار هم من آنی باشم که طعم خواستنی بودن را می‌چشد. از خواستنت خسته‌ام. تمام تنم درد می‌کند. از خواستنی که به رسیدن منتهی نمی‌شود. کاش می‌شد فراموش کرد. کاش می‌شد نادیده گرفت و زندگی کرد و خندید. ولی چطور می‌شود انکار کرد؟ تو تجسم عینی زندگی هستی و من خودخواهانه عاشقم. کاش بخوانی‌ام به خودت، به آغوشت، به زندگی‌ات. 

  • ۰۰/۰۷/۱۳
  • نسرین

اوجان

نظرات  (۴)

  • نسیم صداقت
  • ایشالا :))

    پاسخ:
    :)

    عشق خود زندگیه مگه میشه انکارش کرد و نادیده گرفت؟؟

    😢

    پاسخ:
    نشونۀ خستگیه

    سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

    در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

     

    محمدعلی بهمنی

    پاسخ:
    چه بیت حقی:)
  • آقاگل ‌‌
  • یک چیزی این وسط نیست. کمه. گم شده و تبدیل شده به حلقه‌ی مفقوده‌ی زندگی ما. 

    نمی‌دونم، راستش می‌ترسم حتا اگر به یک معشوقه‌ی پاییزی هم برسیم، باز آش همین آش باشد و کاسه همین کاسه. که باز یک چیزی این وسط کم باشه.

    پاسخ:
    خب به نظرم حضور معشوق قرار نیست کل زندگی رو گل و بلبل کنه.
    حضورش باعث می‌شه تحمل یک سری چیزها راحت‌تر بشه.
    بخشی‌اش هم اینه که آدم حس بهتری نسبت به خودش پیدا کنه.
    تکلیفش روشن‌تر بشه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">