هوالمحبوب
امروز 26 آذر هزار و سیصد و نود وشش خورشیدی، مصادف است با تولد مهربان ترین و فداکار ترین خواهر تاریخ! اصلا خواهر داشتن، مخصوصا خواهر بزرگتر، یه حس معرکه ای هست که تا تجربه اش نکنید نمی فهمید. مریم بانوی ما در این روز مبارک قدم به جهان هستی گذاشتن و این گونه سلسله ی ما رو از انقراض نجات دادن :)
اگه بخوام درباره ی مریم صادقانه ترین حسم رو بیان کنم؛ اول باید یکم اشک بریزم بابت همه ی مهربونی هاش، پشت گرمی هاش، فداکاری هاش. بعد بشینم به این فکر کنم که من کجای زندگی مریم به دردش خوردم. شاید روز عروسی اش، شاید وقتی ایلیا و السا دنیا اومدن و شاید روزهای سختی که داشت برای آزمون می خوند و ......
اما مریم همیشه مث یه کوه پشتم بوده، اگه بگم بیشتر از مادر هوامو داشته، اغراق نکردم. تو روزای بی پولی، بی کسی، تنهایی همیشه مریم بوده که پای گریه هام بشینه، باهام پیاده روی کنه، برام خرج کنه، کلاس بفرسته، بهترین کادوها رو روز تولدم بخره، بدونه که در لحظه چی خوشحالم میکنه و ....
درباره ی مریم حرف زدن سخته. چون یه آذر ماهی مغروره که خیلی وقت ها هم باهم دچار چالش میشیم. من اذیتش میکنم. اون بد حرف میزنه باهام. ولی هیچ کدوم از اینها مانع نمیشه که عاشقش نباشم و قربونش نرم. امروز دعوتش کردیم اینجا تا براش تولد بگیرم. از دیشب بساط کیک پزی مهیا شده .
امروز که رسید و السا رو داد بغل مامان، بهش تبریک گفتیم و اون هاج و واج نگاه مون کرد که یعنی بابت چی بهش تبریک میگیم! وقتی مامانِ دو تا بچه ی ریزه میزه باشی، روز تولدت هم یادت میره حتی. دعا میکنم همیشه مهربون ترین خواهر، عاشق ترین مادر، باقی بمونی و جون مون برای هم در بره.
- ۶ نظر
- ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۶:۲۹